از آینده‌ی شیعیان خاورمیانه تا مذاکرات اتمی تهران و واشنگتن / تحلیل ولی نصر و ماریا فانتاپیه در «فارن افرز»

از آینده‌ی شیعیان خاورمیانه تا مذاکرات اتمی تهران و واشنگتن / تحلیل ولی نصر و ماریا فانتاپیه در «فارن افرز»
پایگاه خبری تحلیلی میهن تجارت (mihantejarat.com):

ماریا فانتاپیر، رئیس برنامه مدیترانه، خاورمیانه و آفریقا در مؤسسه امور بین‌الملل (Istituto Affari Internazionali) در رم و ولی نصر، استاد روابط بین‌الملل و مطالعات خاورمیانه در دانشکده مطالعات بین‌الملل پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز در فرن افرز، نوشتند: پس از حمله آمریکا به عراق، نتیجه هرج و مرج و نتیجۀ حمله به ایران شد. و شبکه فراملی جوامع شیعه، دولت ها و شبه نظامیان از ایران تا عراق، لبنان، یمن و سرزمین های فلسطینی را ایجاد کردند. چیزی که ملک عبدالله دوم اردن با حسرت از آن به عنوان «هلال شیعی» یاد کرد. تا سال 2014، تحلیلگران مرتباً در مورد کنترل تهران بر چهار پایتخت عربی: بغداد، بیروت، دمشق و صنعا صحبت می کردند.

به گزارش سرویس بین الملل «میهن تجارت»، در ادامه این مطلب آمده است: از نظر نظامی امروز این محور متلاشی شده است. تنش‌زدایی محتاطانه بین ایران و عربستان سعودی در دو سال گذشته – که موتور اصلی درگیری‌های فرقه‌ای در منطقه بود – به این تصور دامن زد که جنگ فرقه‌ای در خاورمیانه پایان یافته است.

اما حتی اگر پرده بر محور مقاومت افتاده باشد، هویت سیاسی و مذهبی شیعه دست نخورده باقی مانده است. اگرچه شبکه نیابتی ایران به تهران اجازه نفوذ فراتر از وزن طبیعی خود در جهان عرب را داد، اما استقامت این محور نیز متکی بر استحکام پایدار ایمانی، پیوندهای اجتماعی و خانوادگی شیعیان بود. اینکه چه آینده ای برای شیعیان منطقه رقم خواهد خورد، یک سوال کلیدی در مواجهه با تلاش های کشورهای عربی خلیج فارس و ایالات متحده برای ایجاد ثبات در پیامدهای جنگ ویرانگر بین اسرائیل و حماس است. بنابراین، این بازیگران باید در برنامه ریزی های خود برای نظم نوین منطقه، به جایگاه شیعیان در منطقه – چه در داخل ایران و چه در خارج از آن- توجه بیشتری داشته باشند.

طرح کنونی برای خلع سلاح حزب الله بدون پایان دادن به اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل – و بدون بازسازی مناطق ویران شده شیعه نشین لبنان، جایگزینی خدماتی که شیعیان زمانی از حزب الله دریافت می کردند، یا افزایش مشارکت شیعیان در سیاست ملی – در واقع شیعیان را به حاشیه خواهد برد. اگر اسرائیل به تهدید خود مبنی بر حمله به لبنان عمل کند، این اقدام یک تهدید وجودی برای جامعه شیعی لبنان خواهد بود و آنها را مجبور به مقاومت خواهد کرد. و با برقراری مجدد حکومت سنی ها در سوریه و فشار ارتش آمریکا بر شبه نظامیان شیعه در عراق، احساس محاصره شدن توسط شیعیان ممکن است ابعاد منطقه ای پیدا کند. اگر شیعیان در تلاش‌های دولت‌سازی و دیپلماسی نادیده گرفته شوند، احتمالاً دوباره به سیاست فرقه‌ای – به عنوان وسیله‌ای برای بقا – روی می‌آورند و این بی‌ثباتی گسترده‌تری ایجاد خواهد کرد. بدون مشارکت ایران در نظم جدید، مهار موثر آن ممکن نخواهد بود.

جهش ایمان

اگرچه شیعیان تنها 15 تا 20 درصد از کل مسلمانان جهان را تشکیل می دهند، اما حدود نیمی از جمعیت مسلمانان خاورمیانه را تشکیل می دهند. آنها اکثریت در بحرین، ایران و عراق و تقریبا اکثریت در یمن هستند و بزرگترین گروه مذهبی لبنان را تشکیل می دهند. با این حال، در طول قرن بیستم، چهره منطقه عمدتاً سنی بود. انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 شبح قیام شیعیان و واکنش سنی ها را برانگیخت. تنش های فرقه ای پشتوانه جنگ هشت ساله ایران و عراق بود، جنگی که روابط فراملی شیعیان را تقویت کرد: ابومهدی المهندس، که بعدها رهبر شبه نظامیان شیعه عراق شد، در طول آن جنگ از عراق فرار کرد و با ایرانی ها علیه صدام جنگید.

این پیوندهای فراملی پس از سقوط دولت عراق در سال 2003 به طور قابل توجهی گسترش یافت. هویت مذهبی احیا شد، زیارت شیعیان به ایران، عراق و سوریه افزایش یافت و مناطق نجف و قم دوباره نقش مرکزی را بازیافتند. نیروهای سیاسی و نظامی شیعه خلاء قدرت را در عراق پر کردند.

در اواسط دهه 2000، سپاه پاسداران با کمک متحدان عراقی مانند المهندس و فرماندهان حزب الله لبنان مانند علی موسی دقدوق و عماد مغنیه، سازماندهی شبه نظامیان شیعه عراقی را که حاضر به خلع سلاح و پیوستن به روند سیاسی به رهبری ایالات متحده نبودند، آغاز کرد.

با شروع بهار عربی در سال 2011، نفوذ ایران و شیعیان بیشتر شد زیرا جنگ های داخلی در سوریه و یمن ماهیت فرقه ای به خود گرفت. اگرچه دولت علوی سوریه تنها ارتباط سست با تشیع داشت، اما تهدید اسلامگرایان سنی آنها را به ایران و حزب الله نزدیکتر کرد. در سال 2013، ایران و حزب الله نیروهای شیعه افغان، عراقی و پاکستانی را برای جنگ در سوریه سازماندهی کردند. در سال 2014، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به همراه شبه نظامیان شیعه عراقی جنگی تمام عیار را علیه داعش آغاز کرد. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس رهبری این نبردها را بر عهده گرفت و در جبهه های جنگ عراق و سوریه حضور دائمی داشت. در یمن، حوثی‌ها – پیرو مذهب زیدی – با ایران متحد شدند.

پیروزی های نظامی بر داعش حاکمیت شیعیان در عراق، مقاومت حوثی ها در یمن و بقای دولت سوریه را تضمین کرد. این پیروزی ها همچنین نبرد گروه های سنی مانند حماس و جهاد اسلامی فلسطین علیه اسرائیل را با مبارزات مقاومت پیوند زد. ایران با تقویت این موفقیت ها توانست شبکه نفوذ خود را از مدیترانه تا دریای سرخ گسترش دهد و «حلقه آتش» را در اطراف اسرائیل ایجاد کند.

افزایش شکاف ها

اما شکست قاطع داعش در سال 2019 زمینه را برای افول محور مقاومت فراهم کرد. جذب جوانان شیعه در شبه نظامیان ضد داعش کاهش یافت. مقامات برجسته شیعه نیز کمتر مایل بودند هویت مذهبی را با مبارزات فراملی تحت هدایت تهران پیوند دهند. آیت الله علی سیستانی، مرجع تقلید عراق، فاصله خود را از نجف افزایش داد و بر ضرورت تمرکز بر دولت سازی و سیاست ملی تاکید کرد.

شبه نظامیان شیعه در عراق قلمرو وسیعی را در اختیار داشتند و عملاً از دولت مرکزی مستقل بودند. اما درگیری های داخلی اعتبار آنها را کاهش داد. در سال 2020، سلیمانی و المهندس در حمله آمریکایی ها ترور شدند که ضربه بزرگی به محور بود. و در میهن تجارتات 2021، ائتلاف های طرفدار ایران تنها 17 کرسی به دست آوردند – در مقایسه با 48 کرسی در سال 2018.

حمله حماس در 7 اکتبر 2023 در ظاهر قدرت این محور را نشان داد، اما در واقع زوال آن را آشکار کرد. در نوامبر 2024، اسرائیل ده ها تن از فرماندهان خود را با انفجار تجهیزات ارتباطی حزب الله کشت و سید حسن نصرالله را در یک حمله هوایی ترور کرد. یک ماه بعد، رژیم اسد به دست نیروهای تحت حمایت ترکیه در حال پیشروی افتاد.

هنگامی که اسرائیل و ایالات متحده حملات مستقیم خود را علیه ایران در ژوئن آغاز کردند، نیروهای نیابتی تهران برای دفاع از ایران بسیج نشدند. ایران و متحدانش به ناسیونالیسم داخلی روی آوردند و از شعارهای فراملی فاصله گرفتند. امروز شبکه ای که روزگاری تحت فرماندهی تهران بود، بیشتر شبیه مجموعه ای از گروه های مستقل است. در عراق، ایران متحدان خود را تشویق می‌کند تا سیاست بازی کنند. و تغییرات فرهنگی و سیاسی در داخل ایران، استراتژی معنوی فراملی تهران را تضعیف کرده است.

اسرائیل با تشدید اختلافات داخلی شیعیان سعی در تخریب این محور دارد. اما تضعیف قدرت نظامی شیعیان لزوماً به تضعیف هویت مذهبی و احساس سرنوشت مشترک آنها نمی انجامد. سفرهای زیارتی در حال افزایش است فقط در محرم امسال 21 میلیون نفر به کربلا رفتند.

خطرات پنهان

در شرایطی که شبه نظامیان تحت فشار برای خلع سلاح هستند، شیعیان از آینده ای پر از به حاشیه رانده شدن و خشونت می ترسند. سوریه اکنون در دست نیروهای سنی است که زمانی با حزب الله می جنگیدند. دولت جدید از سوی ترکیه و عربستان سعودی حمایت می شود و امکان سازش با اسرائیل را بررسی می کند. این وضعیت برای شیعیان لبنان و عراق نگران کننده است.

احساس تهدید می تواند شیعیان را به سمت هویت گرایی فرقه ای سوق دهد. دروزی ها و علویان سوریه نیز همین روند را آغاز کرده اند. برای جلوگیری از جنگ های داخلی جدید، دولت ها باید حقوق برابر را برای همه اقلیت ها تضمین کنند. در غیر این صورت ایران بار دیگر به حامی شیعیان تبدیل خواهد شد.

در عراق باید از رهبری میانه رو شیعه حمایت شود. اصلاحات قانون اساسی برای پایان دادن به نظام سیاسی مبتنی بر شبه نظامیان ضروری است. فشار بیش از حد آمریکا برای دور کردن بغداد از تهران می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.

در سراسر منطقه، جلوگیری از خشونت مستلزم این است که شیعیان در کشورهای خود آینده سیاسی و اقتصادی داشته باشند. خلع سلاح حزب الله بدون بازسازی مناطق شیعه نشین و بدون ادغام سیاسی شیعیان نتیجه ماندگاری نخواهد داشت.

کشورهای عربی باید شیعیان را شهروندانی برابر ببینند، نه دست نشاندگان ایران. پیشرفت دولت سازی در لبنان و سوریه باید با سرمایه گذاری اقتصادی در مناطق شیعه نشین همراه باشد. در یمن، حفظ آتش بس با حوثی ها ضروری است.

بازسازی با آشتی

اگر آمریکا خواهان پایان جنگ در خاورمیانه و یک عراق مرفه مستقل از ایران است، باید شیعیان را در نظم سیاسی جدید وارد کند. در لبنان خلع سلاح حزب الله باید با بازسازی اقتصادی و سیاسی همراه باشد. واشنگتن همچنین باید آتش بس میان حزب الله و اسرائیل را حفظ کند. زیرا هر گونه اشغال جنوب لبنان، مقاومت شیعیان را زنده خواهد کرد.

آمریکا نیز باید از روند عادی سازی روابط کشورهای عربی و ایران حمایت کند، زیرا ایران برخلاف تصور دونالد ترامپ، پس از جنگ 12 روزه احساس شکست نمی کند. ایران بر این باور است که رگبار موشک هایش به اندازه کافی بازدارنده بوده است تا از جنگ مجدد اسرائیل و آمریکا جلوگیری کند.

ثبات منطقه در گرو تعامل دیپلماتیک و اقتصادی ایران با جهان عرب است، اما این تعامل بدون پیشرفت در مذاکرات هسته ای امکان پذیر نیست. دیر یا زود، واشنگتن باید به میز مذاکره بازگردد.

شکاف نگه داشتن قسمت شام باعث ثبات نمی شود. شیعیان باید در زندگی اجتماعی و سیاسی منطقه ادغام شوند. و ایران باید دریابد که بیشتر از جنگ نیابتی می تواند از دیپلماسی و اقتصاد سود ببرد. اگر تضعیف شیعیان با حذف سیاسی آنها همراه باشد، آنها را به آغوش ایران باز می گرداند و دور جدیدی از بی ثباتی ایجاد می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی