1. صفحه اصلی
  2. »
  3. فرهنگ و هنر
  4. »
  5. نقد فیلم‌مست عشق؛ از روایت عامه‌پسند…

نقد فیلم‌مست عشق؛ از روایت عامه‌پسند تا گروه بازیگران

نقد فیلم‌مست عشق؛ از روایت عامه‌پسند تا گروه بازیگران

فیلم مست عشق منتشر شده است و جدا از شایعات اخیر که بسیار زیاد است، مخاطبان به دنبال نقد و بررسی درباره این فیلم هستند تا ببینند یا خیر.

روایتی عامه پسند با حضور گاه گاه مولانا

بر اساس گزارش فردا، بگذارید ابتدا تکلیف را روشن کنیم. اگر کتاب «ملت عشق» نوشته یافه شافاک را نخوانده باشید یا برای دیدن «مست عشق» بدون هیچ پیش زمینه ای در مورد شمس و مولانا به سینما رفته باشید، احتمالاً تا اولین بار فیلم را گنگ و مبهم خواهید دید. 40 دقیقه. داستان با تجمع و تظاهرات شروع می شود و بعد از مدتی بیننده متوجه می شود که همه این هیاهو به ناپدید شدن شمس تبریزی برمی گردد. مولانا گیج است اما بدون هیچ توضیحی فلاش بک به سال ها پیش دارد و از آرایش موی مولانا متوجه می شویم که به گذشته بازگشته ایم. از اینجا تقابل شمس و مولانا برای بیننده آغاز می شود. اما جز یک توضیح کوتاه مکتوب در ابتدای فیلم، از گذشته آن دو و به خصوص شمس تبریزی چیزی نمی دانیم.

باز هم فیلم به آینده بازمی گردد. شمس گم شده و همه به دنبال او هستند. با روایت هر یک از شخصیت‌های فیلم، تکه‌هایی از زندگی گذشته شمس و مولانا به تصویر کشیده می‌شود و فلاش‌بک‌ها آنقدر زیاد است که تماشاگر رشته‌ای از بخش‌های مختلف زندگی دو شخصیت اصلی را از یک نقطه به نقطه‌ای گم می‌کند. بعد. در این میان به هیچ یک از شخصیت های اصلی داستان زمان داده نمی شود تا به درستی به مخاطب معرفی شوند. این شخصیت پردازی سطحی درباره همه شخصیت هاست. مثلا کیمیا خاتون از جایی وارد داستان می شود که عاشق شمس است. اما شکل گیری عشق و تکامل آن را نمی بینیم و تنها مرگ این عشق به تصویر کشیده شده است.

در بخش‌های غیر منسجم، شبهه عموم مردم قونیه درباره رابطه شمس و مولانا مطرح می‌شود، اما فرصت قضاوت درباره این موضوع به مخاطب داده نمی‌شود و تنها باید چند سخنرانی و کنایه را ببیند. در نیمه های فیلم شمس ناپدید می شود و به ابتدای فیلم برمی گردیم. اما این بار شخصیت های جدیدی وارد داستان می شوند که از ابتدا اصلاً درباره آن ها صحبت نشده بود، اما ناگهان تبدیل به قهرمان داستان می شوند.

صحبت از عرفان در صفحه نقره کار بسیار خطرناکی است. زیرا می تواند مخاطب را دچار سوءتفاهم و درک نادرست کند. برای مست عشق هم همین اتفاق افتاد. رابطه شمس و مولانا به قدری عمیق و پیچیده است که شکل و کیفیت آن را نمی توان در صد دقیقه برای مخاطب توضیح داد و همین عدم توضیح درست و دقیق است که در نهایت باعث می شود مخاطب زیاد متوجه نشود و خسته شود.

ماست عشق برای فتحی یک شکست کامل است

دکل عشق یک شکست کامل برای فتحی است. هم از نظر داستانی و هم از نظر نحوه برخورد با یک موضوع پیچیده. استراتژی اشتباه فتحی باعث شده تمام ظرفیت های مست عشق از بین برود و فیلمی با این حجم پول و استفاده از ستاره های بزرگ سینمای ایران و ترکیه به فیلمی سطح پایین تبدیل شود. این فیلم تنها به کمک حواشی متعددی مانند مخالفت برخی مراجع با ساخت فیلم به دلیل تبلیغ صوفیه و نه کیفیت نهایی آن به شهرت رسیده است.

گروه بازیگران

شاید اینطور به نظر برسد که بازیگر اصلی فیلم «مست عشق» پارسا پیروزفر باشد اما شهاب حسینی با بازی روان و بی نقص خود در نقش شمس، پیروزفر را به بازیگر مکمل فیلم تبدیل کرده است. حسینی در لحظاتی که باید در هیبت شمس تبریزی آواره و بی خانمان باشد به خوبی از پس این نقش برمی آید و از سوی دیگر در سکانس های عاشقانه با کیمیا خاتون بازی او تماشایی است. پارسا پیروزفر جز در دیالوگ گفتاری به سبک قرن هفتم هجری در این نقش بازی خاصی از خود نشان نداد. پیروزفر سرکش سریال در پناه تو و فیلم مرسدس میانسال شده و حتی در سکانس هایی که حواسش پرت می شود و در کوچه و خیابان پرسه می زند بیشتر خود پیروزفر را می بینیم تا مولانا گیج.

اما در مورد ابراهیم چلیککل، بازیگری که احتمالا طرفداران سریال های ترکی او را می شناسند. بازی برون گرا و پر از اعمال رزمی او یکی از جلوه های جذاب «مست روی عشق» است. طراحی این صحنه ها و بازی چلیک کل احتمالا یکی از نکات مثبت کارنامه حسن فتحی خواهد بود.

گروه تدوین فیلم

در قسمت تدوین، برخی آن را فیلمی نیمه تمام توصیف کرده اند که هنوز نهایی نشده و سازندگان آن را با عجله به اکران سینما رسانده اند. شاید بلاتکلیفی چند ساله سرمایه گذاران و تهیه کنندگان باعث شده تا یک فیلم ناقص اکران شود. در کل منتقدان «مست عشق» را اثری بلاتکلیف، گنگ و نامنسجم می دانند که گیج شده و تغییر لحن مخاطب را آزار می دهد.

اما چرا باید «مست عشق» را ببینید؟

چون فیلم هویت مستقلی دارد و خوانش خاص خود را از موضوع دارد. بنابراین یکی از کارکردهای سینما تجسم شنیده ها و خوانده هاست. حتی اگر حرف جدیدی برای گفتن نباشد.

مهم این است که اکنون در ویترین سینمای ایران فیلمی وجود دارد که بخش هایی از زندگی شمس و مولانا را در کنار وقایع روزگار به روایتی سرگرم کننده با اضافه شدن داستان، فضا، موسیقی و … تبدیل کرده است. بازی های خوب و غیره

اخیراً تا حد امکان سعی در رعایت انصاف و پرهیز از تشریع و تأکید اغراق آمیز بر جغرافیا (ایرانی بودن مولان) داشته است. چون هدف اصلی فیلم همان چیزی است که شمس بارها می گوید: عشق یا وظیفه؟ و آنچه مولانا را از مرحله زهد به عرفان می رساند، رهایی از قیود تکلیف و ورود به وادی عشق است.

منابع:
مهر
رویداد 24
دی جی مگ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *