بانک مرکزی در نظر دارد با استفاده از تجربه مثبت ادغام موسسه اعتباری نور در بانک ملی، بانک آینده را در بانک ملی ادغام کند.
به گزارش به گزارش میهن تجارت، این روزها اخباری درباره بانک آینده می شنوید که روز گذشته از سوی رئیس قوه قضائیه اعلام شد. غلامحسین محسنیگی دیروز گفت: چهار سال است که به پرونده بانک آینده فشار آورده ام که بانک مرکزی وظایف و اختیاراتی دارد و باید به وضعیت این بانک رسیدگی کند. وی افزود: رئیس کل بانک مرکزی در جلسات پذیرفت که در موضوع بانک آینده صلاحیت 100 درصدی دارد، به آقای فرزین گفتم اگر در این موضوع از اختیارات خود استفاده نکنید به شما حمله می کنم.
تصمیم بانک مرکزی چیست؟
به نظر می رسد بانک مرکزی قصد دارد با استفاده از تجربه مثبت ادغام موسسه اعتباری نور با بانک ملی، بانک آینده را در بانک ملی ادغام کند. ادغام موسسه مالی و اعتباری نور در بانک ملی نمونه موفق مدیریت چالش های مالی و ساماندهی موسسات زیان ده در نظام بانکی کشور است. این فرآیند در سال های اخیر با هدف اصلاح ساختار مالی، کاهش ریسک های سیستمی و حفظ منافع سپرده گذاران انجام شد. موسسه نور که به دلیل مشکلات مالی، ناکارآمدی مدیریت و عدم رعایت استانداردهای نظارتی با چالش های جدی مواجه بود، در یک فرآیند برنامه ریزی شده زیر نظر بانک مرکزی به بانک ملی ایران پیوست. این ادغام نه تنها از فروپاشی یک موسسه مالی جلوگیری کرد، بلکه با انتقال دارایی ها، بدهی ها و سپرده های مشتریان به بانک ملی، اعتماد عمومی به سیستم بانکی را تقویت کرد.
بانک ملی با استفاده از زیرساخت های قوی و تجربه گسترده خود توانست این انتقال را با کمترین اختلال در خدمات رسانی به مشتریان انجام دهد. این تجربه اهمیت نظارت دقیق بانک مرکزی، هماهنگی بین نهادهای مالی و اجرای دقیق برنامه های اصلاحی را نشان می دهد که می تواند به عنوان الگویی برای مدیریت بحران های مشابه در آینده مورد استفاده قرار گیرد. موفقیت این ادغام همچنین بر ضرورت شفافیت مالی، تقویت حاکمیت شرکتی و انطباق با استانداردهای بین المللی در موسسات مالی تاکید دارد.
ادغام احتمالی فیوچر بانک در بانک ملی اگرچه هنوز به صورت رسمی اعلام نشده است، اما با توجه به نشانه های موجود، بانک مرکزی در حال آماده سازی جنبه های فنی و حقوقی این تصمیم است. بانک آینده سالهاست که با مشکلات مالی پیچیده، بدهی های سنگین و موارد انباشته سوء مدیریت و مطالبات معوق مواجه بوده است. بخش عمدهای از داراییهای این بانک غیرقابل وصول یا در پروژههایی است که بازدهی اقتصادی ندارند، از جمله پروژه ایران مال که سرمایهگذاری هنگفتی از منابع سپردهگذاران در آن انجام شده است. در چنین شرایطی، ادامه فعالیت مستقل بانک آینده نه تنها خطرات مالی گسترده ای را برای سپرده گذاران و شبکه بانکی ایجاد می کند، بلکه می تواند موجب بی اعتمادی مردم نسبت به سیستم بانکی شود. در سال های اخیر، بانک مرکزی بارها مداخله در موسسات مالی در بحران را تجربه کرده است. از ساماندهی موسسات غیرمجاز گرفته تا ادغام موسسه اعتباری نور در بانک ملی، همیشه هدف اصلی یک چیز بوده است: جلوگیری از گسترش بحران نقدینگی و حفظ منافع مردم. همین منطق در مورد بانک آینده نیز صدق می کند. اگرچه میزان داراییها و بدهیهای این بانک بسیار بیشتر از موسسات کوچکتر است، اما به نظر میرسد ادغام با بانک بزرگ و دولتی مانند بانک ملی مطمئنترین راه برای مهار بحران و جلوگیری از سقوط احتمالی آن باشد.
اگر بانک مرکزی بتواند در گام اول دارایی ها و بدهی های بانک آتی را به صورت شفاف و حسابرسی شده تعیین کند و سپس طرح ادغام را با محوریت حفظ منافع سپرده گذاران و تقویت ساختار سرمایه بانک ملی انجام دهد، احتمال موفقیت زیاد است. مهمتر از خود ادغام نحوه مدیریت آن است. زیرا کوچکترین خطا در برآورد ارزش دارایی ها یا انتقال بدهی ها می تواند برای بانک مقصد چالش برانگیز باشد.
اما پشت این تصمیم فنی، سؤالات سیاسی و نهادی بزرگی نهفته است. بانک آینده تنها یک موسسه مالی نیست. بازتابی از دورانی است که رابطه سیاست، سرمایه و نظارت در ایران به شکلی پرتنش و مبهم شکل گرفت. سال هایی که موسسات مالی با تکیه بر روابط سیاسی و نه کفایت اقتصادی رشد کردند و در غیاب نظارت موثر بانک مرکزی به شبکه ای از بدهی ها و پروژه های نیمه تمام تبدیل شدند. اکنون ادغام بانک آینده در بانک ملی در واقع تلاشی برای بسته شدن پرونده آن دوران است. دوره ای که موسسات مالی خصوصی بدون پشتوانه واقعی منابع سپرده گذاران را با وعده سودهای بالا و طرح های بزرگ به سمت ریسک های غیرمولد کشاندند. با این حال، ادغام به تنهایی کافی نیست. همانطور که تجربیات بین المللی از اسپانیا تا هند نشان می دهد، موفقیت در اصلاح نظام بانکی تنها در صورتی امکان پذیر است که با تغییر در نحوه نظارت، بازگرداندن اعتماد عمومی و پاسخگویی شفاف مدیران سابق همراه باشد. اما در ایران، در بسیاری از ادغامهای قبلی، بخش مهمی از این چرخه نادیده گرفته شد: هیچ حسابرسی دقیق علنی نشد، هیچ مدیری پاسخگو نبود و هیچ سپردهگذاری تصویر روشنی از آینده داراییهای خود نداشت. اگر قرار است بانک آینده در بانک ملی ادغام شود، نقطه شروع باید شفافیت باشد. یعنی اعلام عمومی صورت های مالی، تعیین تکلیف بدهی ها و انتشار گزارش تفصیلی پروژه هایی که سرمایه های مردم در آن هزینه شده است. بانک ملی نیز باید از این فرصت برای بازتعریف نقش خود در نظام بانکی استفاده کند. بانکی که در دهههای گذشته بیشتر به یک نهاد بوروکراتیک و کند تبدیل شده بود، اکنون میتواند با جذب ساختارهای فناورانه و سرمایه انسانی بانک آینده، جان تازهای به عملکرد خود ببخشد. از سوی دیگر جامعه نیز ناظر این روند است. در سال های اخیر افکار عمومی نسبت به پرونده های مالی حساسیت بیشتری پیدا کرده است. هرگونه بی احتیاطی در ادغام ها می تواند اعتماد عمومی به سیستم بانکی را بیشتر از بین ببرد. سپرده گذاران بانک آینده به ویژه در میان طبقه متوسط شهری خواستار ضمانت نامه صریح و کتبی برای دسترسی به سپرده ها و تداوم خدمات بانکی هستند. اگر بانک مرکزی میخواهد از التهابات اجتماعی جلوگیری کند، باید سیاست اطلاعرسانی فعال را در پیش بگیرد و از انتشار اخبار مبهم یا تأخیر در تصمیمگیری خودداری کند.
سرانجام، سرنوشت بانک آینده می تواند آینه ای از آینده بانکداری در ایران باشد. آینده ای که یا به سمت نظم و انضباط، شفافیت و بازسازی اعتماد پیش خواهد رفت و یا در چرخه بحران های تکراری و تصمیم گیری های موقتی گیر کرده است. در این میان آنچه تعیین کننده است نه تنها تعداد دارایی ها و بدهی ها بلکه میزان اراده سیاسی برای اصلاح ساختار بانکی است. بدون این اراده، هیچ ادغامی در بزرگترین بانک کشور نمی تواند معنای واقعی ثبات را به سیستم مالی بازگرداند.
منبع: روزنامه سازندگی





