اثاثه سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات باستانی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این خاک حق داشتند از ادبی که فکر می کردند بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
پادشاه Khosrow Shirin Dehnan
که به مژه های قلب همه کوئرها
مست و درباره من dervish اظهار نظر کرد
گفت O چشم و چراغ همه کلمات شیرین
کیسه سیم و زورات چه مدت خالی خواهد بود
بنده من را بگویید و همه simtean را بدست آورید
کمتر از بخشی از پست
تا آفتاب چرخ زنان
به جهان اعتماد نکنید.
سعادت
حافظه پنهان قدیمی من که روان
او گفت از صحبت با شکن خودداری کنید
دامن
مرد یزدان و عبور از اهرم
من قبلاً با صبا در چمن لاله می گفتم
که شهدا که خیلی خونین هستند
او گفت دروازه بان و شما محرم هستید.
از دیوانه و عزیزم به من بگو
توضیحات فرهنگ لغت: هیچ کلمه ای برای این غزل وجود ندارد.
تفسیر عرفانی:
هافیز در بیت های دوم و سوم می گوید:
* عاشق از من عبور کرد و به این فقیر نگاه کرد و گفت: “چشم و نور چشم و نور شاعران شیرین است؟” بلند شوید و بنده عشق من باشید و مرا دوست داشته باشید تا از همه زیبایی ها لذت ببرید.
– بیت های دوم و سوم وقف شده است.
* صبا گفت: “حافظ ، من و من راز خود نیستیم.” بعد از شراب قرمز صحبت کنید و داستان را بگویید زیرا فقط خدا غیب را می شناسد.
اکنون باید اهداف خود را تفسیر کنید.
تفسیر غزل:
کسی که از نظر شما قدرت و عزت بزرگی دارد ، فقط به شما روی آورد زیرا شما قلبی پر از محبت و صمیمیت دارید ، بنابراین او را به جای جهان به جای عشق و همدلی ، به او کمک کنید تا با کمک او و اعتماد به خدا به او کمک کند.





