ایران می‌خواهد چه چیزی را ثابت کند؟ / از هم اکنون تا ژانویه، امنیت خاورمیانه گرفتار تشدید تنش‌های حساب شده بین تهران و تل آویو خواهد بود / صیانت از این امنیت بستگی به این دارد که یکی از دو طرف دچار اشتباه محاسباتی بشود یا نه

پایگاه خبری تحلیلی میهن تجارت (mihantejarat.com):

ولی نصر و مجید خدوری، استادان دانشگاه جان هاپکینز در فارین پالیسی نوشتند: در روز اول اکتبر، ایران برای دومین بار در سال جاری حدود 200 موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کرد. این بار حمله با موشک های پیشرفته تری انجام شد و اخطار پیشروی چندانی صادر نشد. حمله مذکور خسارات زیادی وارد نکرد، اما سیگنالی مبنی بر اراده و توانایی ایران برای حمله به اسرائیل ارسال کرد و توانست به سیستم‌های دفاعی اسرائیل نفوذ کند. بنابراین این حمله هم در جنگ یک ساله غزه و هم در امنیت و ثبات منطقه خاورمیانه نقطه عطفی محسوب می شود. اما چرا رهبران ایران تصمیم به مقابله با اسرائیل به این شیوه بی پروا گرفتند و چقدر احتمال دارد که ایران از این پس اقدامات بیشتری علیه تل آویو انجام دهد؟

به گزارش سرویس بین الملل «میهن تجارت»، در ادامه این مطلب آمده است: مهم ترین دلیل حمله اخیر، تلافی حملات اسرائیل بوده است. ایران مدعی شده است که در واکنش به ترور اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران در ماه ژوئیه و حملات اخیر که منجر به ترور سید حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان و یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد، واکنش نشان داده است. عباس نیلفروشان. علاوه بر اقدام تلافی جویانه، تهران احتمالا امیدوار بود که پس از موفقیت های قابل توجه نظامی و اطلاعاتی اسرائیل در لبنان که ضربه سنگینی به حزب الله وارد کرد، اقدامی بازدارنده علیه اسرائیل انجام دهد.

با این حال، این اقدام تلافی جویانه یک قمار خطرناک است زیرا این احتمال وجود دارد که با اقدامات تلافی جویانه سنگین اسرائیل، این اقدامات متقابل وارد یک مارپیچ پرهزینه شده و منجر به درگیری تمام عیار با اسرائیل و ایالات متحده شود.

ایران جنگ بین اسرائیل و حماس در غزه را فرصتی برای بازگشت به نقطه صفر در منطقه خاورمیانه دید. این به معنای بازگشت مسئله فلسطین به نقطه کانونی است. در همان زمان، واکنش منطقه ای و جهانی به جنگ به سرعت به یک مشکل دیپلماتیک برای اسرائیل تبدیل شد. از زمان حمله اولیه حماس در 7 اکتبر، تهران و متحدانش، موسوم به محور مقاومت، به دنبال تعمیق بحران و پرهیز از یک جنگ منطقه‌ای گسترده بوده‌اند که ایران را به مرکز رویارویی مستقیم با ایالات متحده تبدیل می‌کند. .

برعکس، اسرائیل می خواهد با گسترش جنگ غزه به این سردرگمی پایان دهد و ایران و آمریکا را در مسیر تقابل قرار دهد. ایالات متحده حضور نظامی خود را در خاورمیانه برای حمایت از اسرائیل در برابر حملات ایران و حزب الله افزایش داده است. اگر درگیری بین اسرائیل، حزب الله و ایران تشدید شود و به جنگ علنی تبدیل شود، آمریکا به نفع اسرائیل مداخله خواهد کرد.

حمله برق آسا اسرائیل برای نابودی حزب الله که با انفجار صدها پیجر در 17 سپتامبر آغاز شد و با ترور سید حسن نصرالله به اوج خود رسید و اکنون با حمله زمینی ادامه دارد، نشان می دهد که اسرائیل در مقابل دشمن از موقعیت برتری برخوردار است. مطمئن است که ایران نمی تواند اجازه دهد این تصویر بدون چالش باقی بماند.

انفعال تهران باعث محکومیت گسترده دولت ایران هم از سوی حامیانش در جهان عرب شد که همیشه با ایران به عنوان ابزار همدل هستند و هم در داخل، به ویژه در میان تندروهای حامی سیاست های منطقه ای این کشور. اتهامات تنها گذاشتن حزب الله و عقب نشینی از فشارهای اسرائیل، شوکی برای فشار بر رهبری ایران برای اقدام علیه تل آویو بود. حمله روز سه شنبه مانور خطرناکی بود، اما واکنشی عجولانه و حساب نشده نیست. این حمله نشان دهنده محاسبات پیچیده تری در تهران است.

ایران می خواست نشان دهد که شجاعت و توانایی حمله به اسرائیل را دارد. اما در عین حال می خواست اعلام کند که تنها کشوری در خاورمیانه است که حاضر به مقابله رودررو با اسرائیل است.

واکنش ایران به حمله اسرائیل به سفارت این کشور در دمشق در ماه آوریل، تل آویو را از افزایش تنش ها و اقدامات بعدی آن، از جمله ترور هنیه و نصرالله باز نداشت. حمله موشکی اخیر نیز بعید است که اسرائیل را به طور قطعی بازدارد.

با این حال، حمله روز سه شنبه اهمیت این موضوع را برای ایالات متحده افزایش می دهد. در واقع هدف اصلی ایران بازدارندگی اسراییل نبوده، بلکه این بوده که آمریکا را مجبور به توقف اسرائیل کند. این یک فانتزی خام یا تیراندازی در تاریکی از روی ناامیدی نیست. اگرچه تحلیل کلی رسانه های غربی این است که دولت بایدن تأثیر چندانی بر تصمیمات اسرائیل ندارد و بنا به اعتراف خود از قبل از ترور نصرالله اطلاعی نداشت، اما تجربیات اخیر ایران را به نتیجه دیگری رسانده است. در ماه آوریل، فشار واشنگتن بر اسرائیل برای دادن پاسخ محدود به حمله موشکی و پهپادی ایران موثر بود. این بار تهران امیدوار است که واشنگتن به دلیل ترس از جنگ منطقه ای، اسرائیل را از اقدام تلافی جویانه سنگین باز دارد.

درست است که دولت آمریکا خواهان جنگ منطقه ای نیست و کمتر تمایل دارد که به چنین درگیری کشیده شود. اما تهران احتمالاً تمایل و توانایی واشنگتن برای جلوگیری از چنین جنگی در صورت حمله مستقیم ایران به اسرائیل را دست بالا گرفته است. در حالی که ایران در نتیجه اقدامات متقابل درگیر افزایش تنش با اسرائیل است، آمریکا با اسرائیل همدردی می کند و اگر واشنگتن مداخله کند، برای جلوگیری از پاسخ ایران به اسرائیل است که دیر یا زود به درگیری منجر می شود. بین آمریکا و ایران خواهد بود.

اولین قربانی چنین رویارویی مذاکرات هسته ای و چشم انداز لغو تحریم ها علیه ایران خواهد بود. در واقع، حتی اگر با وجود رویارویی ایران و اسرائیل، مذاکرات تا حدی پیش برود، هرگونه لغو تحریم‌هایی که ایران بتواند به آن دست یابد، احتمالاً با تحریم‌های جدیدی که در پاسخ به افزایش تنش‌ها با اسرائیل اعمال می‌شود، جبران خواهد شد. ایران با تکیه بر مداخله آمریکا قادر به حفظ وضعیت فعلی نخواهد بود.

از هم اکنون تا ژانویه 2025، امنیت خاورمیانه تحت تأثیر تشدید حساب شده تنش ها بین اسرائیل و ایران قرار خواهد گرفت. حفاظت از این امنیت بستگی به این دارد که یکی از دو طرف درگیری دچار اشتباه محاسباتی شود یا خیر. اما نقش و تصمیم ایالات متحده به همان اندازه مهم خواهد بود: آیا واشنگتن تصمیم می گیرد وارد مذاکرات دیپلماتیک شود و تنش ها را کاهش دهد یا ایران را از طریق ابزار نظامی مجبور به عقب نشینی کند.

هر بار که تنش ها تشدید می شود، استراتژی مدیریت منازعه کنونی واشنگتن از جنگی که ایالات متحده از آن می ترسد جلوگیری نمی کند. به همین دلیل، ایالات متحده باید به جای واکنش صرف به حملات ناگهانی، خود را متعهد به پایان دادن به این درگیری که خاورمیانه را ویران می کند، کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *