به گزارش اختاز نیوز، اگر قرار است قیمت بنزین واقعی شود، حق ما چه زمانی واقعی می شود؟ این سوال از سال 1377 که قیمت بنزین به طور ناگهانی افزایش یافت، در بین بسیاری از حقوق بگیران مطرح شد.
برخی می گویند قیمت بنزین از یک بطری آب آشامیدنی ارزان تر است و از سوی دیگر هرگونه تغییر قیمت مانند بنزین با اقتصاد و معیشت مردم گره خورده است.
این فقط دنباله ای از بحران اقتصادی کشور است. اگر از منظری بالاتر به ماجرا نگاه کنیم، ایران هم با بحران های سیاست خارجی دست و پنجه نرم می کند و هم با عدم تعادل های جدی اقتصادی. این موارد نشان دهنده شرایطی است که کشور در آن اسیر شده است. اما چه باید کرد و از کجا شروع کرد؟
سیاست خارجی کشور به معادله ای چند وجهی تبدیل شده است که حل آن آسان به نظر نمی رسد. آیا باید آن را رها کنیم و به سمت اصلاحات اقتصادی برویم؟ بی شک پیچ و خم اصلاحات اقتصادی کمتر از سیاست خارجی نیست. اینکه کدام ابربحران ابتدا باید مشخص شود موضوع بحث است اخبار اقتصاد با پیمان مولوی تحلیلگر مسائل اقتصادی است.
مولوی با نشان دادن تصویر ایران در رتبه بندی آزادی اقتصادی (و با استناد به داده های موسسه فریزر) به این سوال پاسخ می دهد. وی که معتقد است اصلاحات اقتصادی بدون حل بحران های سیاست خارجی امکان پذیر نیست، تاکید می کند: هر گونه آزادسازی قیمت مانند بنزین تا زمانی که اقتصاد کشور آزاد نشود، مانند پا گذاشتن روی پوست خربزه است.
شرح گفتگو اخبار اقتصاد در ادامه با این کارشناس اقتصادی همراه باشید.
*****
* آقای مولوی راه برون رفت از شرایط فعلی کشور را که از یک سو درگیر بحران سیاست خارجی و از سوی دیگر ناهماهنگی اقتصادی است، در چه می بینید؟
اول، ما باید درک روشنی از وضعیت فعلی خود داشته باشیم. تا بدانیم آیا می توانیم امیدوار باشیم یا نه. مهمترین شاخصی که برای این منظور استفاده می کنیم، رتبه آزادی اقتصادی است که اولین و مهمترین معیار در نظر گرفته می شود.
رتبه آزادی اقتصادی دارای پنج زیرمجموعه است: 1- اندازه دولت، 2- مالکیت اموال و سیستم قضایی، 3- قدرت پولی و سیاست های پولی (Sound of Money)، 4- آزادی تجارت خارجی و 5- قوانین و مقررات.
با در نظر گرفتن این پنج عامل، رتبه آزادی اقتصادی ایران از 165 158 است و در کنار کشورهایی مانند آرژانتین، سودان، لیبی، سوریه، ونزوئلا و زیمبابوه قرار داریم و برخی کشورهای دیگر مانند مصر و لبنان در رتبه های بالاتر قرار دارند.
وقتی به رتبه بندی آزادی اقتصادی به دقت نگاه می کنیم، خروجی های مبتنی بر داده های بسیار واضح وجود دارد.
40 کشور با رتبه آزادی اقتصادی بالا، درآمد سرانه 45 تا 50 هزار دلاری دارند. 40 کشور بعدی درآمد سرانه ای در حدود 25000 دلار دارند. درآمد سرانه 40 کشور ثالث تقریباً 12 هزار دلار است. کشورهایی که در رتبه آخر قرار دارند مانند ایران 6 تا 7 هزار دلار درآمد سرانه دارند. در واقع بین آزادی اقتصادی و درآمد سرانه رابطه مستقیم وجود دارد.
رتبه ایران در تجارت خارجی اول اما آخر است
* وضعیت ما در زیرشاخص ها چگونه است؟
اندازه دولت شامل سرمایه گذاری دولت در اقتصاد، ارائه یارانه ها، خدماتی مانند کیفیت آموزش و بهداشت و سیاست های مالیاتی است. در این شاخص، ایران در کنار بنگلادش قرار دارد، جایی که دولت عملا در بسیاری از زمینه ها غایب است و فقط در قیمت گذاری سفارش هایی مانند مرغ و تخم مرغ دخالت می کند. در مقابل، کشورهایی مانند کانادا دارای حضور و اندازه دولتی بسیار بالایی در اقتصاد هستند.
از نظر مالکیت، ایران جزو بیست کشور آخر است. رتبه ایران در تجارت خارجی 165 است و در این زمینه آخرین کشور دنیا هستیم. کوبا و کره شمالی در این لیست نیستند.
ما در زیربخش قدرت پول و سیاست های پولی رتبه 159 را داریم و جزو 10 کشور آخر هستیم. در رابطه با قوانین و مقررات، ما جزو بیست نفر آخر هستیم.
این داده ها نشان می دهد که ما با یک اقتصاد به شدت منفعت طلب، با یک دولت ناکارآمد و اقتصادی با منافع بیش از حد متولی روبرو هستیم. این جایگاه نقش تعیین کننده ای در انتخاب مسیر اصلاحات و سیاست ها دارد.
این توصیف وضعیت در تعیین اینکه چه کاری می توان انجام داد بسیار مؤثر است.

تحریم ها اقتصاد ایران را سودمندتر کرده است
* با این اوصاف، این سوال همچنان باقی است که اصلاحات اقتصادی و حل بحران سیاست خارجی بدون دیگری امکان پذیر است؟
ما نمی خواهیم وارد بحث مرغ و تخم مرغ شویم، اما زمانی که ایران تحریم نشد، دیدیم که رتبه آزادی اقتصادی ایران در سال 1390 حدود 130 بود و یک دهه قبل از آن، رتبه آزادی اقتصادی ایران بین 100 تا 105 بود. این درست است، زیرا درآمد سرانه ایران در سال 2012 نزدیک به 8000 دلار بود، اما اکنون به زیر 4000 دلار رسیده است.
هر چه تحریم ها قوی تر و اقتصاد بسته تر شود، ذینفعان قدرتمندتر شده اند و این امر اکوسیستمی را ایجاد کرده است که متاسفانه اجازه تغییرات واقعی را نمی دهد و در ابعاد اقتصادی و سیاسی تاثیرگذار است. بنابراین بدون حل تحریم ها نمی توان کاری کرد و از این مخمصه خارج شد زیرا رقابت و حضور شرکت های بین المللی و درک ضرورت آزادسازی بازار بسیار مهم است.
* مثلاً ممکن است؟ ۱۰ آیا سال گذشته با اصلاحات اقتصادی عمل کرد؟
بله، می شود، اما ما اکنون به خوبی از آن مرحله گذشته ایم. بنابراین علاوه بر اصلاحات اقتصادی، باید روابط بین الملل را به سمت حل تحریم ها سوق دهید.
اصلاحات اقتصادی و حل بحران سیاسی بدون یکدیگر امکان پذیر نیست
پس واضح است که اصلاحات اقتصادی و حل بحران سیاسی بدون یکدیگر امکان پذیر نیست. شما نمی توانید کشوری را به من نشان دهید که با وجود تحریم ها رشد اقتصادی داشته باشد. حتی روسیه که با همه هیاهوها و هیاهوها رشد اقتصادی محدودی داشته است. دلیل آن روشن است: اقتصاد جهانی و سیستم های پولی و بانکی در هم تنیده شده اند. رویای آرمان شهر بریکس و موارد مشابه زمان بر است. تا آن زمان مکانیسم جایگاه پول و سرمایه گذاران متفاوت است. بنابراین به هیچ وجه نمی توان گفت که این دو بدون دیگری اتفاق می افتند; بخشی از آن می تواند، اما واقعا نیاز به یک فرآیند دارد.
به عنوان مثال می توان تجارت ایران را همین الان آزاد کرد اما در عین حال باید بتوان قیمت دلار را در اختیار صادرکننده قرار داد و بازار را مدیریت کرد. این باعث ایجاد جهش در قیمت دلار می شود و سپس تعادل نسبی در نرخ ارز شکل می گیرد. در محدودیت ها، برخی از کالاها به صورت خودکار وارد نمی شوند. اقتصاد سود به طور طبیعی مانع از آن می شود. از طرفی وقتی دولت ضعیف است و توان مدیریت بازار را ندارد نمی تواند این مشکلات را حل کند. یعنی اقتصاد ذینفعانی که به نظام دو نرخی عادت کرده اند به راحتی قابل تغییر نیست و دولت توان اصلاح آن را ندارد.
نمی توان دارایی ها را تصرف کرد و انتظار اصلاحات موثر داشت
* چه چشم اندازی برای اصلاحات اقتصادی در ایران می بینید و اصلاحات اقتصادی در کدام حوزه ها باید انجام شود؟
اگر بحث بین المللی را کنار بگذاریم و فرض کنیم که می خواهیم اصلاحات اقتصادی داخلی انجام دهیم، اولین قدم اصلاح مالکیت است. در ایران باید به مالکیت به ویژه مالکیت بخش خصوصی احترام گذاشت. یکی از مظاهر مهم مالکیت، دلارهایی است که منتشر می شود و در دست بخش خصوصی است. شما نمی توانید این دارایی ها را به طرق مختلف تصاحب کنید و انتظار داشته باشید که اصلاحات موثر باشد.
حوزه دوم آزادی تجارت خارجی است. واردات و صادرات باید آزاد شود محدودیتهای موجود دور باطلی ایجاد کرده است که رشد اقتصادی ایران را محدود میکند، اکوسیستم اقتصادی را تخریب میکند و اقتصاد را به سیستمی تبدیل میکند که یک نهاد مشخص تصمیم میگیرد به چه کسی ارز بدهد و به چه کسی ندهد. این عامل ضد رشد اقتصادی و تولید است.
اگر قرار است قیمت بنزین آزاد شود، باید تعرفه واردات خودرو صفر شود
سوم آزادسازی کل اقتصاد است. یعنی اقتصاد باید رقابتی و آزاد باشد. کلیه قوانین، مقررات و مجوزهایی که محدودیت ایجاد می کنند باید اصلاح شوند. نمونه بارز بنزین است: اگر قرار است قیمت بنزین به سمت نرخ فوب حرکت کند، تعرفه واردات خودروها در هر اندازه ای باید صفر باشد. نه اینکه فقط برقی یا هیبریدی باشد یا بنزینی محدود باشد. این تعرفه صفر باید با اقداماتی برای تامین مالی جایگزینی خودروهای فرسوده ترکیب شود. همچنین باید پارکینگ ها آزاد شود و واردات بنزین به صورت کنترل شده اما آزاد امکان پذیر شود. در بورس عرضه نمی شود. هرکسی که استانداردها را دارد باید بتواند واردات و عرضه کند.
بنابراین در مورد اصلاحات اقتصادی، آزادسازی اقتصاد مقدم است یا می تواند همزمان با آزادسازی قیمت ها اتفاق بیفتد. این چارچوب نشان می دهد که کدام اقدامات باید اولویت بندی شوند.
بدون آزادسازی اقتصاد قیمتی وجود نخواهد داشترا منتشر کرد
* به نظر می رسد اصلاحات اقتصادی پیش شرط هایی دارد. نمونه آن حادثه سال بود ۹۸ رخ داد؛ قیمت بنزین بدون آمادگی جامعه تعدیل شد و اتفاقات تلخی را به همراه داشت. این پیش نیازها چیست؟
بدون آزادسازی اقتصادی نمی توان آزادسازی قیمت داشت. این موضوع مانند پوست خربزه ای است که افراد زیادی پا به آن گذاشته اند و با مشکلات زیادی مواجه شده اند. آزادسازی اقتصادی و احترام به مالکیت ضروری است. باید بتوانم بنزین وارد و عرضه کنم، دستگاههایی را در نیروگاهها نصب کنم و بر اساس مدلهای مالی، دستگاههای شارژ برقی را در خیابانها ارائه کنم. این آزادی مالکیت و واردات و نحوه استفاده از آن علاوه بر وجود آن باید تضمین شود تا اقتصاد و اکوسیستم آن زنده بماند. همین امر در مورد مواردی مانند دارو، لوازم خانگی، اتومبیل و سایر مناطق نیز صدق می کند.
هیچ کشوری بدون تضمین حقوق مالکیت و آزادی اقتصادی نمی تواند رشد کند
بدون تضمین حقوق مالکیت و آزادسازی اقتصادی، هیچ کشوری نمی تواند رشد کند. به عنوان مثال، چین، به گفته آقای رونالد کوزی در کتاب “چگونه چین سرمایه داری شد؟” توضیح می دهد که این کشور بازار و دارایی را درک کرده است. احترام به مالکیت همراه با آزادی اقتصادی منجر به رشد اقتصادی شگفت انگیزی شد حتی اگر حزب کمونیست حکومت می کرد. اما اخیرا محدودیت های مالکیت رشد اقتصادی چین را کند کرده است.
نکته مهم این است که حتی محدودیت جزئی مالکیت باعث فرار سرمایه می شود. بنابراین اقتصاد ایران بدون ارتقای رتبه آزادی اقتصادی و تضمین حقوق مالکیت در هیچ شرایطی قادر به رشد و توسعه نخواهد بود و اصلاحات اقتصادی و سیاسی نیز امکان پذیر نخواهد بود.






