مصطفی دانسته در عصر ایران نوشت: افکار عمومی این روزها به دنبال پاسخی روشن به ابهامات مطرح شده از سوی «عباس پالیزدار» عضو کمیسیون تحقیق و تفحص قوه قضاییه در مجلس هفتم است. مردم می خواهند بدانند که چقدر از آنچه او می گوید درست است و چه مقدار از آن حاصل ذهن گوینده است.
تا زمانی که اطلاعات دقیق و شفاف در این زمینه ارائه نشود، نمی توان درباره میزان فسادهای سال های گذشته قضاوت کرد. تنها راه شفاف سازی ورود به دستگاه های مربوطه و ارائه مدارک مستند است تا فضای عمومی به سمت شفافیت پیش برود.
در میان این گفتگوهای جنجالی، یکی از خوانندگان قدیمی سوالی اساسی و ساده مطرح کرده است. سوالی که پاسخ به آن نیاز به مدارک پیچیده ای ندارد و مسئولان فردا می توانند پاسخ آن را اعلام کنند. «جواد یساری» در مراسم تجلیل از خود با اشاره به ممنوعیت خود گفت: من عاشق خوانندگی هستم و فقط می خواهم با اجازه بخوانم. من بچه تهران هستم و اهل اینجا هستم، جایی نمی روم. اگر اشتباه خواندم به من بگویید این را نخوانم. جرم من چیست؟”
یک سوال ساده و واضح: جرم جواد یساری چیست که به او اجازه برگزاری کنسرت یا انتشار آلبوم را نمی دهند؟ موسیقی او چه تفاوتی با موسیقی جوانان امروزی دارد؟ یساری می توانست مانند بسیاری از خوانندگان قبل از انقلاب به خارج از کشور برود و به کار خود ادامه دهد اما تصمیم گرفت در ایران بماند و کار کند. او امیدوار بود بعد از انقلاب بتواند در ایران کار کند. چرا با امیدش اینطور برخورد شد؟
نه می گذارند بخواند و نه جوابی می دهد. لااقل می توانند صریح به او بگویند که صدایش، سبک کاری یا شخصیتش قابل قبول نیست و بنابراین نمی تواند کار کند. به این ترتیب حداقل تکلیفش مشخص است و مجبور نیست با انتظار روزی زندگی کند که بتواند دوباره روی صحنه برود و برای مردم بخواند.
برای هنردوستان، نرسیدن به آرزو چیزی جز مرگ آهسته نیست. داستان «حبیب» را به خاطر بسپار; او برای تحصیل در وطن به ایران آمد اما انتظار جانش را گرفت.
پس از گذشت 46 سال از انقلاب، برخی از مدیران فرهنگی هنوز در دوران واکمن و ویدئو گیر کرده اند و فکر می کنند مردم با شنیدن صدای یساری یاد گذشته می افتند. آنها تصور می کنند که سانسور و فیلتر همچنان می تواند موثر باشد، در حالی که متوجه نیستند که هر اثر سانسور شده می تواند به سرعت به صورت آنلاین منتشر شود.
آن روزها که کارگردان فیلم یا کتاب، فیلم یا کتاب را در کشوی میز اتاقش می گذاشت و اجازه چاپ نمی داد و دست نویسنده و کارگردان بسته نمی شد، گذشته است. دنیا عوض شده اما مدیران فرهنگی ایران نه!
امیدوارم خبرنگاران از وزیر آموزش و پرورش سوال کنند که چرا این خواننده مجوز ندارد؟ اگر آرزو دارید روزی «مین» یا خواننده های دیگر به ایران برگردند، ابتدا باید به امثال یساری اجازه بدهید تا نشانه های تغییر و گشایش در جامعه دیده شود. نمی شود به کسی که اینجاست گفت نخوان و به کسی که نیست بیا بخوان. این نه عدالت است و نه امید.
امیدوارم به زودی شاهد حضور جواد یساری، عباس قدری و دیگر خوانندگان ممنوعه روی صحنه باشیم. به قول معروف جوان عیب ندارد.