وقفه در مذاکرات بعید نیست؛ دور بعدی هم پرتنش خواهد بود

وقفه در مذاکرات بعید نیست؛ دور بعدی هم پرتنش خواهد بود


روزنامه خراسان در یادداشتی با عنوان “صفر ؛ از روغن تا اورانیوم!” پس از چهار دور مذاکره بین ایران و ایالات متحده ، وی انتظار احتمال وقفه در دور پنجم را نداشت.

این روزنامه نوشت: “صفر” به تدریج در حال تبدیل شدن به روابط سیاسی عالی و پرفروش در ایران و تنش های ایران است. به دنبال این طرح و پیگیری سیاست صادرات صفر ایران و تشدید آن در هفته های اخیر از طریق توسعه تحریم ها ، غنی سازی اورانیوم امروز صفر در ایران مطرح می شود. یک پیوند معنی دار بین هر دو وجود دارد. در حقیقت ، صادرات نفت و غنی سازی اورانیوم صفر هدف هستند و تا زمانی که ایالات متحده دنبال می شود.

البته ، استراتژی صادرات نفت ایران از ماه مه کلید خورده بود ، اما با وجود فراز و نشیب ها ، به نقطه صفر نرسید. در اینجا ، البته ، “صفر” به معنای این نیست که ایران نمی تواند بشکه نفت صادر کند. زیرا اساساً غیرممکن است ؛ در عوض ، این بدان معنی است که صادرات نفت ایران حداقل خواهد بود به طوری که فروش این حداقل گره ها انجام نمی شود.

اما “اورانیوم صفر” ، همانطور که مذاکره کننده آمریکایی Witcaf گفته است ، به این معنی است که ایران می تواند حتی از یک درصد از غنی سازی اورانیوم در داخل کشور جلوگیری کند.

اول از همه ، مطرح کردن چنین موضوعاتی در رسانه ها لزوماً به معنای این نیست که در مذاکرات یکسان است ، اما نباید از پیوند بین دو فضا غافل شد. در دنیای امروز ، رسانه ها یک متغیر اساسی در هر مذاکره و گفتگو است و اساساً بخشی جدایی ناپذیر از آن و فضای چانه زنی است.

ظاهراً ، تفسیر ایران از اصرار طرف آمریکایی ، به ویژه Witcaf ، نیاز به ممنوعیت ایران از هرگونه غنی سازی در درون است ، که این یک موقعیت “اعلامیه” است که با هدف مهار فشار گروه های تأثیرگذار انجام می شود. اما به نظر می رسد مسئله فراتر از آن است. با این حال ، به گفته منابع ، ایالات متحده به نوعی با اصل غنی سازی اورانیوم در دورهای اول و دوم مذاکرات کنار آمده بود. حتی خود ویتاکاف آن را یک بار در یک نظر رسانه ای اظهار داشت.

اصرار ایالات متحده برای غنی سازی صفر در ایران احتمالاً محصول نتیجه گیری دولت ترامپ در دستور کار فعلی حداقل در شرایط فعلی پس از چند دور مذاکره و اتخاذ مواضع متناقض خواهد بود. البته این در مورد سایر انگیزه ها و اهداف نیست. از جمله همان تلاش برای مخالفت با دیپلماسی و موافقت با ایران. اما اصرار بر این تمرکز بعید است که صرفاً یک هدف باشد.

اما این نتیجه گیری بعید نیست که با برخی از بازیگران منطقه فراتر از دولت ایالات متحده و ملاود باشد. با این حال ، ادامه غنی سازی اورانیوم در ایران ، در حالی که تحریم های مهم را برطرف می کند ، به معنای دست برتر آن در توافق با چنین خصوصیاتی است که هم چرخاندن چرخ هسته ای و هم حرکت چرخه بحرانی اقتصاد را تضمین می کند. نتیجه تقویت موقعیت منطقه ای ایران است.

اما این چیزی نیست که بازیگران منطقه مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی ؛ درست است که آنها مخالف جنگ با ایران هستند و از مذاکرات حمایت کرده اند. اما این بدان معنا نیست که آنها هرگونه توافق را دوست دارند و از توافق که موضع آنها را به خطر می اندازد ، جلوگیری نمی کنند.

ثانیا ، دولت ترامپ در مورد موضوع غنی سازی اورانیوم ، که ایران از آن به عنوان یک خط قرمز اساسی یاد می کند ، در واقع می تواند مذاکرات را گسترش دهد ، به این معنی که ترامپ دیگر شتاب اولیه توافق را که قبل از شروع مذاکرات نشان داده و در دو دوره اول نشان نداده است.

اما چرا ترامپ دیگر عجله ندارد؟ این احتمال وجود دارد که او و تیم مذاکره کننده وی به این نتیجه رسیده اند که شتاب می تواند به هزینه دستیابی به توافق مطلوب و حداکثر باشد. اظهارات اخیر ترامپ در عربستان سعودی در مورد وضعیت داخلی ایران و جزئیاتی که در نوع آنها بی سابقه بود ، ممکن است از این عقیده که با تشدید فشارها و تحریم ها و سپس فعال کردن مکانیسم ماشه اروپا ، ایران می تواند ایران را در آینده ای بدتر قرار دهد تا فرصتی بهتر برای مسائل بزرگ فراهم کند.

برای هر کسی مشخص نیست که تصمیم اصلی خود ترامپ است که در مواضع بخشی از رویکرد خود ناپایدار است. بنابراین ، باید دید که اصرار بر غنی سازی صفر اورانیوم یک تاکتیک مذاکره برای حداکثر امتیاز یا یک هدف استراتژیک و تغییر ناپذیر است. هر دو کشور معنای و تأثیر خاص خود را بر مذاکرات و آینده آن دارند. به طور کلی ، می توان انتظار داشت دور بعدی مذاکرات به عنوان دور چهارم تنش باشد و بعید است که در آینده شاهد وقفه باشیم.

نویسنده: صابر گلباری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی