۷ پند بزرگ کوروش برای سال نو

چگونه پرندگان مهاجر و پرستوهای عاشق لحظه تحویل سال را می دانند که در همان لحظه به مقصد می رسند؟ حتی اگر تقویم هم نبود، پرواز اردک های مهاجر بر فراز چمنزارها، لانه سازی پرستوها و آواز مرغ عشق لحظه تحویل سال را نشان می داد.

طبق اطلاعات، رسیدن به لحظه تحویل سال برای خیلی ها انتظار خوشایندی است، چون یادمان نمی رود که بچه بودیم، هنوز در تعطیلات نوروزی بودیم، از پدر و مادرمان می پرسیدیم دوباره نوروز کی می آید؟!

قبل از آمدن نوروز ما آرام نیستیم و این فقط برای ما انسان ها نیست، طبیعت هم آرام نیست و زندگی جدیدی را تجربه می کند. اجداد ما نوروز را روز تولد انسان می دانستند. به راستی که در این روز روح و جسم و روح ما شاداب می شود. خانه ما از تمیزی می درخشد، لباس های نو و تازه پوشیده ایم و خود را به زیباترین شکل آراسته ایم. در نوروز چه رازی نهفته است که اینگونه تغییر می کنیم؟

رازهای نوروز در ادبیات فارسی

در سرای بستان را باز کنید

مثل باد صبح نوروزی برخیز

او در باغ گل می پاشد

دکتر عبدالمهدی مستکین مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو در ایران با قرائت آیات فوق از شیخ عجل سعدی می گوید: اساساً تا گذر زمستان را نشناسیم هرگز به شکوه بهار و نوروز نخواهیم رسید. . به قول سعدی بزرگ: صبا به باد گفت فرش زمرد را پهن کن و گفت پرستار ابر بهار که در باغ زمین گیاهان بپران. درختان با ردای نوروزی از برگ های سبز پوشیده شده اند و کودکان شاخدار برای فرا رسیدن موسم ربیع کلاه های باشکوهی بر سر می گذارند.

نوروز از دیدگاه شیخ اجل سعدی حکایت غفلت ستیزی است. اگر کسی زردی روزهای پاییزی، دو ترشی دیگر و استخوان سوزی زمستان را نفهمد، به شکوه بهار نمی رسد. به قول مولانا اگر ترش باشد مشفق است. باغبانان در روزهای ترش روز و بهمن، بازوهای درختان را می برند تا نشان از شکوفه دادن در بهار باشد.

مولانا در دل نوروز سوراخی ایجاد کرده تا انسان روح خود را شفا دهد و بداند که پس از این زمستان رشد و تولد و حرکتی است. به قول حافظ بزرگ:

روز هجران و شب فراق دوستان به پایان رسید

من این پیش بینی را کردم و اختر گذشت و کار انجام شد

آن همه ناز و لطافتی که خزان ایجاد می کرد

در نهایت در رکاب بهار گذشته به پایان رسید.

یکی از مهمترین معیارهای رمز و راز نوروز در ادبیات فارسی این است که شکوفایی بهار را به شکوفایی روح خود رهنمون شود. اگر بعد از صد سال مجبور به ترک این قصر دلگرم شدی، یک روز/پس بهتر است خودت را راضی نگه داری/خوشبختی خدا را در آن یاد کن.

جادوی نوروز

مهندس محمد بهشتی، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری درباره راز ماندگاری نوروز می گوید: به نظر می رسد در نوروز جادویی وجود دارد که حال و هوای همه را عوض می کند. اینطور نیست که برخی خوشحال و برخی دیگر غمگین باشند. معمولا همه از موقعیتی که پیدا می کنند راضی هستند.

در طول 1000 سال گذشته بارها اتفاق افتاده که می خواستند قالیچه های نوروزی را جمع آوری کنند. بعد از انقلاب تلاش های زیادی برای جمع آوری تزئینات نوروزی انجام شد که ناکام ماند. این به خاطر جادویی است که در نوروز وجود دارد و آن را از بسیاری چیزها و اتفاقات حفظ می کند.

در همایش نوروزی با حضور کشورهایی که نوروز را جشن می گیرند، سخنرانان در معرفی خود گفتند: من ایرانی هستم از تاجیکستان، ایرانی هستم از آذربایجان و….

دیگر هرگز نخواهید دید که مردم این کشورها این را بگویند. چون سر سفره نوروز بودند. گویی نوروزی ها از روی ایثار دامن می دهند; حتی کشورهایی که همدیگر را تحمل نمی کنند و هرگز حاضر نیستند در یک عکس دسته جمعی با هم باشند.

نوروز مثل سفره مادر یا مادربزرگ می ماند; بچه هایی که اصلا تحمل همدیگر را ندارند اما همه سر سفره مادربزرگ می آیند.

آثاری چون شاهنامه، تخت جمشید، میدان نقش جهان و نوروز با پنجره های پهن، بلندی و بلندی فرهنگ ما را آشکار می کند. وقتی با آنها روبرو می شویم، چیزی که دریافت می کنیم این است که هستیم. جادوی نوروز در این است که ما را دوباره به یاد ایرانی بودن می اندازد.

جشن سال نو در ترکمن صحرا

مایگل تارتاری بانوی ترکمن ساکن گرگان درباره نوروز در ترکمن صحرا می گوید: زنان ترکمن در اسفندماه با خانه تکانی و دوخت لباس های سنتی به استقبال سال نو می روند. ترکمن ها در سال نو لباس های سنتی سوزن دوزی می پوشند.

دختران و زنان جوان چند روز مانده به عید شیرینی های خانگی تهیه می کنند. از مهمانان نوروزی در سفره عید با شیرینی هایی مانند جوها، بیشمه و پتیر بورک پذیرایی می شود.

به گفته ترکمن ها برای داشتن سالی پر برکت باید ظروف غذا را در صورت خالی یا نیمه پر بودن پر کرد. یکی دیگر از سنت های قدیمی ترکمن ها برپایی تاب های سنتی (چتما) در مراسم و اعیاد به ویژه نوروز است. چتم ها بر روی تیرهای بلند نصب می شوند، زنجیر آنها در طول سال برداشته می شود و دوباره در عید برپا می شود. این تاب های سنتی فقط مختص کودکان نیست و بزرگسالان نیز تاب بازی می کنند و معتقدند گناهان از این طریق ریخته می شود.

این بانوی ترکمن می افزاید: نوروز در ادبیات ترکمن از جمله شعر جایگاه ویژه ای دارد و به جرأت می توان گفت که هیچ شاعر ترکمنی نیست که در وصف نوروز شعری سروده باشد. رهبر همه این سخنوران و شاعران مختومقلی فراغی است.

شاعر در شعر دلنشین «جهان پیداه» از رونق و طراوت دنیای نو خبر می دهد و خوشحال از فرا رسیدن نوروز، سرسبزی و رنگ طبیعت را در شعر خود اینگونه به تصویر می کشد: نوروز که آمد، دنیا می شود. رنگارنگ/ ابرهای پراکنده آواز می خوانند، طوفان می آید. رشد می کند/ گیاهان خشک شده حرکت می کنند و سبز می شوند.

رقص و آواز محلی بخشی جدایی ناپذیر از مراسم سنتی ترکمنی است که از احیا استقبال می کند.

در هنگام تحویل سال، ترکمن ها پنجره ها را باز می گذارند تا هوای بهاری وارد خانه شود و موجب خیر و برکت شود. در بین نسل جدید ترکمن ها چند ساعت قبل از تحویل سال، سفره هفت سین مزین به قرآن کریم را تهیه می کنند که در بین نسل های قدیمی ترکمن مرسوم نبود.

ترکمن ها در اولین بارندگی بهاری آب باران را در ظروف مسی تمیز جمع می کنند، زیرا معتقدند هرکس این آب را بنوشد از انواع بیماری های جسمی خلاص می شود.

کردها و مراسم شال گذاشتن در نوروز

مرضیه گمار، بانوی کرد کرمانشاهی در رابطه با سنت شال انداختن در نوروز می گوید: در روستاها و روستاهای کردنشین، بچه ها روی پشت بام خانه ها می روند و شال هایی به طول چند متر را از دهانه ها به داخل اتاق می آویزند. سقف ها آواز می خوانند و به کردی می گویند: «شال در، داغ داغ، شال من را بسوزان، شال ما را نسوزی، شال آویزان شد، گوشه شال من را نسوزی، خالی برنگردان. !”
اهل خانه در شال گردو و بادام و شیرینی و نخود و کشمش و تخم مرغ آب پز می ریزند و شال را می بندند. در برخی موارد صاحب خانه به شوخی زغال مذاب داخل شال می گذارد.

به استقبال سال نو

با دلی شاد و امیدوار در کنار سفره هفت سین به استقبال سال نو می رویم و هفت توصیه کوروش کبیر را به خود و عزیزانمان یادآوری می کنیم: متنفر نباشید، عصبانی نباشید، شاد زندگی کنید، کم توقع باشید، همیشه لبخند بزنید. ، خیلی ببخش، دوست خوبی باش، آن را داشته باش!

و ما دعا می کنیم: خدایا! نمی دانم چه تقدیری به من داده ای، اما برای مردم خوب این وادی، هزار امید، هزار و چهارصد و سه علم نصیبم کن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *