ادبیات نوبل به عنوان “نویسنده حماسه بزرگ در سنت ادبیات اروپای مرکزی” به Krasnahurka آمد که آثار آنها به دلیل ویژگی های آنها مانند ابزار گرایی و افراط گرایی گوتیک شناخته شده است.
نویسنده ، منتقد و رئیس آکادمی نوبل ، طبق روزنامه Etemad ، انواع مختلفی راجع به برنده امسال ذکر کرده است ، از جمله رمان “شیطان تانگو”: “این رمان به شکلی قوی و نمادین است ، گروهی از ساکنان درمانده در یک شرکت و یک مزرعه متروک در دهکده است. “من آن را از دست خواهم داد زیرا من منتظر آن هستم.” خصوصیات ، “می گوید: اولسون. در این رمان ، هیچ کس از تأثیر ترس در امان نیست.” اما یکی از معروف ترین رمان های نویسنده “جنگ و جنگ” است که در سال 2 منتشر شد و به انگلیسی ترجمه شد. در این رمان ، او فراتر از مرزهای میهن مجازی خود تمرکز دارد.
قهرمان فروتن داستان تصمیم می گیرد از حاشیه بوداپست به نیویورک سفر کند تا بتواند لحظه ای در مرکز جهان بایستد. “نثر او به سمت یک سیال و جریان حرکت می کند ، با جملات طولانی و پر پیچ و خم که تقریباً در آنجا وجود دارد ، و تقریباً هیچ نقطه ای وجود ندارد ؛ ویژگی ای که به امضای سبک کاری او تبدیل شده است.
“جنگ و جنگ” پیش نیاز برای رمان بزرگتر و بعدی “بازگشت بارون وانخیم” است که در سال 2 نوشته شده و به انگلیسی ترجمه شده است. رمانی که تمرکز آن بر “بازگشت به میهن” است و نویسنده با سنت های ادبی به زبان خود بازی می کند. به گفته اولسون ، “در این رمان ،” احمق “داستایوسکی دوباره به شکل یک فقیر و عاشق قمار متولد می شود. پس از سالها تبعید در آرژانتین ، او به این امید که او معشوقه کودکی خود را بازیابی کند ، که هرگز فراموش نکرده است. نمایندگی این رمان استقبال باشکوهی است که مردم شهر برای بازگشت بارون فراهم می کنند.
اولسون معتقد است که ما دیگر با کابوس تب و تاب نیستیم ، اما ما با نمایندگی باورنکردنی از یک شهر کوچک در ایالت تورینگ ، آلمان روبرو هستیم ، اما هنوز هم گرفتار اختلال اجتماعی ، قتل و آتش سوزی هستیم. در همین زمان ، وحشت در این رمان روی تخت یوهان سباستین باخ جاری می شود. کتابی در مورد خشونت و زیبایی که با هم “غیرممکن” است. “در یک دهکده کوچک متولد شده و در یکی از مکالمات خود در مورد WordswithoutBorders بزرگ شده است. ارگ منتشر شده توضیح داد که نویسندگان در مجارستان کمونیست بازداشت شده اند ، اما اجازه داده شده اند ، بنابراین حتی در آن روستای دورافتاده Krasnahurkai به کتابهای کلاسیک نویسندگان مانند داستوئیوسکی و فاولکنر دسترسی داشته است.
با این حال ، پس از اینکه او توانست سفر کند ، آن را خوب کرد. او زمان زیادی را در آسیا و اروپا گذراند. او برای جمع آوری جزئیات تحقیق برای رمان “جنگ و جنگ” ، جایی که در آلن گینزبرگ ماند ، به نیویورک رفت. وی به خوبی با فرهنگ ژاپن ، اسپانیا ، ایتالیا و یونان آشنا است و در عین حال به مدت دو هزار سال تاریخ بشر به ذهن و اقدامات انسانها نفوذ می کند. آثار Krasnahurk ، با سبک نوشتن منحصر به فرد و مضامین عمیق و فلسفی ، در ادبیات جهان معاصر جایگاه ویژه ای دارند. نمونه هایی از ادبیات پسامدرن که وضعیت پیچیده انسانهای معاصر را ایجاد می کند. آثار او اغلب به دلیل جملات طولانی و ساختارهای پیچیده نحوی ، نیاز به تمرکز و دقت زیاد خواننده دارد. این ویژگی ها آثار Krasnahurk را در دسته ادبیات تجربی و پست مدرن قرار می دهد.
او گفت ، “بدون کافکا ، من وجود نداشتم.” علاوه بر کافکا ، تأثیر سایر نویسندگان بر سبک کتبی وی مشهود است. منتقدان ادبی سبک نوشتن Krasnahurka را با نویسندگانی مانند کافکا ، گوگول و توماس برنارد مقایسه کرده اند و البته تأثیر داستایسکی و جیمی هندریکس در دنیای داستانی وی نباید از آن غافل شود.
در آثار خود ، Krasnahurka از جملات طولانی و پیچیده استفاده می کند که اغلب هیچ نقطه پایانی ندارند. این جملات ، با ساختار پیچیده و استفاده مکرر از جملات معترض ، نوعی جریان سیال را در روایت ایجاد می کنند. به عنوان مثال ، در رمان “تانگو شیطان” ، جملات طولانی و پیچیده ای وجود دارد که خواننده را در دنیای درونی شخصیت ها غوطه ور می کند. رمان های نویسنده ترکیبی از ظرافت های هنری و سیل حاشیه ها است و به یک انگیزه مهربان اشاره دارد که تحت تأثیر تمایلات وسواس -اجباری قرار دارد.
طول جملات Krasnahurka به تدریج واقعیت خود را نشان می دهد ، بند تا پایان ، تاریکی وحشتناک که در درون آنها پنهان شده است. بسیاری از علائم ادبی او ، مانند توحید وسواس -اجباری ، عزیمت آخرالزمانی و تاریکی کشنده جهان او ، به وضوح متعلق به دوران مدرن است. از طرف دیگر ، فروپاشی شدید و بازیگوش بودن کار او یکی از امضاهای وی است.
شخصیت استاد یکی از چهره های اصلی رمان “Meliccholia مقاومت” ، ترجمه و منتشر شده در ایران ، یکی از نمونه های برجسته زبان سیال و جمله بلند مدت Krasnahurka است که در مرز بین عقل و جنون حرکت می کند. همان نکته ای که ذهن شخصیت های آن غالباً فرو می ریزند و از آن ، دنیای داستانی به نوعی آخرالزمان درونی می رود. در آثار Krasnahurk ، فروپاشی ذهنی یا ذهنی اغلب پیش از درآمد عمل آخرالزمانی است.
پروفسور ، که پس از تیراندازی به یک موتورسوار ، به یک موتورسوار در دفاع از خود فرار می کند ، جعل می کند و از شهر فرار می کند. او قبل از ناپدید شدن کامل این رمان ، آخرین انحصار تب و تاب خود را بیان می کند. “تلاش برای از بین بردن فکر بیهوده است ؛ تلاش سخت ، وحشتناک و مداوم که همیشه باید هزینه کنیم تا از فکر کردن در مورد تفکر جلوگیری کنیم.” جهان چیزی نیست ، جنون ، جنون میلیاردها و میلیاردها رویداد و هیچ چیز ثابت نیست ، هیچ چیز محدود نیست ، هیچ چیز نمی تواند از بین برود ، همه چیز از بین می رود. ”
جورج سیرتز ، مترجم انگلیسی زبان کراسنااهورک ، معتقد است که او نویسنده هیپنوتیزم است. وی در مصاحبه ای با AFP ، گفت: “او شما را می کشد تا جهان را در حال تکرار در داخل باشد ، به حدی که نظم و هرج و مرج او خودتان شود.”
شایان ذکر است که رمان ها ، داستان های کوتاه و مقالات وی در آلمان بیشتر از هرجای دیگر شناخته شده است ، کشوری که سالها در آن زندگی می کرد و در مجارستان ، جایی که بسیاری او را مهمترین نویسنده زنده در کشور می دانند. آثار Krasnahurk معمولاً با موضوعاتی مانند انزوا ، فساد ، پوچ و بحران های انسانی سروکار دارند. جو داستانهای او غالباً تاریک و پر از تنش است ، جایی که شخصیت ها با شرایط پیچیده و بی رحمانه دنیای معاصر روبرو می شوند. این فضاها معمولاً به گونه ای طراحی شده اند که خواننده را وادار کند تا عمیقاً درباره وضعیت انسان در دنیای مدرن فکر کند.
به عنوان مثال ، در رمان “Meliccholia مقاومت” ، ورود سیرک به یک شهر کوچک از مجارستانی ها باعث ایجاد تغییر عظیمی در جامعه محلی می شود ، مفاهیمی مانند قدرت ، فساد و هویت یا رمان “تانگو شیطان” در مورد زندگی در یک مزرعه مشترک قبل از فروپاشی کمونیسم. شخصیت های این داستان با بحران های اخلاقی و اجتماعی روبرو هستند و تلاش می کنند معنای زندگی آنها را در دنیای پرشکوه پیدا کنند. “جنگ و جنگ” داستان مردی به نام کورین است که سعی در نوشتن کتابی در مورد جنگ دارد ، در حالی که درگیر جنگ های مدنی و جهانی است. روایتی که مفاهیم جنگ ، تاریخ و هویت را بررسی می کند و خواننده را به چالش می کشد تا در این مفاهیم تأمل کند.
“یک صالح از ورودی ما” آخرین داستانی است که کراسناهورک اخیراً در بررسی ییل منتشر کرده است. داستانی در مورد خندق های گل آلود جنگ در اوکراین. وی در مصاحبه اخیر با Yal Rivio در مورد Hope ، Apocalypse و داستان پردازی هنری تأکید کرد که نویسنده باید با واقعیت های موجود روبرو شود و از آنها برای ایجاد آثار خودش استفاده کند. وی همچنین اهمیت توجه به جزئیات و استفاده از زبان را به عنوان ابزاری برای بیان عمیق ترین احساسات و افکار ذکر کرده است. “ما فقط می توانیم خودمان را با آینده فریب دهیم ؛ امید همیشه متعلق به آینده است و آینده هرگز نخواهد آمد. همیشه در حال آمدن است. تنها چیزی که اکنون وجود دارد.”
او به این ایده اعتقاد دارد که هنر بهترین منبع ما برای جلوگیری از سقوط بربریسم است و می گوید: “هنر بشریت پاسخ خارق العاده ای از بشریت است که احساس سرنوشت ما را از دست داده است. زیبایی وجود دارد. این زیبایی فراتر از مرز است که ما باید دائماً متوقف شویم ؛ ما نمی توانیم بیشتر به درک یا لمس زیبایی برسیم. ما فقط می توانیم از این مرز و تصدیق کنیم که بله ، واقعاً چیزی وجود دارد.
“زیبایی یک ساختار است ، ایجاد پیچیده امید و نظم برتر.” پس از دریافت جایزه نوبل ، از او سؤال می شود ، آیا می توانید بزرگترین منابع الهام بخش خود را به ما بگویید؟ و Krasnahurkai می گوید: “تلخ ؛ وقتی در حال حاضر به وضعیت جهان فکر می کنم ، من بسیار ناراحتم. این عمیق ترین الهام من است. این همچنین می تواند باعث ایجاد نسل ها یا نسل های آینده در ادبیات شود.” الهام بخش برای نسل بعدی ، به نوعی برای زنده ماندن در این دوره ، زیرا بسیار تاریک است و ما به قدرت بسیار بیشتری نیاز داریم. “





