1. صفحه اصلی
  2. »
  3. صنعت و تجارت
  4. »
  5. کارشناسی ارشد سوالات گزنده; روانشناسی برنده…

کارشناسی ارشد سوالات گزنده; روانشناسی برنده نوبل اقتصاد / آنچه باید در مورد دانیل کانمن بدانید

اقتصاد فردا: “بیشتر کار من روی سیستم ارزیابی و تصمیم گیری انسان ها بوده است؛ اما هرگز احساس نمی کردم که به عنوان یک ناظر بیرونی روی حماقت های انسانی کار می کنم، همیشه احساس می کردم دارم روی اشتباهات خودم کار می کنم.” اقتصاددانان به دلیل دانش ریاضی از شهرت خاصی در میان دانشمندان علوم اجتماعی برخوردارند. آنها مهارت خاصی در توضیح آنچه اتفاق افتاده است دارند، البته بعد از وقوع، اما به ندرت قبل از رویداد به چنین قدرتی مجهز می شوند.» / “یک راه مطمئن برای مردم برای باور یک چیز نادرست این است که دائماً آن را تکرار کنند، گویی کلمات آشنا نیز درست به نظر می رسند، و ذهن به سادگی بین این دو تمایز قائل نمی شود.”

اینها برخی از جملات معروف دانیل کانمن، اولین روانشناس برنده جایزه نوبل اقتصاد است. او که در 8 آوریل 1403 در 90 سالگی درگذشت، به دلیل کار مهمی که با همکار روانشناس خود، آموس تورسکی انجام داد، بنیانگذار «اقتصاد رفتاری» به شمار می رود.

اما او در زندگی علمی خود چه کرد؟ چهار مقاله بسیار مهم از دانیل کانمن:

1971: “باور به قانون اعداد کوچک”; مقاله ای که نشان می دهد چگونه مردم تمایل دارند دانشی را که از یک نمونه کوچک یا تجربه به دست آورده اند، بیش از حد ارزیابی کنند.

1972: “ارزیابی نمایندگی”; مقاله ای که توضیح می دهد چگونه تعمیم ویژگی های یک گروه محدود به عموم مردم می تواند ما را به اشتباه بکشاند.

1973: “قاعده ای سرانگشتی برای تعیین احتمال حوادث”; مقاله ای که نشان می دهد چرا مردم به طور کلی از آخرین رویداد در ذهن خود به عنوان مبنایی برای ارزیابی موقعیت ها به جای در نظر گرفتن واقعی احتمالات استفاده می کنند.

1974: “ارزیابی تحت عدم قطعیت” که مکمل اثر قبلی است و توضیح می دهد که وقتی افراد می خواهند در مواجهه با موقعیت جدیدی دیدگاه خود را تغییر دهند، این تغییر عموماً بر اساس باورهای قبلی آنها است و نه لزوماً اطلاعات جدید. به نظر می رسد که مردم در گذشته خود غرق شده اند.

بیشتر این کار در زمینه روانشناسی بود تا اینکه آنها اولین مقاله خود را در مورد پول در سال 1979 منتشر کردند، نظریه چشم انداز. تجزیه و تحلیل تصمیم گیری در موقعیت های مخاطره آمیز».

اما تئوری چشم انداز چه می گوید؟ بر اساس این نظریه، انتظارات و رفاه ما بر اساس میزان ثروت تعیین نمی شود، بلکه انسان هر چیزی را نسبی ارزیابی می کند. بنابراین، این تغییرات نسبت به یک نقطه مرجع است که زمان حال ما را تعیین می کند. اگر آن را بر اساس گذشته ام قرار دهم، نوعی احساس رضایت دارم، اما اگر وضعیت دوستان و همکلاسی هایم را پایه گذاری کنم، حال و هوای دیگری دارم. اگر نقطه مرجع ذهنی افراد را به درستی دریافت نکنیم، حتی پاداش نقدی پایان سال نیز در صورتی ناامید کننده خواهد بود که کمتر از حد انتظارات باشد.

ایده ها و تحقیقات او که عموماً به صورت نظرسنجی و آزمایش بر روی مردم بود، به سرعت طرفداران زیادی در میان اقتصاددانان پیدا کرد. مفاهیمی مانند “زیان گریزی” که بیان می کند سرمایه گذاران درد از دست دادن 100 دلار را تقریباً دو برابر لذت به دست آوردن 100 دلار ارزیابی می کنند.

مجله اکونومیست کانمن را به عنوان “استاد پرسش های تند” معرفی می کند. لیندا یک زن مجرد 31 ساله و دارای مدرک فلسفه است. اگر از لیندا پرسیده شود که چه کار می کند، پاسخ دهندگان بیشتر فکر می کنند که او یک کارمند بانک “فمینیست” است تا فقط یک کارمند بانک! کانمن این را تعصب بازنمایی می‌نامد که برخی ویژگی‌ها ما را به الگوهای مناسبی می‌رسانند، مانند مجرد بودن و فلسفه خواندن، که به نظر می‌رسد نمایانگر فردی است که احتمالاً فمینیست است.

در مواجهه با یک بیماری، روشی که قطعاً 200 نفر را زنده نگه می دارد، به روش درمانی که یک سوم شانس نجات همه و دو سوم شانس زنده ماندن هیچ کس را داشته باشد، ارجحیت دارد. اما اگر شکل سوال عوض شود و گفته شود که در روش اول 400 نفر قطعا جان خود را از دست می دهند اما در روش دوم احتمال زنده ماندن یک سوم آنها وجود دارد، شاید پاسخ کاملا تغییر کند. او این سوگیری را “قاب بندی” نامید و نشان داد که نحوه ارائه مشکل چگونه می تواند بر تصمیمات ما تأثیر بگذارد.

شاید خیلی ها او را با دو کتاب مهم «فکر کن و سریع» و «صدا» بشناسند، آثاری که اندیشه های کانمن را به دل جامعه علاقه مند به علوم مختلف از اقتصاد گرفته تا مدیریت و سیاست برد. او در کتاب تفکر آهسته و سریع، بین دو حالت سیستم تفکر انسان تفاوت قائل شده است. اولین سیستم سریع، غریزی و احساسی است. اما سیستم دوم کندتر کار می کند و مبتنی بر تفکر و منطق عمیق تر است. به گفته وی، ترکیب این دو سیستم است که تصمیم افراد را برای زندگی یا سرمایه گذاری تعیین می کند و نقص سیستم اول منجر به سوگیری هایی می شود که می تواند افراد را از رفتار منطقی دور کند. کتاب «سر و صدا» که در سال 2021 منتشر شد، می‌خواهد بگوید در بسیاری از زمینه‌ها، از پزشکی و حقوق گرفته تا پیش‌بینی اقتصادی، استراتژی و به طور کلی هرجا که با قضاوت سر و کار داریم، صداهایی وجود دارد که می‌تواند بر این قضاوت‌ها تأثیر بگذارد و در نتیجه آن را مخدوش کند. نتایج کار

کانمن عاشق غیبت بود. البته به شکل کنجکاوی. بخش قابل توجهی از دوران کودکی او در پاریس قبل از جنگ جهانی در محیطی سپری شد که مدام در مورد دیگران صحبت می شد. “چه کسی خطرناک است؟ چه کسی خطرناک نیست؟” محور صحبت هایی که او مدام در زندگی خانوادگی خود تجربه می کرد. کسانی که کانمن را می شناسند بر یک ویژگی او تأکید می کنند و آن علاقه توقف ناپذیر او به طرز فکر دیگران است.

در هر صورت، در سال 2002، کانمن اولین غیراقتصاددانی شد که برنده جایزه نوبل اقتصاد شد و در این مراسم سخنرانی پرمفهومی ایراد کرد و گفت: «چه اتفاقی و چه شانسی، اگر مقاله من به جای مقاله در جای دیگری منتشر می شد. مجله معتبر Econometrica، شاید الان نه.” من برنده جایزه نوبل شده بودم و خبری از اقتصاد رفتاری به این شکل و قوت نبود.»

پژوهشگران جوان همواره از انتقاد کانمن از تحقیقات خود به عنوان ویژگی بارز یاد می کنند. او قبل از مرگش در مصاحبه ای با فایننشال تایمز گفت: هر کاری که در زندگی انجام داده ام با مشارکت دیگران بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *