پس از 7 سال تأخیر و تأخیر ، هفته گذشته شورای مصلحت لایحه CFT را تأیید کرد. گفته شد که یکی از موانع تأیید سیا در مجمع ، اظهار نظر جمعه امام بود که ممنوع بود و گفت: “CFT ممنوع و نامشروع است. برخی از نمایندگان به قرآن پایبند نیستند.”
جمعه امام ، که از نظر علمی همزمان با این نظر فقهی نیست ، با این اظهار نظر ناپایدار ، اگر نظر وی در ساخت مونتاژ مؤثر باشد ، در روزی که دلار خریداری و با 118 دلار فروخته می شد ، 7000 دلار می شد. البته اگر به خواست وی باشد ، CFT ممنوع است و تأیید شورای مصلحت از شورای مصلحت از نظر مذهبی نیست.
چه کسی ضمانت خسارات عظیمی است که در طی 7 سال گذشته به ایران و مردم این کشور بوده است ، مانند بسیاری از سؤالات دیگر ، دائماً بدون پاسخ است. سرنوشت FTF ، که یک سال 24 ساله بوده است ، شبیه CFT است و هنوز مشخص نیست که چه کسی مسئول خسارات ناشی از این تأخیر در کشور و ملت است.
البته بعید است که شورای مصلحت تحت تأثیر امام جمعه ، که سیا را ممنوع می کند ، تحت تأثیر قرار گیرد. به احتمال زیاد اعضای مجمع نظر مثبت ندارند و همین امر باعث شده است که در 7 سال گذشته تأیید شود. در این حالت ، تمام مسئولیت تأخیر آن و تأثیرات منفی آن بر کشور ، ملت و سیستم بر عهده شورای مصلحت است. در این حالت ، سؤال این است که چرا اعضای مجمع آنچه را که امروز در نظر می گیرند برای 7 سال گذشته برای این کشور مفید بودند ، پیدا کردند؟
البته تعدادی از اعضای مجمع همیشه اظهار داشته اند که آنها در نظر داشتند که به این لوایح به کشور بپیوندند و با آن مخالفت کنند ، اما از آنجا که اکثریت چنین عقیده ای نداشتند ، این لوایح سالها نامشخص بود و آنها به کشور و ملت آسیب های زیادی وارد کردند.
بنابراین ، مخاطبان اصلی در این موضوع شورای مصلحت است که باید به چندین سؤال پاسخ دهد.
سوال اول این است که مخالفان کشور در طی سالهای گذشته به FATF و CFT می پیوندند که آنها نامشخص بوده اند که آیا آنها را بیهوده می دانند یا نمی دانند؟ اگر آنها نمی دانستند ، باید اعتراف کنند که آنها در شورای مصلحت نبودند و نباید در موقعیتی قرار بگیرند که شرایط لازم را نداشته باشند. و اگر آنها همزمان آن را می دانستند و با آن مخالفت می کردند ، شرایط لازم را نخواهند داشت.
سوال دیگر این است که شورای مصلحت چگونه می خواهد ضررهای عظیم این تأخیر را جبران کند؟ از همه مهمتر ، آیا چنین خسارات بزرگی به کشور ، مردم و سیستم در مقیاس ملی جبران می شود؟ و مهمتر از همه ، این که آیا قانونی برای پاسخگویی به اعضای شورای مصلحت در مواردی که خطای ناخالصی ایجاد می کنند ، وجود داشته باشد. ما می دانیم که برخی می گویند چنین قانونی وجود ندارد ، در حالی که هیچ کس نباید طبق قانون اساسی از پاسخگویی معاف باشد و طبق ماده 107 ، همه افراد کشور علیه قانون یکسان هستند. این بدان معنی است که هیچ کس از قانون مستثنی نیست و همه باید مسئولیت اقدامات خود را بپذیرند.
نتیجه گیری این حقایق این است که شورای مصلحت نیاز به یک بررسی اساسی دارد. اعضای این مجمع باید در بالاترین سطح علمی ، شناخت ، اطلاعات عمومی ، جهان بینی ، استقلال فکری ، تعهد ، دموکراسی ، دموکراسی و اطلاعات قرار بگیرند. فقط افراد با این خصوصیات می توانند مصلحت واقعی کشور و سیستم را شناسایی کرده و منافع ملی را ارائه دهند.
منبع: روزنامه جمهوری اسلامی





