اگر طرح ۲۸ بندی شکست بخورد، سناریوی بعدی چیست؟

مارکو کورنلیوس

بعدی- مارکو کورنلیوس، سفیر سابق ایتالیا در عراق

به گزارش به گزارش میهن تجارت به نقل از مجله میدل ایست ای، در هفته‌های اخیر صحنه‌ای شبیه به «باله دیپلماتیک سورئال» در عرصه سیاست بین‌الملل اجرا شده است. نمایش پرابهام ظاهرا برای پایان دادن به جنگ در اوکراین طراحی شده است.

در مرکز این رقص پیچیده، طرح صلح 28 نقطه ای قرار دارد. سندی که ابتدا به دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا نسبت داده شد. لحن و ساختار طرح حاکی از آن است که نویسنده تجربه جدی در زمینه دیپلماسی ندارد. همین طرح کمی بعد به روسیه نسبت داده شد. احتمالی که بیشتر شبیه تلاشی برای بی اعتبار کردن آن است. هیچ کس به طور قطع نمی داند چه کسی این طرح را فاش کرده است، اما تردیدی وجود ندارد که چهره هایی در واشنگتن وجود دارند که نمی خواهند جنگ اوکراین با چنین توافقی پایان یابد. در این میان مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، یکی از چهره های شاخص جریان نومحافظه کار در دولت ترامپ است.

به موازات این تحولات، گفتگوی تلفنی بین استیو ویتکاف، فرستاده آمریکا و یوری اوشاکوف، مشاور رئیس جمهور روسیه فاش شد. گفتگویی که متن آن به بلومبرگ رسید و منتشر شد. در مسکو این باور وجود دارد که هدف از افشای این گفتگو ضربه زدن به همان طرح صلح 28 ماده ای بوده است. زیرا ظاهراً ویتکاف در این گفتگو به اوشاکوف توصیه کرده است که چگونه طرح صلح اوکراین را به گونه ای ارائه کند که مورد قبول ترامپ باشد.

هرج و مرج در صف صلح: اروپا در برابر طرح آمریکا، روسیه در کمین امتیاز نهایی

در قلب یک (و شاید چند) تیم مذاکره کننده آمریکایی، دانیل دریسکول، وزیر ارتش و یکی از شاگردان سیاسی نزدیک جی دی ونس قرار دارد. اروپایی ها که در یک وضعیت اضطراری بی سابقه به سر می برند، برای کاهش هزینه های سیاسی احتمالی برای خود و اوکراین، طرحی جداگانه برای پایان دادن به جنگ روی میز گذاشته اند. طرحی که اگرچه از نظر نوشتاری منسجم و حرفه ای تر است، اما در محتوا به شدت غیرواقعی باقی مانده است.

الدار ممدوف، کارشناس سیاست اتحادیه اروپا، این طرح را تلاشی برای “پوچ کردن طرح آمریکا تا جایی که برای مسکو غیرقابل قبول شود” توصیف کرد. وی در مقاله ای در Responsible Statecraft می نویسد: رهبران اروپایی در ظاهر از تلاش های ترامپ برای پایان دادن به جنگ تمجید می کنند، اما در عمل تلاش می کنند هر ابتکاری را که از هدف نهایی و دست نیافتنی آنها یعنی تسلیم کامل روسیه در اوکراین منحرف شود، نابود کنند.

زمینه این به اصطلاح ابتکار صلح آشفته، چند لایه و بسیار پیچیده است. در چنین فضای سورئال، هر بازیگر راه خودش را می‌رود: روسیه تلاش می‌کند اوکراین را وادار به تسلیم کند. اتحادیه اروپا به دنبال تسلیم کامل روسیه است، به این امید که ممکن است زمینه را برای تغییر رژیم در مسکو فراهم کند. و ایالات متحده در تلاش است تا اروپا را مجبور به پذیرش بسته ای از شرایط سیاسی و اقتصادی دیکته شده توسط واشنگتن و مسکو کند تا در نهایت راه را برای رسیدن ترامپ به آرزوی دیرینه خود یعنی دریافت جایزه صلح نوبل هموار کند.

جنگ پنهان در واشنگتن و بن بست صلح در مسکو

وضعیت به شدت ناپایدار و لغزنده است. حتی مشخص نیست که آمریکا چند تیم مذاکره کننده را وارد میدان کرده است و طرف های اصلی گفتگو در طرف روسیه چه کسانی هستند. در قلب ساختار قدرت در واشنگتن، نبردی آشکار بر سر جهت گیری سیاست خارجی وجود دارد: نبرد بین نیروهای ماگا و نومحافظه کاران. بین دایره نزدیک به جی دی ونس و دایره همسو با مارکو روبیو.

با این حال، در حالی که مواضع روسیه و آمریکا حداقل بر اساس منافع قدرت و محاسبات اقتصادی قابل درک است، طرح اروپا، طبق معمول، قابل پیش بینی و جدا از واقعیت های موجود به نظر می رسد. به نظر نمی رسد رهبران اروپایی قادر به ارائه چشم انداز روشنی فراتر از یک آتش بس موقت باشند. طرح آنها هیچ ایده معتبر و قابل اعتمادی را برای معماری امنیتی پایدار در اروپا روی میز قرار نمی دهد.

نقطه کور اصلی اینجاست: دولت های اروپایی یا قادر به درک این واقعیت نیستند یا عمداً از پذیرش این واقعیت امتناع می ورزند که روسیه هیچ علاقه ای به توقف موقت خصومت ها ندارد. مسکو به دنبال یک توافق دائمی است و به وضوح سعی می کند از تکرار تجربه توافقات مینسک اجتناب کند.

در نشست آلاسکا در آگوست گذشته، دونالد ترامپ برای اولین بار به سمت درک برخی از استدلال های ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه حرکت کرد. این پیشرفت به طور خودکار او را به یک “مهره روسی” در راس قدرت آمریکا تبدیل نمی کند. اما نشان دهنده نوعی همدلی شناختی با طرف مقابل است که شرط اساسی هر مذاکره جدی و موفقی است. از نقطه نظر رویه دیپلماتیک، نسخه اول هر توافق صلح چیزی بیش از یک پیش نویس اولیه نیست. متنی است که معمولاً بارها دستخوش تصحیح، چکش کاری و بازنگری می شود. چنین پیشنهادهایی معمولاً آینه تمام نمای واقعیت های میدان جنگ نیستند. و در آن جبهه، نشانه هایی وجود دارد که اوکراین به آستانه فروپاشی نظامی نزدیک شده است.

اکنون، استیو ویتکاف قرار است این هفته عازم مسکو شود، اما تاکنون هیچ نشانه امیدوارکننده ای از سوی کرملین مبنی بر پذیرش نسخه اصلاح شده طرح 28 ماده ای ترامپ وجود نداشته است. طرحی که قرار بود بازنویسی و تنظیم شود، برای مسکو قابل قبول تر می شد، اما ظاهراً هنوز با آستانه حداقل پذیرش از سوی روس ها فاصله دارد. در چنین فضایی، ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین با دوراهی وحشتناکی مواجه می‌شود: یا اکنون با یک توافق بسیار بد موافقت می‌کند، یا چند ماه دیگر با توافقی مواجه می‌شود که بسیار بدتر، تحقیرکننده‌تر و گران‌تر از گزینه فعلی خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی