1. صفحه اصلی
  2. »
  3. فرهنگ و هنر
  4. »
  5. یک قتل ناموسی به «عروسی خون»…

یک قتل ناموسی به «عروسی خون» منجر شده است

دهمین برنامه از سلسله اکران فیلم های تئاتر برجسته با همکاری انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه 29 اردیبهشت 1403 تا اکران تئاتر. فیلم “عروسی خون” (محصول اسپانیا، 1981 / 67 دقیقه) به کارگردانی کارلوس سائورا بر اساس نمایشنامه ای از فدریکو گارسیا لورکا. پس از نمایش این فیلم، نشست نقد و بررسی با حضور عباس غفاری (مجری) و محمودرضا حبیبی (منتقد تئاتر) در تالار استاد ناصری برگزار شد.

به گزارش ایسنا، عباس غفاری در این نشست گفت: این نمایش یکی از زیباترین برداشت های تئاتری یا تله تئاتری از نمایش جاودانه لورکا است. همانطور که می دانید لورکا سه نمایشنامه دارد که تقریباً به هم متصل هستند و به سه گانه لورکا معروف هستند. «عروسی خون»، «یرما» و «خانه برناردا آلبا» این آثار هستند. بسیاری بر این باورند که این سه اثر یک سه گانه سیاسی هستند که دوران ژنرال فرانکو و سیاست های دیکتاتوری او را نقد می کنند.

وی افزود: در ابتدای این فیلم عکسی از رزمندگان اسپانیایی که در مقابل دیکتاتوری ژنرال فرانکو ایستادند و سال ها با او جنگیدند، نمایش داده می شود. در واقع این صحنه دیدگاه سیاسی سائورا را نیز نشان می دهد. در واقع، این ممکن است ادای احترام به کسانی باشد که برای آزادی جنگیدند. یکی از این افراد خود لورکا است. یکی دو سال بعد از این کار، سائورا یرما را می سازد. در واقع پس از این، سبک کارگردانی سائورا تغییر کرده و آثار بسیاری را بر اساس موسیقی بی کلام می سازد.

محمودرضا حبیبی در این نشست گفت: همانطور که می دانید لورکا مشهورترین و مشهورترین نمایشنامه نویس اسپانیایی است. او زندگی پر فراز و نشیب داشت، اما سرانجام در سال 1936 توسط افراد ژنرال فرانکو دستگیر و در 38 سالگی اعدام شد. او در سال 1933 نمایشنامه «عروسی خون» را به عنوان اولین اثر سه گانه خود معرفی کرد. یک سال بعد «یرما» و یک سال بعد «خانه برناردا آلبا» را می نویسد. اگر بخواهیم آثار او را نقد کنیم، باید نگاهی به دیدگاه ادبی لورکا داشته باشیم. یعنی تغییراتی که او با آثارش در درام اسپانیا ایجاد می کند.

وی افزود: کاری که لورکا انجام می دهد این است که ادبیات کلاسیک اسپانیا را با عناصر ادبیات مدرن اروپا تطبیق می دهد. در واقع او باعث ورود مکاتب جدید مانند دادائیسم و ​​سوررئالیسم می شود و این بسیار مهم است. در واقع اتفاقاتی که در زندگی لورکا می افتد او را وادار می کند که ادبیات اسپانیایی را بازتعریف کند و آن را با عناصر مدرن آمیخته کند. پس از این است که در آثار لورکا هویت ملی جدیدی را می بینیم که او می خواهد در درام معرفی کند، مانند نمایش عروسی خون. بیشتر ساختار ادبی سه گانه لورکا بر اساس شعر است، اما درام و رئالیسم آن بر اساس رئالیسم سختگیرانه ای است که لورکا می خواهد به چالش بکشد. در واقع رئالیسم و ​​شعر او یک شعر عاشقانه نیست که فقط شعر را دنبال کند. اتفاقا چالش های آثار او مانند «عروس خون» چالش های چالش برانگیزی است.

این منتقد تئاتر در ادامه تصریح کرد: نگاه روانشناختی آثار لورکا نیز موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. این موضوع همان امیدی است که از فرد به جامعه تزریق می شود. او این افراد را بررسی می کند. زیرا اینها کسانی هستند که بعداً می خواهند جامعه اسپانیا را تشکیل دهند. لورکا تنها امید خود برای خوشبختی را چنین تعریف می کند: «خوشبختی برای یک انسان در زندگی، برآورده شدن همه نیازهای غریزی است». یعنی نیازهای کاملاً انسانی. همانطور که در عروسی خون می بینیم که همه روابط، چالش ها، دعواها و جنگ های بین افراد کاملاً بر اساس غریزه آنها بوده است. اینها تعاملاتی است که افراد با توجه به غریزه خود در محدوده و چارچوب جامعه با یکدیگر پیدا می کنند. این حدود جامعه همان سنت ها و باورهایی است که لورکا در جامعه خودش داشت. همان اهدافی که لورکا به آنها حمله می کند و به چالش می کشد.

حبیبی در ادامه صحبت های خود گفت: افرادی که در درام های لورکا می بینیم به سرنوشت خود مشغول هستند. اگرچه این سرنوشت ها مانع از سرکشی مردم نمی شود. این موضوعی است که لورکا از دوران کودکی با آن درگیر بوده است.

این مسائل از لورکا یک لورکای آوانگارد و آنارشیست می سازد. چیزی که در سنت و جامعه اندلس و جنوب اسپانیا بسیار تابو و مذموم است. درام عروسی خون بر اساس اسنادی است که وجود دارد، بر اساس خبری که لورکا در روزنامه دیده است. در واقع اخبار مربوط به قتل ناموسی باعث شد این متن نوشته شود. او البته باورها و سنت های غلط جامعه خود را در قالب نمادهای سوررئالیستی ارائه می کند و البته درامی عاشقانه را روایت می کند.

وی ادامه داد: در قسمت دوم سه گانه خلق شده توسط سائورا جمله ای از نویسنده نقل شده است: عشق ترکیبی از رنج، حسادت و خیانت است. فکر می کنم هم سورا و هم لورکا به این جمله اعتقاد داشتند و الگویی برای کارشان در درام نویسی و کارشان بوده است. چون این جمله را در تمام آثار لورکا و سائورا می بینیم. همچنین استفاده از چاقو به عنوان یکی از نمادها در نمایشنامه لورکا و سه گانه سائورا دیده می شود. چاقو نشانه خیانت است. ماه و جادوگر نیز از دیگر نشانه های متن هستند که در سورا ندیدیم. در فرهنگ اسپانیایی، ماه نشانه مردانگی، سردی، جنون و ناخودآگاهی است. نمادهای دیگری نیز در کار وجود دارد که هر کدام قابل بحث است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *