آقای شروین حاجی‌پور، شما دیگر چرا؟ آنفالو لااقل برای خواهرامون!

فرزاد نعمتی در هم میهن نوشت: اگر از من بپرسند تکان دهنده ترین پدیده ای که در این ماه ها با آن برخورد کرده اید چیست، پاسخ من دو کلمه است: آیسان اسلامی; وبلاگ نویسی که این روزها سخنان زن ستیزانه و تهدید غیرانسانی او به قتل یک نفر دیگر جنجالی شده است. وقتی کلیپ را دیدم، ابتدا آن را به این کلمات پوچ نسبت دادم که اغلب در لفافه صداقت، ایران گرایی و نژادپرستی دیده می شود.

بعد کمی حفاری کردم و متوجه شدم، نه، داستان خیلی ریشه دارتر است. جناب عالی در اینستاگرام بیش از 10 میلیون فالوور دارند و برخی از دوستان من نیز ایشان را دنبال می کنند. خیلی برام عجیب بود. بعد گفتم این صحبت ها می تواند ضربه ای به دوستان و مردم باشد و آنها را از پیگیری او باز دارد. این اتفاق نیفتاد و 100 هزار نفر به فالوورهای او اضافه شدند. طبق گزارش من از دو، دو، چهار، این داستان بسیار نگران کننده است.

نمی دونم چطور ممکنه یکی حسودی کنه و حرف از بریدن سر یه زن دیگه بزنه و اونوقت دل 10 میلیون نفر تکون نخوره؟ شاید بگویید آقا، دنیا دنیای این مردم است. ما مشهور شده ایم. در دنیای کارداشیان ها نمی خواهید کار درست را انجام دهید. شاید، شاید اینطور باشد. از قدیم گفته اند: «لذت کفر و دین بی مشتری نیست/ گروهی چنین می پسندند». راکیک مردسالاری را بازتولید می کند، چرا باید برای پست عذرخواهی خود لایک و قلب بفرستد؟ یا هنوز دنبالش می‌رفت؟

باور کنید هیچ حسادت و نصیحتی در کار نیست. من نمی گویم او را رها کنید و به فلاسفه و دانشمندان و … بچسبید، یک بار کلیپی از بیژن عبدالکریمی در اینترنت دست به دست می شد که می گفت علی دایی یک پنت هاوس 1750 متری دارد، اما من دو متری ندارم. فضای این کشور او گلایه کرد که این مملکت بدون فوتبال و علی کشور نمی شود، اما به من معلم فلسفه و تفکر نیازی ندارد. آن موقع عبدالکریمی را زیاد دوست نداشتم.

من هنوز فکر می کنم موضوع علی دایی فرق می کند. او جهانی ترین شخصیت فوتبال ایران است و وقتی یاد گلی که به کویت زد و گلی که «قوانین فیزیک» را زیر پا گذاشت، می افتم، تمام بدنم تیر می خورد. اینجا اما از این هلال ماه ها هم خبری نیست. ما حتی با کسی مثل تتلو هم روبرو نیستیم. کمی روانشناسی زرد با الفاظ رکیک متانابا همراه با خالکوبی و ماهیچه ها به پدیده ای به نام آیسان تبدیل شده است که مردم قربانی آن می شوند. می گوید: من به پروردگار گره خورده ام و به شما عشق و شرف تزریق می کنم. ملت هم در آشوب است. او گفت: همیشه می‌توان کسی را که حرف نمی‌زند ضربه زد، اما در مورد کسی که حرف زده است، نمی‌توان کاری کرد.

یکی از حضار نظر داد: چقدر عمیق و متفکرانه. حالا، اما انگار نه انگار که او گفته است. گویی کلمات از معنا تهی شده اند. عشق و ناموس تهدید زن برای کشتن و تحقیر مردان بی شرمی شده است که می نشینند و تماشا می کنند. جلال خلیق از این همه عقب نشینی کرد. نگو که خیلی سرت شلوغه نمی خواهم به سبک هایدگر بگویم: «زبان خانه هستی است» یا به سبک سعدی بنویسم: «رنگ صورت از سر باطن خبر می دهد». نه، خانم ها و آقایان، دو سال پیش به دنبال یک آرزوی صد ساله در این کشور جنبشی به راه افتاد.

از هر طرف که نگاه کنید، قسمت اصلی آن حفظ کرامت زن و احیای حقوق آنها بود. بسیاری از کسانی که در انتخابات 1403 تحریم انتخابات را توصیه می کردند به این جریان چشم دوخته بودند. گفته می شد جامعه ایران در حال تجربه یک بلوغ بی نظیر است. نباید به رای و مشروعیت و… گره زد. همچنین امیدوارم به آن بلوغی برسیم که چند سال پیش زنان فلسطینی در جنبش طلعت در واکنش به قتل یک دختر توسط خانواده اش فریاد زدند: «وطن. جز با زنان آزاد آزاد نخواهد شد.» با این 10 میلیون فالوور آیسان، اما من عمیقا نگران هستم. مخصوصاً وقتی خواننده ای را می بینم که روزی خوانده بود: «برای خواهرم، خواهر تو، خواهر ما» و «برای دختری که آرزو می کرد پسر بود»، امروز و حتی بعد از این همه توهین، همچنان دنبال آیسان می رود. آقا شروین چرا شما آخری؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی