گاردین نوشت: پس از کمپین بمباران ژوئن دونالد ترامپ و حمله اسرائیل به مذاکره کنندگان حماس در قطر، کشورهای خلیج فارس را نگران کرد، ایران اولین گام های متزلزل را برای تقویت توانایی خود در «قدرت نرم» برداشته و گشایش کوچکی را برای بهبود روابط منطقه ای تشخیص داده است.
گزارش کردن خدمات بین المللی “میهن تجارت”.این تغییر محتاطانه در سیاست خارجی تا حدی از سر ضرورت است: بخش بزرگی از شبکه ائتلافهای نظامی منطقهای ایران در سالهای اخیر متلاشی شده است. اما در تهران نیز این احساس وجود دارد که نقض قوانین بین المللی توسط ترامپ فرصتی را برای ایران ایجاد کرده است تا با همسایگان عرب خود ائتلاف های کمتر مخربی ایجاد کند.
اواسط آبان ماه، یک اندیشکده ایرانی وابسته به وزارت امور خارجه در تهران نشستی با عنوان «قانون بینالملل در حمله» برگزار کرد. دانشگاهیان بینالمللی و دیپلماتهای ارشد ایرانی درباره این موضوع بحث کردند که چگونه ایالات متحده – نه ایران – اکنون به یک کشور سرکش تبدیل شده است که نظم مبتنی بر قوانین را از بین میبرد.
عباس عراقچی وزیر امور خارجه در نشست اخیر خود در تهران گفت: پایه های محکم حقوق بین الملل با هجمه های بی سابقه ای از سوی قدرت هایی مواجه شده است که انتظار می رفت مدافعان و نگهبانان دائمی آن باشند.
تحول بزرگ فکری در خلیج فارس
عدم محکومیت اروپا در مورد حملات یکجانبه آمریکا به ایران در ماه ژوئن – که منجر به کشته شدن بیش از 1000 ایرانی شد – همچنان مقامات ایرانی را شگفت زده کرده است.
اعتراف اخیر ترامپ مبنی بر اینکه به طور کامل در برنامه ریزی این عملیات مشارکت داشته است – در حالی که وانمود می کند در حال مذاکره در مورد برنامه هسته ای ایران است – به این خشم دامن زده است. دیپلماتهای ایرانی به یاد میآورند که برای دور ششم مذاکرات آماده میشدند، اما در ساعت 3 صبح با خبر سقوط بمبها از خواب بیدار شدند – و ساعاتی بعد با شنیدن تکذیبیههای استیو ویتکف، نماینده آمریکا، که ادعا کرد از این حمله اطلاعی نداشت.
ایران اکنون نه تنها این رنجش را در خود دارد، بلکه سعی می کند از آن برای بازتعریف موقعیت خود در منطقه استفاده کند. با دراز کردن دست دوستی به سوی کشورهایی مانند عربستان، مصر و قطر. عراقچی گفت: ایران امنیت کشورهای منطقه را امنیت خود می داند و می خواهد اعتماد پایدار مرکز فضا و نظم نوین در این منطقه باشد.
تریتا پارسی، محقق موسسه کوئینسی در آمریکا، معتقد است که ایران می تواند مخاطبان پذیرایی پیدا کند. وی گفت: پس از حمله اسرائیل به قطر در ماه سپتامبر، تغییر بسیار بزرگی در ذهنیت کل شورای همکاری خلیج فارس ایجاد شد، آنها سالها ایران را تهدید اصلی میدانستند و سرمایهگذاریهای نظامی خود را همه برای حفاظت از ایران میدانستند، اما اکنون بسیاری میبینند که از یک سو ایران ضعیف شده است و از سوی دیگر به نظر آنها، ایران دیگر در آن سطح از دشمنی کامل نیست.
برخی مقامات ایرانی با افتخار به سخنان بدر بن حمد البوسعیدی، وزیر امور خارجه عمان در نشست سیاست خارجی بحرین اشاره می کنند که در آن به صراحت گفت: اسرائیل منبع اصلی بی ثباتی در منطقه است نه ایران.
محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران، در نشست تهران استدلال کرد که نظم جهانی دستخوش تغییرات اساسی است. به گفته وی، «افول اقتصادی آمریکا باعث شده است که استثناگرایی آمریکا دیگر تأثیر سابق را بر مردم آمریکا نداشته باشد». در عین حال، تصاویر غزه دیدگاه آمریکایی ها و اروپایی ها را نسبت به اسرائیل تغییر داده است. او گفت: «تغییر کاملاً غیرقابل تصور بود.
مرندی با بیان اینکه ایران باید از این لحظه برای ایجاد ائتلاف استفاده کند، گفت: در شرایطی که جهان به شدت در حال تغییر است، مشخص است که فرصت هایی برای بهبود روابط بین کشورهای منطقه وجود دارد و البته با توجه به سابقه و ماهیت برخی دولت های منطقه، این تعاملات همچنان دشوار خواهد بود؛ اما اکنون بهترین فرصت است.
مشکل هسته ای
علیرغم صحبت از دوران جدیدی در نحوه نمایش ایران در منطقه، هیچ نشانه ای وجود ندارد که ایران از قدرت سخت یا حق حاکمیت خود برای غنی سازی اورانیوم چشم پوشی کند.
بسیاری از مقامات ایرانی به طور خصوصی می گویند که می ترسند اکنون “بین دو جنگ” هستند. آنها معتقدند قبل از خروج ترامپ از کاخ سفید باید برای حمله دیگری از سوی آمریکا آماده شوند. این به معنای تجهیز مجدد پدافند هوایی، تلاش برای خرید جنگندههای سوخو از روسیه، افزایش ذخایر موشکهای بالستیک دوربرد و دور نگه داشتن تاسیسات هستهای از کار افتاده از دسترس بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
عراقچی گفت: هر روز با سوالات عمومی درباره لغو فتوای حرمت داشتن بمب اتمی مواجه است. فریدون عباسی، یکی از دانشمندان هسته ای که در حملات ماه ژوئن آمریکا کشته شد، از حامیان پهپادهای مجهز به کلاهک هسته ای بود و آن را راهی برای دور زدن فتوای منع سلاح های کشتار جمعی می دانست.
فواد ایزدی، دانشیار دانشگاه تهران و از چهره های اصولگرا، این مشکل را اینگونه توصیف کرد: «فشار اصلاح طلبان برای مذاکره بیشتر زیاد است؛ اما از سوی دیگر، فشارهایی از سوی اصولگرایان وجود دارد که می گویند دیگر نمی توان ایران را غافلگیر کرد».
وی گفت: بنابراین وزیر امور خارجه در این وسط گیر کرده است. او باید مراقب باشد، زیرا حملات ژوئن در دوره او اتفاق افتاد و مردم می پرسند “چرا او متوجه نشد که این یک فریب است؟” او تحت فشار است زیرا هرگز نگفته که به روند مذاکرات مشکوک است.»
یزیدی گفت که معتقد است آمریکا با فشار اسرائیل بازخواهد گشت: “فکر نمیکنم تمام شده باشد. آنها فکر میکنند ایران ضعیف است و هیچ معیار اخلاقی ندارند… هدف اسرائیل تبدیل ایران به سوریه یا لیبی دیگر است.”
سعید خطیب زاده معاون وزیر امور خارجه گفت: اگر مذاکره شود قطعا مذاکره مسلحانه خواهد بود.
وی دوره کنونی را «نبرد احیا و بازیابی که آینده را مشخص خواهد کرد» بین ایران و اسرائیل توصیف کرد. او مانند بسیاری دیگر نگران است که مذاکره با ایالات متحده ممکن است دام دیگری باشد.
ایزدی مدعی شد که ایران در حال تجربه شکل جدیدی از همبستگی اجتماعی داخلی است.
وی گفت: ترامپ هر روز تهدید به حمله به ایران می کند، اما کاری که او انجام می دهد تربیت نسل جوان ایران است که مانند والدینشان ضد آمریکایی شوند و این کار آسانی نیست.
اما خود ایزدی اعتراف می کند که وحدت ایجاد شده پس از حملات ژوئن رو به زوال است، زیرا ایرانیان دوباره با مشکلات اقتصادی فلج کننده، از جمله تورم که اکنون به 50 درصد رسیده است، روبه رو هستند.
فشار داخلی
بیداری ملی اخیر به هیچ وجه از فشار بر جامعه کم نکرده است.
محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق اصلاح طلب، در سخنرانی اخیر خود از ناتوانی دولت در آزادی زندانیان سیاسی یا رفع محدودیت های اینترنتی انتقاد کرد. وی گفت: احضار، بازجویی و حتی محاکمه بسیاری از سیاستمداران، فعالان رسانه ای، روشنفکران و حتی چهره های قدیمی افزایش یافته است.
در 30 اکتبر، هیئت حقیقت یاب مستقل سازمان ملل متحد در مورد ایران اعلام کرد که حملات ژوئن به دنبال حادثه ای بود که “فضای مدنی را بیشتر محدود کرد و احترام به حق زندگی را تضعیف کرد.”
مصطفی تاج زاده، زندانی سیاسی اصلاح طلب، اخیراً از زندان اوین نوشته است که ایران همچنان در بلاتکلیفی گیر کرده است: منتظر تغییر هستیم، اما نمیدانیم نتیجه چه خواهد بود.
تلاش ها و محدودیت های فرهنگی
رویداد دیگری در تهران نشان داد که تلاش برای گسترش قدرت نرم ایران چقدر محدود و دشوار خواهد بود و شکاف عمیق داخلی کشور را آشکار کرد.
«هفته طراحی تهران» در ۶۴ مکان مختلف برگزار شد. با شعار “میراث پویا و آینده پایدار” و شامل طراحی صحنه، مد، مبلمان و مجسمه های شهری است. این رویداد تصویری از ایران ارائه کرد که با تصویر ایران در رسانه های غربی کاملاً متفاوت بود.
اما این برنامه به بهانه «خطرات ایمنی» ناشی از وسایل برقی متعدد و تراکم بالای بازدیدکنندگان بسته شد.
در فرهنگ و دیپلماسی ایران، خطوط مبهم ایران متفاوت – رها از انزوای عمدتاً خودخواسته – قابل مشاهده است. اما نیروهای ریشهدار محافظهکاری به این معناست که تولد هر «ایران جدید» با نبردی عظیم روبرو خواهد شد.





