انفجار بزرگی بود، ولی بعید است پیروزی‌ای برای اسرائیل رقم بزند / این اتفاق از آن جنس حوادثی نیست که در خاورمیانه بی سر و صدا ختم به خیر شود

پایگاه خبری تحلیلی میهن تجارت (mihantejarat.com):

آموس هارس در روزنامه هاآرتص نوشت: حمله همزمان به هزاران پیجر و رهبر حزب الله، ضعف این گروه توسط اسرائیل را آشکار کرده است. چنین اقداماتی معمولاً در خاورمیانه بی پاسخ نمی ماند. در همین حال، مذاکرات بین نتانیاهو و سار برای واگذاری وزارت جنگ به او به حالت تعلیق درآمده است و ممکن است نخست وزیر بدون اینکه بداند از این حمله منافع سیاسی کسب کرده باشد.

به گزارش سرویس بین الملل میهن تجارتدر ادامه این مطلب آمده است: عملیات انفجاری پیجرهای حزب الله لبنان که دست کم 11 کشته و بیش از 4000 زخمی برجای گذاشته است، بار دیگر اسرائیل و حزب الله را در آستانه یک جنگ تمام عیار قرار داده است. حزب‌الله اسرائیل را به انجام این حمله متهم کرده و تهدید به تلافی کرده است.

حزب الله در 11 ماه گذشته هر بار که با چنین حوادثی مواجه شده، به دنبال پاسخی حساب شده بوده تا از کنترل اوضاع جلوگیری کند. اما این بار مشخص نیست که آیا این گروه باز هم به همین شکل عمل خواهد کرد یا خیر. این حمله باعث شد اسرائیل ضعف حزب الله را آشکار کند، این از آن نوع حادثه ای نیست که در خاورمیانه بی سر و صدا خاتمه یابد.

هدف این حمله عوامل حزب الله از جمله مقامات ارشد این سازمان بودند که برخی از آنها در مقر این سازمان و برخی دیگر در میان غیرنظامیان حضور داشتند.

در میان مجروحان عابران و اعضای خانواده افراد هدف قرار دارند. بر اساس گزارش ها، حداقل 8 نفر کشته و 200 نفر به شدت مجروح شده اند، اما مشخص نیست که چه تعداد از اعضای حزب الله کشته شده اند. ظاهراً سفیر ایران در لبنان نیز جزو مجروحان این حمله است.

به نظر می رسد که شخصی موفق به نفوذ به شبکه ارتباطی محرمانه حزب الله شده و از این فرصت برای نصب مواد منفجره کنترل از راه دور در دستگاه های ارتباطی توزیع شده بین اعضا استفاده کرده است. در دنیای جنگ سایبری و خرابکاری، این نوع عملیات به عملیات «دکمه قرمز» معروف است. یعنی عملیاتی که از قبل آماده شده و در مواقع لزوم فعال می شود و باعث غافلگیری دشمن می شود. واضح است که هرکسی پشت آن بوده کار بسیار حرفه ای انجام داده است.

این عملیات نشان می دهد که یگان های عملیاتی حزب الله به طور کامل نفوذ کرده و به شدت آسیب دیده اند و این باعث افزایش احساس ناامنی در درون سازمان و تضعیف سازمان فرماندهی و کنترل حزب الله در آینده نزدیک خواهد شد. این احتمال وجود دارد که حزب الله زمان زیادی را صرف اقدامات دفاعی و شناسایی شکاف های امنیتی و افراد مسئول خواهد کرد. بنابراین می توان فرض کرد که بررسی عمیقی بر روی زنجیره تامین این دستگاه ها انجام شود.

سوالی که باید به آن پاسخ داده شود این است که آیا تفکر استراتژیک کافی پشت تصمیم برای انجام این حمله وجود داشته است یا خیر؟ پیش از این حمله، تحولات تنشی در فضای سیاسی و تشکیلات دفاعی اسرائیل رخ داده است. در هفته گذشته، متحدان نتانیاهو گزارش هایی منتشر کردند که نشان می دهد او به سمت تشدید تنش در لبنان و احتمالاً یک جنگ همه جانبه حرکت می کند. این در حالی است که بیش از یازده ماه است که از چنین اقداماتی پرهیز شده و تلاش وزرا و افسران ارشد ارتش برای حرکت در این مسیر با مخالفت هایی همراه بوده است. روز دوشنبه فاش شد که نتانیاهو به توافق با گیدئون سار، عضو کنست برای انتصاب وی به عنوان وزیر جنگ نزدیک بود.

روز سه شنبه، چند ساعت قبل از حمله، این مذاکرات به حالت تعلیق درآمد. تحلیلگران می گویند نتانیاهو و گالانت (وزیر جنگ فعلی) با “یک موضوع فوری امنیتی” سروکار داشتند. سه شنبه شب، طرح اخراج گالانت و جایگزینی او با سار به دلیل پیش بینی افزایش تنش با لبنان برای مدت طولانی لغو شد. این احتمال وجود دارد که قبل از اجرای چنین طرحی، نتانیاهو از این گمانه زنی ها سود سیاسی کافی به دست آورده باشد. سار همان کسی است که برای رسیدن به این مقام حاضر است بقایای افتخار خود را به حراج بگذارد و معلوم است که گالانت نیز فاقد هرگونه پایگاه سیاسی مستقل است. ضمن اینکه افکار عمومی در اعتراض به این کار کثیف به صورت دسته جمعی به خیابان ها نیامدند. اکنون نتانیاهو می تواند هر دوی آنها را در موقعیت ضعیف خود تنها بگذارد. توافقنامه فاش شده بین او و سار تصریح می کند که تصمیم گیری در مورد میهن تجارت فرمانده بعدی ارتش به طور مشترک با نخست وزیر انجام خواهد شد.

همه این مبارزات حزبی متأسفانه با توجه به تهدید فزاینده جنگ به عنوان یک تغییر کوچک تلقی می شوند. نزدیک بودن زمان طرح حذف گالانت و حمله به لبنان بار دیگر بر تصمیم نخست وزیر و کابینه سایه افکنده است. با فرض اینکه اسرائیل مسئول این عملیات باشد و از قبل برای آن آمادگی داشته باشد، آیا زمان این حمله مناسب بود؟ آیا اسرائیل به دنبال ترساندن حزب الله از ادامه حملات خود در شمال و مجبور کردن این سازمان به موافقت با توافقی است که شامل خروج نیروهای حزب الله از مرزهای اسرائیل می شود؟ و ماهیت رابطه بین رهبری سیاسی و سازمان های دفاعی و روابط بین خود این گروه ها چیست؟

پس از گذشت نزدیک به یک سال از شکست اسرائیل در تصمیم گیری در هیچ یک از جبهه ها، فشار بر دولت برای توضیح نتایج اقدامات خود در حال افزایش است. این فشارها ممکن است تل آویو را مجبور به انجام اقداماتی کند که اثرات آنها تضمین شده به نظر می رسد. این همان اتفاقی است که با ترور محمدرضا زاهدی، یکی از فرماندهان نیروی قدس سپاه در فروردین ماه، ترور اسماعیل هنیه و فواد شکر در تیرماه و بمباران بندر حدیده یمن رخ داد. همه این اقدامات مورد استقبال افکار عمومی اسرائیل قرار گرفته و نتانیاهو به آن افتخار کرده است، اما این اقدامات تاکنون هیچ تغییر اساسی در این جنگ ایجاد نکرده است.

این حمله که حزب الله آن را به اسرائیل نسبت می دهد، حمله مهمی بود و در اوج یک جنگ طولانی اتفاق افتاد. در حال حاضر، واضح است که ایران و حزب‌الله می‌خواهند اسرائیل در شمال برای کمک به حماس در غزه تحت فشار باشد، بدون اینکه خودشان مستقیما وارد یک جنگ تمام عیار شوند.

قدرت حمله و گزارش‌های مربوط به مجروح شدن سفیر ایران می‌تواند این بار بر ملاحظات ایران و حزب‌الله تأثیر بسزایی داشته باشد و تا آنجا پیش برود که باعث تغییر سیاست آنها شود. موفقیت عملیاتی منتسب به اسرائیل بسیار قابل ستایش است. اما در حالی که نتانیاهو چندی پیش به مردم وعده داده بود که ما تنها یک قدم با پیروی کامل از حماس فاصله داریم، اکنون به نظر می رسد که بیش از هر زمان دیگری به یک جنگ تمام عیار با حزب الله نزدیک شده ایم. هنوز هیچ نشانه ای از پیروزی در همه جبهه ها دیده نمی شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی