وقتی تلویزیون سریال 17 سال پیش پخش می‌کرد این پلتفرم با اختلاف فاحش جلو زد

وقتی تلویزیون سریال 17 سال پیش پخش می‌کرد این پلتفرم با اختلاف فاحش جلو زد

این وضعیت نه تنها در بالای آب، بلکه در ایران خودمان نیز صادق است.

به گزارش روزنامه فرهیختگان، متا می گوید 15 درصد از مخاطبانی که تلویزیون را از سبد مصرفی خود حذف کردند، خود را مخاطب یوسف پیامبر می دانستند. اینجاست که همه چیز پیچیده می شود. اگر یوتیوب از اکثر برنامه های تلویزیونی بیننده بیشتری دارد، چرا همان مخاطبان همچنان همان سریال 17 سال پیش را تماشا می کنند؟ آیا این یک سوال نوستالژی است؟ آیا جامعه ایران در مصرف رسانه ای متفاوت است؟ پاسخ به این سؤالات مستلزم تأمل در یک داده است.

یوسف اولین پیامبر نیست!

شاید مهمترین سوال این باشد؛ پرمخاطب ترین سریال و برنامه مربوط به حضرت یوسف است؟ آمار می گوید نه. پرمخاطب ترین محتوای تلویزیون امسال پایتخت 7 است. این سریال که در مجموع 22 قسمت دارد تنها در تلویزیون 80 میلیون بازدید داشته است که به معنای نزدیک به 4 میلیون بازدید برای هر قسمت است.

البته اگر بخواهیم به میزان واقعی تماشای پایتخت در بستر اصلی پخش – یعنی تلویزیون – برسیم، باید این عدد را بیش از 4 میلیون در نظر بگیریم و این بدان معناست که حداقل میزان تماشای تلویزیون پایتخت برای همه قسمت ها از 100 میلیون فراتر می رود.

به عنوان مثال اگر برای هر قسمت از پایتخت 7 تا 8 میلیون بازدید در نظر بگیریم، در این صورت مجموع بازدیدهای پایتخت به حداقل 160 میلیون بازدید می رسد که دو برابر محبوب ترین برنامه در یوتیوب است. از سوی دیگر، میزان تماشای برخی از سریال‌های پرمخاطب نمایش خانگی – مانند «مهلت تعلیق» – روی خود پلتفرم و از بستر قانونی تماشا برای هر قسمت نزدیک به یک تا دو میلیون است. این بدان معناست که برای تمامی قسمت های پرمخاطب ترین محتوای نمایش خانگی از ابتدای سال 1404 باید عدد بین 10 تا 20 میلیون بازدید را در نظر بگیریم.

به طور کلی اگر بخواهیم به یک رتبه منطقی از میزان بازدید مخاطبان ایرانی برسیم؛ تلویزیون به دلیل پخش پایتخت 7 و یوسف پیامبر همچنان بیشترین صحبت را دارد.

حال باید این مجموعه برآوردها را در مقابل آن جمله مکرری قرار دهیم که از سوی معاون سیما خطاب به رئیس مرکز تحقیقات صداو سیما مطرح شده است: «متأثر از تحولات فناوری‌های ارتباطی در جهان، در رقابت شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی با صدا و سیما، شاهد کاهش مخاطبان شبکه خطی تلویزیون و افزایش مخاطبان شبکه‌های خطی و افزایش مخاطبان جهانی هستیم». در کشور ما علاوه بر این روندهای جهانی، تحولات مختلف سیاسی و اجتماعی نیز بر مخاطبان رادیو تأثیر می گذارد. »

حال اگر این صحبت ها را در کنار آمار و داده ها قرار دهیم، یک گفتگوی جدی پیش می آید. آیا این روند جهانی در مورد ایران هم صدق می کند؟ اگر چنین است، چگونه تلویزیون هنوز شماره یک است؟ اگر تلویزیون اول است و می تواند اول بماند، آیا نمی توان به جای برندهای اکانت و سریال های آرشیو شده، با تولیدات جدید سازمان این رتبه را کسب کرد؟

چرا فقط 76 روز در 8 ماه؟

اگر بخواهیم روی کاغذ نگاه کنیم، حدود 76 روز است که تلویزیون توانسته مردم را به شکلی جدی روی پای خود بنشیند و این جمله را که تلویزیون دیگر محبوبیتی ندارد – که مدام از سوی مسئولان سازمان تکرار می شود – کنار بگذارد. چگونه به این عدد 76 رسیدیم؟ 27 روز برای وکالت، 27 روز برای یوسف پیامبر و 22 روز برای پایتخت7. یعنی بیش از ۷۵ درصد مواقعی که تلویزیون مخاطب دارد مربوط به تولیدات آرشیوی سازمان و شبکه آی فیلم است.

از سوی دیگر، بر اساس این داده ها، تلویزیون از 8 ماه گذشته از سال 1404 تاکنون تنها دو ماه و نیم توانسته است منتخب مخاطبان باشد و تنها 22 روز از دویست و چهل روز از سال 1404 برنامه ای دارد که تلویزیون را در راس جدول بیننده مخاطبان قرار دهد.

حال سوال این است که بقیه سال چطور؟ مخاطب اصلی کدام پلتفرم است؟ همزمان با پخش «ددلاین»، تلویزیون «پارتی پارتی» را روی آنتن می برد. بر روی کاغذ، این انتخاب نیز باید مانند سایر تولیدات پرطرفدار تلویزیونی، مخاطبان زیادی را به خود جذب کند، اما سریال شبکه یک سیما در مجموع 32 قسمت و حدود 2.3 میلیون بیننده دارد. این بدان معناست که مهمانکشی در مجموع 32 قسمت (در تلویزیون) تنها به اندازه یک قسمت از “مهلت تعلیق” (آن هم فقط در سکوهای رسمی) دارد. این بدان معناست که در آن دوره زمانی که مهمترین تأثیر تلویزیون مهمان تلویزیون بود، تلویزیون در بین دو انتخاب اصلی مردم بین یوتیوب و نمایش خانگی نیست.

آمارها نشان می دهد که واکنش مردم به تلویزیون 0 و 100 است و ناگهان ممکن است یک محتوا دو برابر دیگر پلتفرم ها دیده شود و گاهی یک پنجم دیگر پلتفرم ها مخاطب را جذب کند. با همه این شرایط نشان می دهد که وضعیت برای تلویزیون ناپایدار است و تنها انتخاب قطعی صدا و سیما پخش سریال هایی مانند مختار و یوسف پیامبر است که می تواند مخاطب را تضمین کند. بر اساس همان منطقی که شرح داده شد، مشخص است که گزاره «مخاطب تلویزیون در سطح جهانی کاهش یافته است» در ایران جواب خاصی نمی دهد و واکنش مخاطبان به پخش محصولات آرشیو شده تلویزیونی این گفته را ثابت می کند.

مردم چرا بقیه محصولات را نمی بینید؟

در این مرحله، یک جمله دیگر به بحث تبدیل می شود و قابل بحث است. اگر تلویزیون می تواند 76 روز سال محبوبیت داشته باشد، چرا این عدد بالاتر نمی رود؟ آیا سایر پلتفرم های استریم این اجازه را نمی دهند؟ برای بررسی دقیق تر این گفته بهتر است منتظر ماند و دید که آیا سریال مهران مدیری در روزهای آینده از تلویزیون پخش می شود یا خیر و به موازات آن سریال هزار و یک شب روی پلتفرم فیلمو عرضه می شود که مخاطبان بیشتری را جذب می کند.

با این حال، یک داده واضح را می توان مشاهده کرد: همزمان با پایان پخش سریال «اجل معلنگ»، سریال پیامبر یوسف منتشر می شود و مخاطبان قابل توجهی را به خود جذب می کند که متا آن را دومین محتوای پرمخاطب تلویزیون اعلام می کند و می گوید حدود 55 درصد از مخاطبان خانگی این سریال را تماشا کردند و نزدیک به 33 درصد از بینندگان ماهواره ای در زمان حضرت یوسف (ع) انتخاب کردند. این بدان معناست که تلویزیون همزمان با اوج بازدید از یوتیوب و سینمای خانگی توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند، آن هم با محتوای آرشیوی.

کسب 53 درصد مخاطب یوسف پیامبر و حدود 72 درصد برای پایتخت نشان می دهد که تلویزیون می تواند بیش از 50 درصد را ضبط کند و پرمخاطب ترین محتوای تولیدی را پخش کند و مشکل از خود تولیدات است.

این را می توان با توصیف یک داستان ساده نشان داد. شهریورماه امسال سریالی به نام «دستچین» از شبکه دو سیما پخش شد. این سریال درست در زمان اوج تماشای تلویزیون منتشر شد و به موازات پخش از تلویزیون، تهیه کننده کار خود را از یوتیوب نیز پخش کرد. آمار در این دو پلتفرم چگونه ثبت می شد؟ مجموع بازدید 8 قسمت این سریال در دو پلتفرم تلویزیون و یوتیوب حتی به 1.5 میلیون هم نمی رسد. یعنی ۸ قسمت از یک سریال روی دو پلتفرم کمتر از نیمی از مخاطبان یک قسمت پایتخت ۷ را به خود اختصاص داده است. «دستچین» برای هشت قسمتش چه در یوتیوب و چه در تلویزیون به یک میلیون بازدید نمی رسد. به این معنی که اگر تولید ضعیف باشد، تفاوت در بستر توزیع با کیفیت همان محتوا مطابقت ندارد.

حدود 4 ماه به پایان سال باقی مانده است و باید دید آیا تلویزیون می تواند روزهای اول سال را تکرار کند یا باید منتظر تکرار جمله «مخاطب جهانی تلویزیون افت کرد». جمله ای که شاید بر اساس آمار کشورهایی مانند انگلستان و آمریکا درست به نظر برسد; اما در کشوری مثل ایران «چرا» و «شاید» زیاد است. حالا این تلویزیون است که باید پاسخ دهد چرا بعد از گذشت 7 ماه از پخش پایتخت، هیچ محتوای دیگری از آن تولید نمی شود، تلویزیون را به میز پرمخاطب برمی گرداند؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی