بستر مطلوب اجتماعی برای توسعه از نگاه حافظ

بستر مطلوب اجتماعی برای توسعه از نگاه حافظ


9 اکتبر ، سالگرد بزرگداشت حافظ ، فرصتی برای خواندن مجدد ایده های این شاعر بزرگ است که نه تنها زیبایی و لطافت زبان را در غزل خود به تصویر می کشد ، بلکه عمیق ترین درس های اجتماعی و انسانی را نیز منتقل می کند. از دیدگاه یک اقتصاددان ، رفتارهای اجتماعی نقش تعیین کننده ای در رشد و پیشرفت جامعه ایفا می کنند و نگهبان این واقعیت با ظرافت در اشعار خود بیان کرده است.

هافیز حتی اجازه نمی دهد که زاهد خالص به دنبال نقص دیگران باشد:

خسارت
که گناه دیگران روی شما نمی نویسد

از نظر او ، همه باید رفتار خود را درک کنند. اگر او فقط خودش را اصلاح کند ، او به یک آینه روشن تبدیل می شود که در آن دیگران می توانند تصویر خود را ببینند و راه درستی پیدا کنند. اما اگر به قضاوت و ضرر برسید ، او در بزرگترین خطا گرفتار می شود: عزت نفس و عزت نفس. چنین روحی نه تنها جامعه را اصلاح می کند ، بلکه باعث می شود سرمایه اجتماعی از بین برود.

هافیز همچنین به ما یادآوری می کند که هر فرد و هر جامعه ای نتیجه بذرهایی است که خود او است:

من خوب خواهم بود و اگر بد باشید که خودتان باشید.
همه به پایان کار کشته شده اعطا شده اند

به عبارت ساده تر ، دانه های بد را نمی توان کاشته و محصول خوبی انتظار داشت. جامعه ای که در آن ریاکاری و دروغ در آن معمول باشد ، محصولی غیر از فساد و بی اعتمادی خواهد داشت. و جامعه ای که صداقت و مسئولیت را در بر می گیرد ، ثمره اعتماد به نفس ، همبستگی و پیشرفت خواهد بود.

هافز لحن تند و تیز علیه ریاکاری اتخاذ می کند. او میخانه را نمادی از صداقت و صداقت و مقدس ترین مکان ها می داند ، هنگامی که منافق است ، نمادی از تظاهر و دروغ است. او صریحاً هشدار می دهد:

سر تسلیم من خاک است
ادعای درک گفتار ، سر و خاک رس

جامعه ای که در ریاکاری گرفتار شده است ، به قول حافظ ، خاک را به تنهایی ریخته و هرگز به خوشبختی نخواهد رسید. از آنجا که ریاکاری اعتماد اجتماعی را از بین می برد و هیچ سیستم اقتصادی یا اجتماعی بدون اعتماد به نفس عمومی پایدار است.

پیام هافیز برای توسعه واضح است: مسئولیت فردی ، صداقت ، احترام متقابل و آزادی اندیشه بستر لازم را برای رشد و توسعه پایدار فراهم می کند. هافیز به زبان شعر به ما می آموزد که هیچ جامعه ای نمی تواند بدون صداقت و اعتماد به خوشبختی برسد. و این درس برای اقتصاددانان امروز و مدیران توسعه هنوز زنده و معتبر است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی