دیوید ایگناتیوس در واشنگتن پست نوشت: دو سال جنگ گذشته مرگ و ویرانی را برای خاورمیانه به ارمغان آورد، اما در عین حال فرصت های نادری برای تغییر در غزه، لبنان، سوریه و ایران ایجاد کرد. متاسفانه ممکن است این فرصت ها به دلیل سوء مدیریت و تعلل آمریکا، اسرائیل و دولت های عربی از بین برود.
یکی از مقامات ارشد نظامی اسرائیل این هفته به من گفت: «همه چیز گیر کرده است. او هشدار داد که چون دیپلماتها نتوانستهاند از آشفتگی در ایران و متحدانش سوء استفاده کنند، «همه جبههها در خاورمیانه همچنان باز هستند». اکثر جمعیت غزه تحت کنترل حماس هستند، لبنان هنوز به طور کامل حاکمیت خود را از حزب الله بازپس نگرفته است و ایران در حال بازسازی ارتش آسیب دیده خود است.
طرح صلح جسورانه دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به جنگ اسرائیل و غزه پایان داد و امیدها را برای پیشرفت در سراسر منطقه افزایش داد. اما عدم پیگیری جدی واشنگتن و شرکای آن باعث شده است که خاورمیانه در انتظار «روز بعد» پایدار بماند. به جز آزادی همه گروگان های اسرائیلی زنده از غزه، بیشتر اهداف طرح صلح 20 ماده ای ترامپ عملا ناپدید شده اند.
اسرائیل در عملیات های خونین خود علیه حماس و حزب الله به موفقیت های خیره کننده ای دست یافت. اما رابرت ستلوف، مدیر مؤسسه واشنگتن، در مصاحبه ای این هفته هشدار داد که “اسراییلی ها تاکنون نتوانسته اند پیروزی های میدانی را به دستاوردهای سیاسی تبدیل کنند.” اینها فرصت های غم انگیز از دست رفته است.”
غزه نشان دهنده محدودیت قدرت نظامی اسرائیل در تحقق نتایج سیاسی است. بیش از 70000 فلسطینی در جنگی که پس از حمله تروریستی حماس در 7 اکتبر 2023 آغاز شد، کشته شدند. اما تحلیلگران به من می گویند که حماس هنوز حدود نیمی از غزه را در اختیار دارد – محل زندگی نزدیک به 85 درصد از جمعیت. طرح صلح ترامپ خواستار تشکیل «نیروی ثبات بینالمللی» برای خلع سلاح حماس و «کمیسیون صلح» برای نظارت بر پروژه بازسازی عظیم بود. اما در حال حاضر، این تصور از غزه احیا شده پس از جنگ فقط یک خیال است.
مشکل چیست کشورهایی که داوطلبانه برای پیوستن به نیروهای بینالمللی – مانند اندونزی و جمهوری آذربایجان – در حال عقبنشینی هستند، و کشورهای کمککننده تمایلی به شروع پروژههای بازسازی تا زمانی که امنیت برقرار نشود، نیستند. جرد کوشنر، داماد ترامپ و یکی از فرستادگان او در غزه، پیشنهاد ایجاد “جوامع ایمن جایگزین” را در نیمه تحت کنترل ارتش اسرائیل داده است، به این امید که چنین جاذبه ای فلسطینیان را به آنجا بکشاند. اما شکاکان تردید دارند که بسیاری از فلسطینی ها از خطوط موجود عبور کنند.
ترامپ و شرکای او چگونه می توانند این بن بست را بشکنند؟ آنها می توانند این واقعیت آشکار را بپذیرند که تنها نیرویی که می تواند به طور مؤثر حماس را خلع سلاح کند، خود فلسطینی ها هستند – متحد با نسخه اصلاح شده تشکیلات خودگردان فلسطین. بسیاری از مقامات نظامی و امنیتی اسرائیل مدت هاست که این دیدگاه را پذیرفته اند. وقت آن است که ترامپ نیز این واقعیت را بپذیرد – وگرنه طرح صلح او به خاکستر تبدیل خواهد شد.
فرصتی برای احیای تلاش ترامپ برای صلح غزه ممکن است در این هفته، زمانی که مایک والتز، سفیر ترامپ در سازمان ملل متحد، به اسرائیل و اردن سفر کند، پیش بیاید. والتز در ماه مه به دلیل اختلافات جزئی بر سر استفاده از پیام رسان خصوصی سیگنال مجبور به استعفا شد. اما او یکی از کارآمدترین مقامات این دولت است و شاید بتواند روند متوقف شده صلح غزه را از سر بگیرد.
لبنان دومین فرصت از دست رفته است، اما این فرصت را نیز می توان با کمی کار نجات داد. حملات اسرائیل، چنگ آهنین حزب الله را بر دولت لبنان شکست. این به کشور فرصتی داد تا حاکمیت خود را بازپس گیرد – و با کمی فشار از سوی دولت بایدن، این کار را انجام داد و جوزف عون، فرمانده ارتش را به عنوان رئیس جمهور میهن تجارت کرد. اما برای تحقق کامل این دستاورد، لبنان باید مانند یک کشور مستقل عمل کند، یعنی حزب الله را خلع سلاح کند و انحصار قدرت خود را دوباره به دست آورد.
متاسفانه لبنان در این آزمون شکست خورده است. عون همانطور که تا پایان سال وعده داده بود تنها در جنوب رودخانه لیتانی و نه در شمال حزب الله را خلع سلاح کرد. اسرائیل به اهداف حزب الله حمله می کند، اما این فقط تکرار همان سیاست قدیمی «چریدن» است. اسرائیل به یک دولت واقعی در لبنان نیاز دارد – درست به اندازه خود لبنانی ها. ترامپ باید عون را تحت فشار قرار دهد تا نیروهای مسلح لبنان را در همه جا مستقر کند. همانطور که ستلوف می گوید: “اگر ارتش لبنان اکنون نتواند این کار را انجام دهد، پس چه کسی این کار را خواهد کرد؟”
لبنان بالاخره به این نتیجه رسیده است که درگیری دائم با اسرائیل احمقانه است. در ماه اکتبر، پس از آتش بس غزه، عون گفت: امروز فضای عمومی فضای سازش است و ما نیاز به مذاکره داریم. ستلوف معتقد است که مذاکرات صلح لبنان با اسرائیل اکنون یک “فرصت واقعی” است. اما اسرائیل که مدعی است خواهان صلح با همه همسایگان خود است، نمی پذیرد. اسرائیل باید این «آری» را بپذیرد.
اسراییل نیز سوریه را از دست داده است. ترامپ ایجاد روابط خوب با احمد الشرع را پروژه ای شخصی دانسته و مشتاق است تا یک توافق امنیتی بین دمشق و اورشلیم ایجاد کند. اما اسرائیل نمی خواهد آزادی عمل خود را در سوریه از دست بدهد، بنابراین محتاط است.
در اینجا نیز بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، باید راهی برای «بله» پیدا کند. ترامپ روز دوشنبه در پستی در TruthSocial او را تشویق کرد: «بسیار مهم است که اسرائیل گفتوگوی قوی و واقعی با سوریه داشته باشد و هیچ چیزی نباید مانع از تبدیل شدن سوریه به کشوری مرفه شود». معنی: انجامش بده عزیزم. نتانیاهو روز سهشنبه پاسخ داد که اسرائیل آماده است با سوریه توافق کند، اما به شرطی که منطقه حائل به دست آورد.
ایران سنگر وضعیت موجود در خاورمیانه است و در جنگ 12 روزه ژوئن مورد حمله شدید اسرائیل و آمریکا قرار گرفت. ترامپ در آنجا نیز آتش بس برقرار کرد. اما او این پیروزی را با یک توافق دیپلماتیک تکمیل نکرد – توافقی که قدرت نظامی ایران را در ازای کمک های اقتصادی بسیار مورد نیاز محدود می کرد.
این فرصت اکنون بر درب مذاکره میان آمریکا و ایران می زند. یکی از نزدیکان سعودی ها به من گفت که مذاکرات آرامی با ایران از طریق نمایندگان عربستان، عمان، امارات و قطر در جریان است تا ببینیم آیا مذاکرات جدی با آمریکا امکان پذیر است یا خیر.
جاه طلبی های ترامپ به عنوان یک صلح طلب پایانی ندارد. وی در دیدار با ولیعهد گفت: ایران می خواهد توافق کند… من کاملاً برای آن باز هستم. مشکل ترامپ این است که او همزمان توپ های دیپلماتیک زیادی را در هوا می چرخاند که برخی از آنها ناگزیر به زمین می افتند. پس از توافق صلح غزه نیز همین اتفاق افتاد. او خیلی بیشتر از آنچه که عمل کرده است قول داده است.
ترامپ اکنون در تلاش است تا یک توافق صلح بسیار مورد نیاز برای اوکراین را تضمین کند. اما اعتبار او به عنوان یک میانجی چند جانبه زمانی افزایش مییابد که نشان میدهد نه تنها پروژهها را با هیاهوی بزرگ اعلام میکند، بلکه در واقع آنها را ارائه میدهد.





