روایت ۴ تجربه از «اعتماد» به آمریکا؛ خیانت‌های مکرر

بررسی سوابق سیاست خارجی ایالات متحده در دوره های مختلف ریاست جمهوری ، تأیید هشدارهای رهبر عالی است. جایی که تجربه می گوید ایالات متحده نه به معاهدات خود وفادار است و نه به قوانین بین المللی متکی است.

تاریخ پر از نمونه هایی است که نشان می دهد وقتی رهبران یک کشور نوشابه نزدیک به واشنگتن دارند ، نتیجه آن چیزی جز فروپاشی ساختارهای سیاسی و ناامنی داخلی نبود. از لیبی قذافی گرفته تا کره شمالی ، عراق و مصر ، همه قربانی اعتماد به نفس در لبخندهای دیپلماتیک آمریکایی شده اند. یک آمریکایی که منافع خود را نسبت به همه اصول و وعده ها در آن زمان ترجیح می دهد و این واقعیت را حتی در جهان اعلام می کند.

در این گزارش چهار نمونه از مذاکرات واشنگتن با کشورهای شرقی و اسلامی بررسی شده است. مکالماتی که هر یک به نوعی با فاجعه به پایان رسیده اند. از لیبی ، که برنامه هسته ای خود را تسلیم کرد و با خون اجرا کرد ، به کره شمالی ، عراق و مصر ، همه برگهای این کتاب اهمیت وعده های آمریکایی ؛ کشوری که منافع خود را به هرگونه تعهد و قانون بین المللی ترجیح می دهد ، این شکل ناسالم از دادگاه های رسمی را اعلام می کند.

در این گزارش ، ما در مورد چهار مورد سخت مذاکره با ایالات متحده و سرانجام بحث کردیم. داستانهایی که بیشتر از همه نشان می دهند از لبخندهای دیپلماتیک پنهان هستند.

لیبی ؛ مذاکره و مرگ

داستان رویای هسته ای لیبی و قذافی نمایشنامه ای با ما بود که در نقش تحریم ها و قصاب بازی می کرد. قذافی ، که به جرم رویای بر روی انرژی هسته ای ، سالها در زیر تیغه تحریم ها و فشار دیپلماتیک می سوزد و سرانجام در یک میز مذاکره نشسته بود که ظاهراً برای صلح ترتیب داده شده بود ، اما از درون تسلیم شد.

از سالی که لیبی به لیست سیاه واشنگتن آمد ، لیبی دائماً از تهدیدات نظامی ایالات متحده و متفقین و متحدانش سوءاستفاده می کرد. در سال 9 ، به عنوان آتش سوزی جنگ در عراق ، قذافی تصمیم گرفت دست سفید را به سمت ایالات متحده گسترش دهد. تصمیمی که خلع سلاح شد و خلع سلاح عزت.

او مسئول داستان است قفل کننده او پذیرفت ، خون داد و به جای آنچه که او فریب خورده بود. بازرسان آژانس انرژی اتمی خاک را به خاک آوردند ، از تمام حقوق هسته ای غافل شدند و حتی اطلاعات حساس و زیرساخت های استراتژیک را نیز به غرب ارائه دادند. او فکر می کرد که با این سازش ، امنیت را طعم می دهد ، اما آنچه داده شد تنها تصویب معاهدات است که روی کاغذ نقاشی شده است ، اما هرگز امنیت لیبی را در عمل به ارمغان نیاورد.

در سال 4 ، لیبی پیمان سلاح های هسته ای را امضا کرد و اندکی پس از آن ، بازرسان آمریکایی و انگلیس وارد کشور وی شدند. نه برای تأیید ، بلکه برای مهندسی معکوس امنیت و ساختارهای نظامی لیبی. حتی پیمان نظامی انگلیس با لیبی – با عنوان “صلح و امنیت مشترک” – در زمان امتحان چیزی جز یک برگه بی ارزش نبود.

معاهدات اقتصادی و نفتی با ایالات متحده نیز نه تنها اجرا نکرد ، بلکه اندکی پس از آن روی چکمه های جنگ سالاران غربی قرار گرفت. آمریکا و متحد وفادار آن ، انگلیس ، در یک عمل هماهنگ ، با پرچم ناتو به لیبی حمله کرد. همان انگلیسی که زمانی متعهد به دفاع از لیبی بود بمب افکن هایش آنها در خط مقدم حمله بودند.

آنچه برای قذافی باقی مانده بود ، نه امنیت و نه مشروعیت ، بلکه گوشه ای غیر مالک در گوشه کوچه ناشناس بود. سرنوشتی که برای همه کسانی که آرزو داشتند با گرگ آشتی کنند ، هشدار داد.

کره شمالی ؛ مصالحه و عدم مذاکره

در دنیای سیاست ، گاهی اوقات سازش به معنای پیروزی نیست ، بلکه پذیرش شکست در لبخند دیپلماتیک است. کره شمالی ، بازیگر اسرارآمیز شرق ، سالها با قدرت هسته ای خود توجه جهان را به خود جلب کرده بود ، اما در پشت این نمایش درخشان ، آنچه که واقعاً اینگونه نبود ، فداکاری و فریب مذاکرات با ایالات متحده بود.

کره شمالی پس از حملات مرگبار به افغانستان و عراق در اوایل دهه 1980 ، با هدف “جنگ با تروریسم” ، تحت فشار بین المللی قرار گرفت. بوش پسر ، که با عصبانیت تمام محورهای شر را ذکر کرد ، به سرعت در برابر پیونگ یانگ ایستاد و راه را برای مذاکرات با تهدید و تحریم هموار کرد. در این شرایط ، کره شمالی تصمیم به انجام مذاکرات شش ضلعی گرفت. مذاکراتی که به نظر می رسید راهی برای کاهش تنش در نگاه اول است ، اما در پایان ، چیزی جز خاکستر وعده و دروغ نمی گوید.

در ابتدا ، کره شمالی تحت فشار سنگین بین المللی امتیازات زیادی به دست آورد. در سال 2 ، مذاکرات به توافق نامه هایی رفت که همزیستی مسالمت آمیز برای کشور بود. حتی توافق نامه هایی برای متوقف کردن فعالیت های هسته ای و دریافت کمک های اقتصادی و فنی از ایالات متحده تأکید شد. اما ایالات متحده ، به ویژه در دوران بوش ، هنوز تعهدات خود را انجام نداد و تحریم های جدیدی را علیه کره شمالی تحمیل کرد.

خوش بینی کره شمالی تا سال 5 به وعده های ما ادامه یافت ، اما در این زمان ، آتش سوزی جنگ و تهدیدات اقتصادی نه تنها خاموش شد بلکه شعله های بیشتری نیز داشت. در حالی که کره شمالی در جهت عدم گسترش سلاح های هسته ای گام برداشته بود ، ایالات متحده همچنان از وعده های خود برای کمک به آن در انرژی و اقتصادی جلوگیری می کرد.

سرانجام ، در سال 2 ، کره شمالی ، که دیگر متوجه زخمهای خود از ایالات متحده نشده بود ، نه تنها از مذاکرات شش ضلعی خارج شد ، بلکه باز هم بازرسان بین المللی آژانس انرژی اتمی را اخراج کرد. در آن زمان ، به نظر می رسید که کره شمالی به زودی از هرگونه سازش خودداری می کند و با تمام پیامدهای خود مسیر خود را برای انرژی هسته ای ادامه می دهد.

این نمایش طولانی مدت از مذاکرات ، توافق نامه ها و تخلفات مداوم آنها این واقعیت را یادآوری می کند که در مواجهه با قدرت های جهانی ، هرگونه تلاش برای دستیابی به امنیت از طریق آشتی تنها می تواند منجر به چاه عمیق تر از بی اعتمادی شود.

عراق ؛ صلح برای قتل

عراق ، سرزمینی که قبل از حمله ایالات متحده در قلب بحران های بی پایان گرفتار شد ، سرانجام توسط قدرتهای بزرگ برای “تحقق صلح” تجزیه شد. در اولین جنگ خلیج فارس ، که با حمایت صدام حسین آغاز شد ، عراق به شدت از ایالات متحده و سایر کشورهای غربی بهره مند شد. اما هنگامی که صدام به کویت حمله کرد و به منافع آمریکایی در منطقه در معرض خطر بود ، همه این حمایت ها به یک شمشیر تیز تبدیل شدند و عراق به هدف بعدی در برنامه جنگ ایالات متحده تبدیل شد.

در حالی که صدام حسین در طول جنگ با ایران از سلاح های شیمیایی علیه کشور ما استفاده کرده بود ، و حتی ایالات متحده نیز اعتراض نکرد ، فقط هنگامی که منافع ایالات متحده در خلیج فارس مورد تهدید قرار گرفت ، تهدیدات بین المللی و تحریم ها علیه عراق شدت گرفت. ایالات متحده علی رغم همکاری عراق با ایران و حمایت از اهداف واشنگتن ، به یکباره به این کشور حمله کرد و جنگ خلیج فارس را به بهانه سلاح های کشتار جمعی در عراق آغاز کرد.

این جنگ که “صلح آوردن” و “آزادی” به عراق خوانده می شود ، فقط کشتار ، بی ثباتی و نابودی را برای مردم کشور به همراه آورد. در سال 4 ، بوش در حضور سلاح های کشتار جمعی در عراق با پیشینه دروغین به کشور حمله کرد و رژیم بااتی را برچید. با این حال ، صلح وعده داده شده هرگز تحقق نیافته است ، و عراق پس از حمله ایالات متحده روی آتش و خونریزی افتاد.

پروژه آمریکایی برای بازسازی عراق نه تنها نتیجه مثبتی نداشت ، بلکه باعث شد این کشور به سقوط بیشتر برسد. اگرچه ایالات متحده بر ایجاد یک دولت دموکراتیک در کشور تأکید کرد ، اما در عمل ، عراق به مکانی برای مبارزات فرقه ای ، خشونت مداوم و جنگ های داخلی تبدیل شد. آنچه ایالات متحده برای این کشور آورده است صلح نیست بلکه تکرار داستانهای بی پایان است.

مصر ؛ رویای ناتمام

مصر ، که در آن انقلاب عامه مردم خود به حکومت نظامی خاتمه یافته بود ، سعی در تحقق آرزوهای دموکراتیک خود در دوران مرسی داشت. بخشیدنبشر رئیس جمهور -منتخب ، که قول آزادی و عدالت را داد ، سرانجام قربانی سیاست های بازیگری شد که در پشت درهای بسته قدرت های جهانی علیه منافع مردم خود طراحی شده است. مرسی به اشتباه تصور می کرد که با نزدیکی به ایالات متحده می تواند مسیر اقتصادی و سیاسی مصر را بازسازی کند ، اما آنچه در نهایت شاهد آن بود خیانت غربی کشورش بود.

ایالات متحده ، که ادعا می کند از دموکراسی و حقوق بشر محافظت می کند ، به محض اینکه منافع استراتژیک خود در معرض خطر قرار گرفت ، به سرعت به کودتای نظامی متوسل شد. در حالی که ، هیلاری کلینتون ، وزیر امور خارجه آمریكا در هنگام سفر به مصر با مصر در مورد دموكراسی و حقوق بشر صحبت كرد ، چند ماه بعد دولت آمریكا ، با توجه به تهدیدات اسرائیل ، رئیس جمهور را با حمایت از کودتای نظامی در مصر پس گرفت. انقلاب مردمی مصر به کابوس تبدیل شد و مردم کشور دوباره در دست ارتش گرفتار شدند.

این یک نمونه برجسته از ریاکاری آمریکایی بود. آنچه برای مردم مصر به نام آزادی و دموکراسی آغاز شد ، در واقع به منافع اسرائیل و قدرتهای غربی وابسته بود و دولت مرسی به عنوان یک رویای ناتمام در تاریخ مصر ثبت شد. سرانجام ، ایالات متحده نه تنها به دموکراسی مصر کمک کرد ، بلکه منافع اسرائیل را نیز در اولویت قرار داد و با توجه به حمایت از کودتای نظامی ، مردم این کشور را ناامید کرد.

مذاکرات سمی ، معاهدات غیر ضروری

تاریخ مذاکرات و تعامل ایالات متحده با کشورهای شرقی و اسلامی نشان می دهد که سیاست های واشنگتن همیشه بر روی منافع خود متمرکز شده است و هرگز به اصول و وعده های آنها پایبند نبوده است. از لیبی گرفته تا عراق و کره شمالی ، از سیاست های فریبکارانه ایالات متحده گرفته تا سیاست های جنگ خود -همه به وضوح نشان می دهد که ایالات متحده همیشه بدون توجه به پیامدهای آن برای مردم کشورهای هدف ، به دنبال تسلط بر منطقه و محافظت از منافع خود بوده است. در این میان ، تنها چیزی که برای کشورها فشار می آورد ، درد ، نابودی و بی اعتمادی است.

منبع : به گزارش میهن تجارت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی