امیرحسین ثابتی، عضو شورای اسلامی شهر و بابک زنجانی، مفسد اقتصادی دیروز و کارآفرین امروز (!) در فضای مجازی در کنار هم جان گرفته اند و برای یکدیگر خط و نشان کشیده اند.
به گزارش عصر ایران، ثابتی زنجانی را دزد بزرگ خواند و گفت که او را رها نمی کند و زنجانی نیز او را “بچه نماینده” خطاب کرده و تهدید کرده که به او پشت می کند تا درس عبرتی برای “نفوذی ها” باشد.
به نظر می رسد باید به 4 نکته توجه کرد:
1- توصیف شخص با رویکرد منفی دو جنبه دارد:
– تحقیر او به دلیل چیزی که در اختیار او نیست، مانند معلولیت، رنگ پوست، منشأ اجتماعی، سن و … که قطعاً غیر انسانی و غیر اخلاقی است.
– یادآوری دیگر جنبه منفی در مورد شخص که بر خلاف نوع اول ناشی از تصمیم و رفتار خود اوست مانند حسادت، دمدمی مزاج، حریص، متعصب و ….
بابک زنجانی در حمله به امیرحسین ثابتی، او را «بچه نماینده» خطاب کرد و از نظر خود او را تحقیر کرد.
این در حالی است که اولاً سن انسان در اختیار او نیست و ثانیاً فضل جوانی که ثابت از آن برخوردار است، اساساً صفت منفی نیست که کسی بتواند آن را مبنای ضعف دیگری قرار دهد.
بابک زنجانی حتی نمی تواند بگوید مجلس جای سن معینی نیست زیرا شرایط سنی نمایندگان مجلس نه زنجانی که قانون تعیین می کند و ثابتی واجد شرایط نمایندگی هستند.
بنابراین استفاده از تعبیر «نماینده کودک» در مورد نماینده مجلس اساساً بی اساس و توهین آمیز و غیراخلاقی است.
بله، حتی در یک فرد مسن هم می توان به رفتار کودکانه خطاب کرد، اما واضح است که بچه نامیدن او گفتار مؤدبانه ای نیست.
این در حالی است که زنجانی ثابتی 37 ساله را فرزند نماینده می خواند که در زمان احمدی نژاد که به اصطلاح تحریم ها را دور زد، 37 سال سن داشت. با این حساب و با ادبیات خودش می توان او را بچه بازرگان نامید یا بچه رانت خوار آن دوران؟! به راستی چطور می شود یک فرد 37 ساله نفت کشور را بدزدد و میلیاردها دلار بخورد اما اگر یکی از 290 نماینده مجلس هم سن و سالش باشد، یک بچه می تواند نماینده شود؟!
2- ثابتی اگرچه در یک انتخابات حداقلی و با حداقل رای به مجلس رفت اما به هر حال اکنون بر کرسی نمایندگی تکیه زده است.
او طبق قانون اساسی حق اظهار نظر در تمام امور کشور را دارد (و همه مردم کشور نیز می توانند نظر او را نقد کنند). ثابتی از این منظر پیگیر وضعیت بدهی میلیاردی بابک زنجانی بوده و بنابراین تهدید وی برای پیگیری حقوق عمومی بی اساس است.
ثابتی و یاران سیاسی اش در مجلس اگرچه معمولا نماینده مطالبات اکثریت مردم نیستند، اما از قضا در همین یک بند با دل مردم حرف می زنند، مردمی که تا دیروز می شنیدند فردی به نام بابک زنجانی با شمورتی بازی می کند و بانک جعلی و جعلی و ساختگی ایجاد کرده و به نام دور زدن پول های میلیاردی ملت، پول های یک میلیاردی ملت را دور زده است. که زیر خط فقر هستند و او به دلیل فساد گسترده خود به اعدام محکوم شد. یک شب خوابیدند و بیدار شدند و دیدند مفسد اقتصادی دیروز اعدام شده نه تنها آزادانه در جامعه پرسه می زند، بلکه شرکت های چند میلیارد دلاری در عرصه های مختلف اقتصادی نیز مدعی است که منجی اقتصاد ایران خواهد بود!
مردم ایران از جمله ثابتی این حق را دارند که بپرسند چه اتفاقی افتاده که به یکباره واژگان را برگرداند؟ پشت سر بابک زنجانی چه کسانی هستند که حتی وقتی بانک مرکزی می گوید بدهی خود را پرداخت نکرده، باز هم برای بالاترین نهاد بانکی کشور می جنگد؟ اگر بابک زنجانی بیش از دو میلیارد دلار پس داد، مدارکش کجاست؟ اینکه می گویند او یک ارز رمزنگاری شده ایجاد کرده و می خواهد آن را به جای دلار به بانک مرکزی تبدیل کند، درست است؟ بگذریم که این فرد بعد از سالها حبس دو میلیارد برگشت. این پول هنگفت نجومی در دست او چه می کند؟
و از همه مهمتر، چطور توانست در چند سالی که با دولت احمدی نژاد سر و کار داشت، ناگهان به یکی از ثروتمندترین افراد ایران تبدیل شود؟
از کسی بپرسید خانه، جان و مال خود را چگونه به دست آوردید؟ می تواند ماجرای اقتصادی اش را شفاف و دقیق بگوید، چقدر حقوق داشت، چقدر پس انداز کرد، وام گرفت، زمینش گران شد، طلای عروسی اش را فروخت و… و بالاخره بعد از 20 سال 10 میلیارد تومان دارایی دارد.
سوال مردم از بابک زنجانی این است که چگونه به چنین ثروت نجومی دست یافته اید؟ پولت را از کجا آوردی؟ آیا شما فردی خلاق بودید؟ آیا استارتاپی تأسیس کردید که چشمان جهان را به خود خیره کرد و ارزش آن هزاران برابر شد؟ آیا چیزی اختراع کردید که آنقدر جهانی باشد که حقوق استثمار دائماً از سراسر جهان به حساب های ارزی شما سرازیر شود؟ آیا ارث زیادی دریافت کرده اید؟ یا پیامک گل ممد افغانی این بار درست بود و واقعاً سکه های گرانبهای تاریخی و طلایی که در چوپانی کشف کرده بود را با شما در میان گذاشت؟!
یا هیچ کدام از اینها نبود و ماجرای اختلاس گرانی که علیه شما کار کردند و خیلی بیشتر از شما خوردند و گرفتند و شما فقط نوک فساد آنها هستید، آیا حقیقت دارد؟
اینها سوالاتی است که روح یک ملت را می خراشد و به نظر می رسد در وسط پاسخ ندادن به آنها نیت جدی و منفعت طلبی وجود دارد.
3- بابک زنجانی محصول مستقیم دولت محمود احمدی نژاد است که اعضای جریان پر سر و صدا ثابتی ها او را امام زمان (عج) می دانستند و هرکس را که از او انتقاد می کردند «جاهل» خطاب می کردند.
اکنون مشخص شده است که مردم گرایی و انقلابی گری و ساده زیستی و دم امام زمان (عج) فقط پرده های ریاکارانه برای پنهان کردن انتقال پول های مردم ایران به جیب خودی ها و تولید بابک زنجانی بوده است. با کمال تعجب، حقیقت منتقدان دیروز – که معلوم شد بصیرترین افراد بودند – ثابت شده است، اما باز هم فقط ناجیان را به مجلس راه می دهند!
ثابتی و امثال او اگر نیت خیری در حمله به زنجانی دارند و جنگ پای زرگری در میان نیست، از جایگاهی که دارند باید به دنبال اصل و نسب او باشند، برندگان دیروز و حامیانش امروز را بالا ببرند و فقط برخورد با زنجانی، کاهش فساد چند وجهی با بسیاری از عوامل پشت پرده، مفسد مالی، به یک سطح فردی و نه مفسده اساسی است. با یک فرد یا گروه کوچکی از مجرمان امکان پذیر است.
4- ثابتی در توییت خود نوشت که تک تک سلول های بدن زنجانی با رانت رشد کرده است.
رانت یعنی اعطای امتیاز ویژه به فرد یا گروه و سلب آن امتیاز از دیگران در حالی که دیگران باید بدون محدودیت از آن بهره مند شوند. مثلاً اگر امروز همه تجار ایرانی طبق قوانین گمرکی می توانند پارچه وارد کنند، یعنی رقابت آزاد در جریان است، اما اگر فردا دولت مصوبه ای بدهد و واردات پارچه را به یک شرکت وابسته به حزب حاکم محدود کند، رانت عمومی به نفع آن گروه و به ضرر دیگران ایجاد کرده است.
بابک زنجانی با این تعریف از رانتی که دولت مدعی پاکی (!) احمدی نژاد در اختیار او گذاشته بود، سود برده و ثروتمند شده است.
دقیقا بر اساس همین تعریف، خود امیرحسین ثابتی از رانت بهره مند شد و با کمک آن توانست وارد شورای اسلامی شود. همین طور اگر رانت اقتصادی به زنجانی داده نمی شد، او نمی توانست این همه ثروت جمع کند، اگر رانت سیاسی به ثابتی و امثال او داده نمی شد، نمی توانستند عنوان نماینده مجلس را یدک بکشند.
همینطور به نام دور زدن تحریم ها تاجران واقعی را به حاشیه بردند و چند نفر از خودی ها با دلارهای ملت چاق شدند، به نام حفظ نظام و انقلاب، کسانی را که می توانستند صدای مردم در خانه ملت باشند را هم رد صلاحیت کردند یا وادارشان کردند که خودشان پا پیش نگذارند و بعد در بین خودی های خودسر انتخاباتی برگزار کردند که حتی اگر اکثریت مردم در آن رای نمی دادند و حتی اگر اکثریت مردم نمی خواستند در آن شرکت کنند. ثابت زیر سایه رانت سیاسی ناگهان نماینده مجلس شد!
یعنی اگر سلول به سلول زنجانی از رانت باشد، ثانیه به ثانیه حضور مستمر او در مجلس نیز رانت است و همانقدر که انتقاد همیشگی زنجانی به رانت خواری صحت دارد، در مورد او نیز صادق است، با این تفاوت که یکی رانت اقتصادی دریافت کرده است و دیگری رانت سیاسی. بنابراین می توان پیش بینی کرد که دعوای این دو به نتیجه خاصی نمی رسد زیرا در واقع رانت خواران سیاسی و اقتصادی در کنار هم زندگی می کنند و در طول تاریخ حتی یک مورد هم نداریم که شیشه را با دستمال کثیف تمیز کنند، همانطور که مشاهده نشده است که رانت با رانت پاک می شود.





