ترومایی به نام هراس از طرد شدن!

محمد ماکویی; به دلیل مشغله کاری و نیاز به مطالعه مقالات و کتاب های علمی درباره «کمپوست» و «کمپوست خانگی»، مدت زیادی است که فرصت خواندن رمان پیدا نکرده ام!

این که انسان برای تفریح ​​وقت ندارد باعث می شود در نهایت در مقطعی تسلیم شود و «باید تغییری در زندگی ام ایجاد کنم» در قلبش.

این اتفاق برای من هم افتاد و تصمیم گرفتم حتی الان چند دقیقه از روزم را صرف خواندن رمانی کنم که از سال‌های نوجوانی به آن علاقه زیادی داشتم.

اینگونه بود که به کتابخانه خانه ام رفتم و به طور تصادفی کتابی را برای خواندن انتخاب کردم: «سیبل»!

«سیبل» داستان دختری چندشخصیتی است که به دلیل مواجهه با آسیب های مختلف و برخورد با آن ها، شخصیت های متفاوتی دارد!

سیبل در مواجهه با غم از دست دادن مادربزرگش، شخصیت جدیدی در دل همان شخصیت قبلی پیدا می کند و وقتی پدر و مادرش را در حال معاشقه در کودکی می بیند، شخصیت دیگری را در درون خود رشد می دهد!

بعد از خواندن این داستان فکر کردم که ما ایرانی ها هم شخصیت های زیادی داریم. بدون اینکه تحت تاثیر ضربه خاصی قرار بگیری!

اینکه وقتی با رئیس ها، دوستان، همکاران، اعضای خانواده، غریبه ها و تنهایی مواجه می شویم، شخصیت هایی را نشان می دهیم که با دیگر شخصیت ها جور در نمی آیند، شاید به خاطر ضربه ای است که کمتر به آن فکر شده است!

مثلاً وقتی با رئیسمان روبرو می شویم خود را یک زن زن واقعی و صادق معرفی می کنیم در حالی که در جمع همکاران از هر چیزی که زن زن است متنفریم!

ما در جمع دوستان و خانواده کسی که از دود سیگار خفه می شود “سیگاری” هستیم!

جالب است که گذر زمان نیز باعث می شود که ما شخصیت جدیدی پیدا کنیم و به همین دلیل است که اگر زمانی که عروس بودیم، مادرشوهر را موجودی می دانستیم که اصلاً نمی شود با آن برخورد کرد. هنگام ورود به کف «مادر شوهران» «عروس خوب فقط عروس مرده است» را در دل می گذاریم!

چندشخصیتی ما ایرانی ها به نظر من نشات گرفته از تربیت ماست. زیرا والدین به عنوان اولین معلمان به ما یاد داده اند که کودک خوب باید گوش کند و مودب باشد. (کسی که نداند ادب مورد نظر والدین به معنای سکوت محض یا تایید تمام دستورات پدر و مادر است!)

معلمان یا معلمان متوسطه نیز به گوش بچه ها می گویند دانش آموز خوب آن است که به تک تک حرف های معلم گوش دهد و وارد مباحث «اتلاف وقت» نشود! و “مزاحمت نکن!”

در دانشگاه و محل کار هم وضع به همین منوال است و جماعت ایرانی برای قبولی و جلوگیری از طرد شدن در مکان ها و زمان های مختلف یاد می گیرد که شخصیتی کاملا متفاوت از خود نشان دهد!

داشتن چند شخصیت باعث می شود مردم راحت تر زندگی کنند. به عنوان مثال، یک مسئول بهداشتی که در مورد بیرون بودن تخم مرغ در ساعات کاری از یخچال بسیار سخت گیر است، می تواند به راحتی جوجه ها را در ساعات غیر کاری با موتور سیکلت مشاهده کند و این را یک اتفاق کاملاً عادی تلقی کند!

زمانی، من به عنوان بازرس بهداشت، در مورد توزیع آلاسکا (بستنی) در فروشگاه‌های مواد غذایی سختگیر بودم. اما زمانی که در روزهای تعطیل به عنوان تماشاگر در ورزشگاه بودم، گلویم را می بریدم تا خدای نکرده فروشنده آلاسکایی بستنی از دستم ندهد!

چند شخصیتی بودن در محیط کار و به خصوص در هنگام استخدام، همانطور که به اختصار توضیح داده شد، بسیار مفید است. زیرا اگر مدیر استخدام از شما این سوال را بپرسد که “شما چه جور آدمی هستید؟”، می توانید با گفتن “چگونه یک شخص را دوست دارید؟” او را متقاعد کنید، که می تواند شخصیت شما را حداقل از لحظه ای که به شما نشان می دهد. کارت ورود به زمان آزمون. تایید شد” وقتی رفتی، کاملا مال توست!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *