پیامد سیاست های دوگانه دولت در بخش خودروسازی/ شعار عدالت خواهی دولتها، کمر صنعت خودروسازی را شکست؟

پیامد سیاست های دوگانه دولت در بخش خودروسازی/ شعار عدالت خواهی دولتها، کمر صنعت خودروسازی را شکست؟

به گزارش اختاز نیوز، روزنامه شرق نوشت: صنعت خودرو ایران سال هاست که آیینه تضادهای سیاست های اقتصادی کشور است. هر بار که دولت از عدالت، حمایت از مصرف کننده و کنترل تورم صحبت کرده است، در عمل، تصمیمات با منطق بازار فاصله عمیقی داشته است. در نتیجه، شرکت ها با زیان انباشته، کاهش انگیزه تولید و بی ثباتی های پی در پی مواجه شدند.

دو خودروساز اصلی کشور با منابع مشابه، اما با مسیرهای مدیریتی متفاوت، شرایط متضادی را تجربه می کنند. ایران خودرو که مدیریت آن به بخش خصوصی سپرده شده است، در نیمه اول سال 1404 توانست به سوددهی بازگردد و این در حالی است که سایپا همچنان تحت هدایت مستقیم دولت با کاهش شدید تولید مواجه است. این تضاد، بیش از هر عددی، نشان‌دهنده تأثیر آزادی مدیریت و شفافیت تصمیم‌گیری است. شاخص هایی که در ساختار کنونی صنعت خودرو ایران کمتر دیده می شود. اما بحران صنعت خودرو تنها به تفاوت عملکرد شرکت ها محدود نمی شود. سال ها سیاست قیمت گذاری دستوری باعث شده زنجیره تولید با کسری نقدینگی، بی انگیزگی و فرسایش سرمایه مواجه شود. زیان انباشته دو شرکت اصلی بیش از 310 هزار میلیارد تومان و بدهی ها بیش از 600 هزار میلیارد تومان است. عددی که فراتر از آمار است، نشان دهنده خستگی کل سیستم است.

چرا سیاست ها شکست خورده است؟

در نگاه کلان دلیل اصلی بحران خودرو کمبود منابع نیست، بلکه عدم انسجام سیاست ها و دخالت های متناقض دولت است. قیمت گذاری تجویزی ظاهرا برای حمایت از مصرف کننده طراحی شده بود، اما در عمل منجر به افزایش هزینه های تولید، کاهش کیفیت و کاهش انگیزه شرکت ها شد. وقتی یک شرکت با محدودیت‌های شدید مواجه می‌شود و شرکتی دیگر با افزایش چشمگیر قیمت‌ها بدون جریمه کنار می‌رود، پیام واضح است: عدالت اقتصادی قربانی رابطه نزدیک با نهاد تصمیم‌گیر شده است. علاوه بر این، قانون اجرای سیاست های کلی اصل 44 که دولت را موظف به جبران تفاوت های قیمت گذاری دستوری می کند، سال هاست که نادیده گرفته شده است. نتیجه آن فرسایش منابع، کاهش سرمایه گذاری و خروج تدریجی توان تولید از مدار بهره وری است.

خصوصی سازی؛ قولی که دیر محقق شد

سه دهه است که واژه خصوصی سازی در ایران بیشتر یادآور رانت و سوء مدیریت است تا کارآمدی و شفافیت. با هدف توانمندسازی بخش خصوصی، سرمایه های ملی به نهادهای شبه دولتی واگذار شد و در عمل این واگذاری ها منجر به افزایش هزینه ها و فساد سازمان یافته شد. اما تجربه ایران خودرو در سال 1404 نشان داد زمانی که مدیریت مبتنی بر صلاحیت اقتصادی و نه نفوذ سیاسی باشد، حتی در شرایط تحریم و محدودیت ارزی، می توان مسیر تولید و سودآوری را بازگرداند. کاهش واسطه ها، کنترل کیفی قطعات، برنامه ریزی دقیق تولید و توجه به خدمات پس از فروش نمونه هایی از تصمیمات اجرایی است که می تواند چرخ تولید را حتی در شرایط بحرانی نگه دارد.

اگرچه این تجربه همچنان محدود است، اما به وضوح نشان می دهد که خصوصی سازی واقعی می تواند راه حلی برای خروج صنعت خودرو از چرخه زیان و ناکارآمدی باشد.

پایان دوران قیمت گذاری دستوری

با عقب نشینی نسبی سیاست های اجباری، امید به بازگشت صنعت خودرو به مسیر رشد وجود دارد. اما این پایان راه نیست. اکنون بحران ارزی و سیستم بانکی ناکارآمد به مانع اصلی تولید تبدیل شده است. خودروسازان برای تامین قطعات و مواد اولیه به ارز خارجی و تخصیص بانکی وابسته هستند. روندی که به گفته فعالان این صنعت غیرمنطقی و پراکنده است و هزینه تولید را به شدت افزایش می دهد. فعالان صنعت می گویند اگرچه اصلاح قیمت ها گامی مثبت است، اما بدون اصلاح نظام ارزی و مالی، امید به تولید پایدار همچنان شکننده خواهد بود. آنها هشدار می دهند که این دوره جدید باید با تسهیل ترخیص قطعات، تامین مالی شفاف و همکاری بین دولت و بخش خصوصی همراه باشد. در غیر این صورت، مشکلات قدیمی به سرعت برمی گردند.

نمونه بارز چالش ساختاری

این در حالی است که گروه سایپا بیش از سایرین تحت فشار است. محدودیت منابع داخلی و بدهی های انباشته، ادامه تولید را به چالشی جدی تبدیل کرده است. یکی از قطعه سازان می گوید: ما تا جایی که توانستیم به سایپا کمک کردیم، اما از اینجا به بعد نیاز به حمایت داریم. بدون کمک های بانکی و حمایت سازمان امنیت و توسعه، سایپا شکننده باقی خواهد ماند.

این جمله بحران بزرگ‌تر صنعت خودرو را خلاصه می‌کند: وابستگی به حمایت دولت، در حالی که استقلال مدیریتی ندارد، کلید حل مشکلات نیست، بلکه آنها را ترکیب می‌کند.

پیامدهای سیاست های دوگانه

وقتی دولت همزمان وعده خصوصی‌سازی را می‌دهد و خودروسازان را با مداخلات روزانه در قیمت، تولید و فروش محدود می‌کند، نتیجه‌ای جز بی‌انگیختگی و کاهش سرمایه اجتماعی نیست. سیاست های گزینشی و تبعیض آمیز اعتماد تولیدکننده و مردم را از بین می برد و نتیجه آن فرسایش سرمایه نه در ترازنامه، بلکه در باور عمومی است.

این تجربه نشان می دهد که اصلاحات جزئی، حتی در صورت موفقیت آمیز بودن، بدون هماهنگی کلان با ساختارهای بانکی، گمرکی و ارزی اثر ماندگاری نخواهد داشت.

فرصت در بحران

با وجود همه مشکلات، نشانه هایی از تغییر در حال ظهور است. بخش خصوصی که در سال‌های گذشته تحت فشار قیمت‌گذاری دستوری قرار داشت، اکنون می‌تواند نقش کلیدی در بازسازی صنعت خودرو داشته باشد. تصویب قیمت گذاری دستوری آغاز یک دوره جدید است. دوره ای که می تواند توسعه محصول، افزایش کیفیت و بازگشت اعتماد سرمایه گذار و مصرف کننده را به همراه داشته باشد. کارشناسان معتقدند در صورت حمایت دولت و بانک ها با ارائه تسهیلات شفاف و برنامه ریزی دقیق، می توان صنعت خودرو را از چرخه زیان و نوسانات خارج کرد و دوباره در مسیر توسعه پایدار قرار داد.

روی آوردن به اقتصاد واقعی

صنعت خودروی ایران در حال تجربه یک نقطه عطف تاریخی است. بحران ها و چالش های ساختاری اگرچه هنوز وجود دارند، اما فرصت بازسازی و اصلاح را نیز به ارمغان می آورند. تجربه ایران خودرو نشان داد که حتی در شرایط تحریم و محدودیت های اقتصادی، مدیریت شایسته و سیاست های هوشمندانه می تواند مسیر تولید و سودآوری را بازگرداند. اگر دولت بتواند از این تجربه درس بگیرد و نقش نظارتی و نظارتی خود را به درستی ایفا کند، این صنعت که سال ها قربانی سیاست های دوگانه و قیمت گذاری دستوری بود، می تواند به مسیر توسعه، بهره وری و شفافیت بازگردد. در این راه سرمایه اجتماعی، اعتماد تولیدکننده و منطق بازار مهم ترین سرمایه هایی هستند که باید از آنها محافظت شود. دارایی هایی که حتی از سود و زیان مالی هم فراتر رفته و آینده صنعت خودروی ایران را رقم خواهند زد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی