«درانتهای شب» روایتی تلخ از معضلات جامعه

آیدا پهننده این کارگردان سرشناس این بار ساخت مینی سریالی با نام «درانتهای شب» را آغاز کرده است. سریال «در پایان شب» یک سریال عاشقانه اجتماعی با سبکی زنانه است که از شبکه نمایش خانگی – فیلم نت در حال پخش است. در این سریال پارسا پیروزفر در نقش بهنام، هدی زین العابدین در نقش ماهرخ (ماهی) و رایان سرلک نقش دارا پسر خانواده را بازی می کنند. این سه شخصیت زندگی خانواده ای را به تصویر می کشند که با بحران های زیادی دست و پنجه نرم می کنند، از جمله مشکلات مالی، یک رابطه عاشقانه محو شده و اختلال بیش فعالی کودک.

به گزارش مایکت، آنچه در قسمت های اول این مجموعه در معرض دید مخاطبان قرار گرفته است، داستان زوجی هنرمند است که برای ادامه زندگی و رسیدن به رفاه نسبی مجبور به رؤیاهای هنری خود شده و شغلی را به عنوان کارمند انتخاب می کنند. ماهی مدیریت امور مالی خانواده را بر عهده گرفته است. طبق برنامه ریزی های او آنها به حاشیه شهر رفته اند تا بتوانند صاحب خانه شوند و با صرفه جویی در هزینه هایی مانند خرید لوازم ارزانتر یا استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی سعی کنند اقساط خانه خود را به موقع پرداخت کنند. اما این ریاضت های اقتصادی به مذاق بهنام خوش نیامده و او نمی تواند این سبک زندگی را بپذیرد، هر چند تاکنون اعتراضی جدی در این زمینه نداشته است، اما اتفاقی بسیار نادر باعث می شود که بهنام در وضعیتی وخیم، مضطرب و تحقیرآمیز قرار گیرد. این اتفاق باعث می شود که بهنام صدایش را بلند کند و عقده های مدفون در دلش را بریزد و در نهایت نه تنها روش اقتصادی و حتی آموزشی ماهی را زیر سوال ببرد بلکه اعلام کند او نمی تواند در این شرایط ادامه دهد و باید سبک زندگی آنها تغییر کند.

ماهی پس از سال‌ها زندگی مشترک، هنوز نمی‌تواند بفهمد که چرا مرد زندگی‌اش از پس یک چالش کوچک مثل سوار شدن در اتوبوس برنمی‌آید و از کاه کوه می‌سازد. ماهی احساس می‌کند که فداکاری‌ها و تلاش‌های او برای ساختن زندگی بهتر – که دو نفر دیگر بیشتر از خودش از آن سود خواهند برد – نادیده گرفته شده است. بنابراین او تصمیم نهایی را می گیرد. این تصمیم شرایط جدید و چالش برانگیزی ایجاد می کند که بهنام و ماهی باید با آن روبرو شوند.

تا اینجای کار در داستان «درنت های شب» اساسی ترین مشکلی که باعث مشکلات زنجیره ای بعدی می شود، مشکلات اقتصادی و زندگی روزمره است. مشکلی که اکثریت قریب به اتفاق خانواده های ایرانی با آن دست و پنجه نرم می کنند. اما از دیالوگ های روشنفکرانه و جاه طلبانه بهنام و ماهی می فهمیم که مشکلات دیگری هم در رابطه با اتاق خواب این زوج و عشقی است که هر دو فکر می کنند به مرور زمان کمرنگ شده است و در این بین هر کدام دیگری را مقصر می دانند. پرتاب ها کم کم بحران های ناشی از آن بیشتر و شدیدتر شد و در آینده، وقتی طرف سومی به روی خانواده باز شد، بهنام، ماهی و فرزندشان دارا با چالش بزرگ تری مواجه شدند.

با گذشت زمان، چالش های بین این زوج پیچیده تر و پیچیده تر می شود. پس از این، شرایطی پیش می آید که هر یک از این دو نفر می توانند آزادانه تر رفتار کنند و عقده های پنهان خود را رها کنند و کمتر به عواقب رفتار خود فکر کنند، زیرا آنها کسی را ندارند که از آنها سؤال کند و به نظر نمی رسد آگاه باشند که هر تصمیم و اقدامی که بکنند عواقب بیشتری به بار آورده که اوضاع را پیچیده تر می کند و به قول معروف گرهی که با دست باز شده است با دندان باز نمی شود. از دیدگاه پیرنگی، این چالش ها باید فرصت هایی برای شخصیت های سریال باشد تا در طول زمان با خود واقعی خود روبرو شوند و آگاهانه تصمیم بگیرند که چه رفتاری با خود، یکدیگر و دنیایی که در آن زندگی می کنند، داشته باشند وگرنه این چالش ها می تواند آغازی باشد. از سقوط آنها شخصیت ها در قهقرایی هستند که با جهل، سوء تفاهم و زیاده خواهی به وجود آورده اند. بدون شک نویسنده و کارگردان یکی از این دو راه را برای شخصیت های خود انتخاب کرده اند.

مهم نیست که برای کدام یک از مسیرهای ذکر شده در نظر گرفته شده است. مهم این است که سازندگان این سریال موظفند با خلق موقعیت‌های دراماتیک، با استفاده از عوامل درست و خلاقانه قصه‌گویی و خلق اصیل، داستان زمان حال و سرنوشت شخصیت‌های این سریال را به مخاطب ارائه کنند. صحنه های باورکردنی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *