کامبیز نوروزی در شرق نوشت: مسئله جهیزیه به دلیل افزایش مداوم تورم ، به بحران حقوق خانواده تبدیل شده است و تاکنون راه هایی که قانونگذار برای حل و فصل شده است ناکارآمد و حتی بحران بوده است.
افزایش مداوم و گاهی اوقات پرش زیاد قیمت سکه ، پرداخت جهیزیه شوهر در صورت غیرممکن ، غیرممکن است. جهیزیه یک دین ممتاز است که مسئولیت مرد است و باید بپردازد. در گذشته ای نه چندان دلپذیر ، هنگامی که شوهر اعلام نشد که هزینه جهیزیه را بپردازد ، دادگاه ها آن را با یک یا دو سکه یا گاهی اوقات تقسیم می کردند. هرچه قیمت سکه بیشتر باشد ، اقساط بیشتر می شود. به عنوان مثال ، دو ، سه سال از جهیزیه می گذرد ، به عنوان مثال ، برای هر دو یا سه ماه ، نیمی از سکه ها ، که تقریباً برابر با هیچ چیز نیست.
مسئله جهیزیه در واقعیت های امروز دچار تناقض عمیقی شده است که بدون تغییر اساسی در مقررات حقوق خانواده حل نمی شود. از یک طرف ، بحران اقتصادی باعث شده است که یک شوهر به جهیزیه بپردازد. از طرف دیگر ، این زن حق قطعی دارد که جهیزیه خود را به صورت قانونی دریافت کند و از نظر منطق زندگی ، او باید میزان توانایی مالی برای تأمین یک زندگی ساده پس از طلاق داشته باشد.
قانونگذار ایران می خواهد با محدود کردن حق زنان ، با عدم درک صحیح از وضعیت اجتماعی و اقتصادی و با عدم توانایی در ایجاد روشهای مناسب ، این تضاد را از بین ببرد.
چند سال پیش ، تصمیم گرفته شد که دستگیری این مرد تا پنج سکه انجام شود. این ترتیب قانونی نتوانست به جایی برسد و مشکل را حل نکرد. اکنون ، با برنامه ای در مجلس ، آنها قرار است این تعداد را به 4 سکه کاهش دهند.
دیدگاه قانونگذار در مورد جهیزیه چند اشکال جدی دارد: اول ، این نقض حقوق قانونی زنان است. ثانیا ، این یک تبعیض ناخواسته آشکار است. در اصل ، محکوم به زندان به دلیل بدهی بر خلاف حقوق مدرن است ، اما چرا یک معلم یا بازرگان با عزت به دلیل بدهی زندانی می شود ، اما شوهر که همسر خود را مدیون جهیزیه است؟ سوم ، هم ناعادلانه و هم ناعادلانه است. این ناعادلانه است زیرا از حقوق زنان جلوگیری می کند. این ناعادلانه است ، زیرا مانع از این می شود که زن بتواند فرصتی برای آینده خود داشته باشد تا زندگی ساده ای داشته باشد. قوانین فعلی جهیزیه با این نهاد حقوقی متناقض بوده و خود یک بحران است.
یکی از دلایل مهم بحران جهیزیه ، عدم تعادل حقوق زوج است. در بسیاری از موارد ، زنان از جهیزیه به عنوان ابزاری برای تعادل قانونی استفاده می کنند. زمینه های اصلی بحران باید با تغییر برخی از قوانین از بین برود تا تعادل نسبی بین حقوق زوج ایجاد شود.
به عنوان مثال: اکنون شرط دارایی زوج فقط زمانی اجرا می شود که طلاق از مرد باشد. می توان تصریح کرد که حتی اگر زن بخواهد طلاق بگیرد ، می توان آن را بدون ازدواج مشروط به زن نسبت داد ، بخشی از دارایی این مرد که پس از ازدواج به دست آمده است.
حضانت کودک مطابق اصول پدر است. تغییر مقررات حضانت یک منع مذهبی نیست. این اصل را می توان رها کرد و از این طریق تغییر داد که دادگاه تعیین می کند کدام یک از والدین برای نگه داشتن فرزند یک فرزند خردسال است.
مواردی از حقوق مردان در خانواده وجود دارد که فرض بر این است که مطیع هستند. به عنوان مثال ، حق اشتغال ، حق ادامه تحصیل ، حق ترک کشور ، حق تعیین مسکن ، حق طلاق و غیره. معمولاً این مقررات ناشی از اختلاف بین زوجین است. عرف پیش از قانون راه حلی برای این مشکل پیدا کرده است. طبق مشاهدات ، این شیوع است که زنان جهیزیه این حقوق و همچنین وکیل طلاق را به عنوان شرط ازدواج از مردان دریافت می کنند.
با توجه به اینکه انتقال این نوع حق از مرد به زن ممنوع نیست ، کاملاً ممکن است که اگر جهیزیه کمتر از چنین باشد ، به خودی خود مشمول زن خواهد شد و بدون نیاز به ذکر آنها به عنوان شرط ازدواج با این حقوق ، و زن نیازی به مطالعه ندارد ، تحصیلات خود را ادامه می دهد و مانند آن.
چنین مسیری که کاملاً مطابق با تغییرات اجتماعی و ترویج نقش و موقعیت زنان در جامعه ایران است ، انگیزه محکمی را برای زنان ایجاد می کند تا همان جهیزیه را بپذیرند و مشکلات بی شماری ناشی از اجرای جهیزیه را کاهش دهند.
اگر قوانین به روشی که گفته شده و سایر نوآوری های قانونی و وارونگی آنها اصلاح شده است ، اصلاح شده است ، وضعیت جهیزیه عمدتاً از بن بست فعلی آسیب دیده خارج است. با چنین اصلاحاتی ، نیازی به حبس شوهر نخواهد بود. این اصلاحات فقط به وضوح قانونگذار و اعتقاد به حقوق و عزت زنان نیاز دارد.





