ایرنا: یک اتاق فکر اروپایی به بررسی مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا می پردازد و به 5 دلیل که مذاکره با دونالد ترامپ، رئیس جمهور جدید آمریکا را برای جمهوری اسلامی ایران سخت می کند، اشاره می کند.
اندیشکده اروپایی «موسسه اقتصادی سیاسی خاورمیانه» در گزارشی به موانع پیش روی مذاکرات ایران و کشورهای غربی پرداخت و نوشت: علیرغم اینکه جو بایدن همچنان در آمریکا قدرت دارد و مراسم تحلیف رئیس جمهور همچنان در قدرت است. دونالد ترامپ در پیامی اولیه به تهران تمایل خود را برای مشارکت در مذاکرات همه جانبه با ایران اعلام کرده است. ترامپ در این پیام که از طریق عمان به تهران ارسال شده، ابراز امیدواری کرده است که امکان دستیابی به یک توافق جدید و جدید وجود داشته باشد. او همچنین اعلام کرده است که واشنگتن مصمم است چنین توافقی را اجرا و تحقق بخشد. توافق ایران و آمریکا
تعداد قابل توجهی از مفسران سیاسی ادعا کرده اند که اگر دونالد ترامپ سیاست آشتی جویانه تری در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کند، ممکن است این اجماع قابل دستیابی باشد. در حالی که یک توافق برد-برد بدون شک یک نتیجه مطلوب برای هر دو طرف خواهد بود، زیرا منافع و آرمان های هر دو کشور را در نظر می گیرد. تحقق چنین سناریویی با موانع و چالش های بزرگی همراه است. این موانع که عمدتاً ریشه در خصوصیات فردی و سیاسی دونالد ترامپ و همچنین منافع متضاد طرفین دارد، باعث ایجاد فضای چالش برانگیز برای برخی کارشناسان شده و پیشبینی دستیابی به موفقیت را دشوار کرده است. توافق مطلوب و سریع این چالش ها را می توان به طور کلی در پنج حوزه زیر طبقه بندی کرد:
1- اصول و مبانی دیپلماسی دونالد ترامپ
به عقیده بسیاری از کارشناسان، رویکرد دونالد ترامپ به مسائل بین المللی متاثر از دیدگاه اقتصادی است و به نظر می رسد اقدامات دیپلماتیک او بر اساس یک بازی حاصل جمع صفر و یک موقعیت برد- باخت استوار باشد. این اصل که با هسته اصلی سیاست خارجی ترامپ یعنی «اول آمریکا» همخوانی دارد، او را بر آن داشته تا به اکثر توافقات، همکاری ها و رایزنی های بین المللی آمریکا از این دریچه مبادله ای نگاه کند. او در دوران ریاست جمهوری قبلی خود بارها سازمان امنیتی ناتو را به دلیل هزینه ای که برای واشنگتن ایجاد می کند غیرمنطقی و بی فایده خواند و خواستار انحلال آن شد. وی اخیرا با استناد به صرفه جویی در مالیات و امنیت طرح الحاق کانادا به آمریکا را پیشنهاد داده و بر این اساس خواستار اعمال تعرفه ۲۵ درصدی بر این کشور شده است.
رویکرد ترامپ به دیپلماسی تا حد زیادی با خواسته های از پیش تعیین شده تعریف می شود و حداقل سازگاری با روند مذاکره را نشان می دهد. تجربیات دیپلماتیک او با کشورهایی مانند کره شمالی و چین نشان می دهد که تمایل به استفاده از «سیاست چماق و هویج» مبتنی بر اصول تهدید و مماشات است. اصول مذاکره ترامپ که بسیاری از کارشناسان آن را مطابق با «نظریه مرد دیوانه» می دانند، شامل دو مرحله اساسی است: در مرحله اولیه، تیم مذاکره کننده او خواسته های مورد نظر خود را ارائه می کند که معمولاً بسیار سازش ناپذیر و غیرممکن است. تغییر در صورت پذیرش، راهبرد دیپلماسی را موفق می داند و آن را ادامه می دهد. اما اگر دولت مقابل به خواسته ها عمل نکند، وارد مرحله دوم دیپلماسی شده و تمام سازوکارهای تنبیهی را علیه آن اعمال می کند. بعید به نظر می رسد که دولت ترامپ در مذاکرات آتی با جمهوری اسلامی ایران از این اصل عدول کند. رویدادهای اخیر منطقه و چالش های اقتصادی پیش روی جمهوری اسلامی ایران ممکن است انگیزه بیشتری برای اتخاذ چنین رویکردی برای دولت ترامپ باشد.
۲- اهداف سیاست خارجی دولت ترامپ و موضع ایران
با توجه به اظهارات اخیر مایک پمپئو، وزیر امور خارجه سابق آمریکا در دوره قبلی، می توان تا حدودی خواسته های دولت ترامپ را درک کرد. پمپئو در سخنرانی خود در بنیاد هریتیج در واشنگتن دی سی در سال 2018، دوازده شرطی را که برای دستیابی به توافقی جدید با جمهوری اسلامی ایران باید رعایت شود، بیان کرد. از جمله مهمترین خواسته های دولت ترامپ در این بیانیه می توان به توقف کامل غنی سازی اورانیوم و نظارت همه جانبه آژانس بین المللی انرژی اتمی بر فعالیت های هسته ای ایران، عدم حمایت ایران از جنبش های شیعی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین اشاره کرد. . وی به توقف فعالیت های ایران در زمینه موشک های بالستیک اشاره کرد. با توجه به اظهارات اخیر «وندی شرمن» به عنوان دیپلمات ارشد دولت باراک اوباما، قابل پیش بینی است که ترامپ در رایزنی های خود با تهران این سه خواسته را تکرار کند. شرمن در خصوص ماهیت مذاکرات دولت ترامپ گفت: مذاکرات آتی علاوه بر برنامه هسته ای ایران، طیف وسیعی از مسائل منطقه ای را نیز در بر خواهد گرفت. شایان ذکر است که حداقل دو مورد از موارد فوق خط قرمز امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و به نظر می رسد نخبگان سیاسی و امنیتی تهران حاضر به مذاکره در این زمینه نیستند.
3- کابینه منتخب دولت ترامپ
ترکیب کابینه و انتصابات دولت ترامپ به وضوح نشان می دهد که رئیس جمهور آمریکا از سیاست «فشار حداکثری» علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از گزینه های روی میز دست برنداشته است. انتصابهای دولت ترامپ حاکی از تمایل به طرفداری از افرادی است که سابقه حمایت بیدریغ از اسرائیل و موضع تقابلآمیز با دشمنان آمریکا بهویژه جمهوری اسلامی ایران دارند. معرفی چهره های تندرو مانند مایک هاکبی به عنوان سفیر آمریکا در اسرائیل، مارکو روبیو به عنوان وزیر امور خارجه، جی دی ونس به عنوان معاون رئیس جمهور و مایک والتز به عنوان مشاور امنیت ملی بنیامین نتانیاهو. او را بر آن داشت تا بازگشت ترامپ به قدرت را “بزرگترین بازگشت تاریخ” توصیف کند. میهن تجارت افراد فوق حاکی از تمایل احتمالی دولت ترامپ به میهن تجارت «دیپلماسی اجباری» در مذاکرات آتی با جمهوری اسلامی ایران است.
4- کابینه رژیم اسرائیل
بدون شک یکی از مهم ترین عواملی که می تواند بر مذاکرات ایران و آمریکا تاثیر بگذارد و مانع از رسیدن آن به نتیجه مطلوب شود، کابینه اسرائیل به ویژه نتانیاهو و برخی از اعضای افراطی کابینه وی است که از سرسخت ترین دشمنان ایران هستند. پس از توافق سال 2015 برای محدود کردن برنامه هستهای ایران، نتانیاهو این توافق را یک اشتباه تاریخی خواند زیرا معتقد بود این توافق جاهطلبیهای هستهای ایران را محدود نمیکند. در این راستا، تقریباً 10 سال پس از آن توافق، برنامه هسته ای تهران در کنار برنامه موشکی و پهپادی این کشور پیشرفت چشمگیری داشته است و تل آویو این تحولات به ویژه پیشرفت هسته ای را تهدیدی برای موجودیت خود می داند. بنابراین، سیاستمداران و مقامات نظامی اسرائیل از جمله خود نتانیاهو که از تحرکات نظامی ایران آگاه هستند، قاطعانه بر این باورند که تنها حمله نظامی قوی به تاسیسات هسته ای و موشکی تهران می تواند این کشور را از این مسیر باز دارد و مذاکره برای مهار ایران کافی نیست. . با توجه به این موضوع و همچنین درگیری های اخیر تل آویو با محور مقاومت، احتمال از سرگیری جنگ با حزب الله، حملات پینگ پنگ ایران و اسرائیل و نگرانی تل آویو از اجرای عملیات «قول واقعی 3» به نظر می رسد مقامات اسرائیلی باید به جای مذاکره با ایران تمام تلاش خود را برای تغییر نگرش ترامپ نسبت به جنگ انجام دهند.
5) تحولات هسته ای جمهوری اسلامی ایران
اگرچه برخی ناظران چالش های اخیر اقتصادی و منطقه ای ایران را یکی از انگیزه های اصلی تهران برای دستیابی به توافقی جدید با آمریکا می دانند، اما نباید از این نکته غافل شد که پیشرفت جمهوری اسلامی ایران در غنی سازی اورانیوم این کشور را به سمتی کشانده است. یک مرحله برگشت ناپذیر رسیده است گسترش غنی سازی اورانیوم که به ایران توانایی ساخت بمب هسته ای حداقل در دو هفته را داده است، در شرایطی که این کشور با پیچیدگی های منطقه ای مواجه است را می توان برگ برنده ایران دانست و تهران آن را نمی داند. به هر شکلی قابل مذاکره نمی دانم وقتی برنامه جامع اقدام مشترک منعقد شد، برنامه هسته ای ایران در مراحل اولیه توسعه بود. اما اکنون برنامه هسته ای این کشور به سطحی رسیده است که جایگاه ویژه ای در میهن تجارت های راهبردی تهران پیدا کرده است.