نگرانی رسانه اصولگرا؛ آیا علی ضیا در حال عادی‌سازی ابتذال است؟

نگرانی رسانه اصولگرا؛ آیا علی ضیا در حال عادی‌سازی ابتذال است؟

علی ضیا با برنامه هایی چون «ویتامین C» و «فرمول یک» در تلویزیون شناخته شد. او اعتبار حرفه‌ای خود را در روزهایی که همه یاد می‌گرفتند چگونه با لحن و رفتاری نامتعارف در تلویزیون اجراهای باشکوه و متعارف داشته باشند، زیر سوال برد. بارها در همان زمان شاهد شوخی های عجیب، رفتارهای غیرمنتظره و صحبت های سخیف وی بودیم که با اعتراض و گلایه منتقدان و اهالی رسانه همراه بود.

به گزارش تسنیم، در آن روزها برخی از برنامه ها و رفتارهای او با تذکر مسئولان صداوسیما همراه بود. نمونه بارز آن ماجرای پاشیدن یک لیوان آب است که به یک رسوایی تبدیل شد. پس از این اتفاق بسیاری از کارشناسان و منتقدان اشاره کردند که; آیا آنتن زنده رسانه ملی در زمان اجرای برنامه ای اجتماعی که از اقشار مختلف بینندگان زیادی دارد و قرار است حرف های جدی و آسیب زا بزند، جای این گونه رفتارهای مضحک و غیرحرفه ای است؟

کم کم حواشی و رفتارهای نامتعارف و شوخی های کلامی و غیرکلامی ضیاء شکل دیگری به خود گرفت و این عبارت در ذهن او تداعی شد: «آیا برنامه سازان به حدی از پوچی رسانه ای رسیده اند که قصد دارند با چنین زشتی سرگرم شوند. و رفتار توهین آمیز؟” آیا آنها مخاطب دارند؟

این روزها اغلب با این نکته مواجه می شویم. علی ضیا به دنبال دیده شدن است اما میزبان دیروز و امروز نیست! از سال 1387 کار خود را با اجرای برنامه در شبکه سه آغاز کرد. «ویتامین 3»، «بازیا» و بسیاری از ویژه برنامه های سال اجرا شد تا سرانجام با «فرمول یک» به اوج خود رسید. رادیو به او فرصت های زیادی برای دیده شدن داد و شاید حضور در رسانه دیگری با ساخت برنامه و اجرای پخته و درست و اصولی تر همراه باشد.

بعد از اینکه علی ضیا احساس کرد دیگر جایی در تلویزیون ندارد. او با توئیت های تند و پیام های مجازی این تغییر رویه را نشان داد تا اینکه هیاهویی که تیپ عجیبش در جنوب ایجاد کرد، پوششی که با واکنش های مثبت و منفی زیادی مواجه شد، این نوع رفتارها خود به خود این پیام را به جامعه داد؛ «ضیا» ظاهراً تمام اصول خود را فدای دیده شدن کرده است. بنابراین با این توضیح کوتاه از اجرای تلویزیونی علی ضیا می توان به این نتیجه رسید; او مجری آرامی در تلویزیون نبود که به اعتقاد بسیاری ریشه در «دیده شدن» به هر قیمتی دارد. در حالی که علی ضیاء همیشه این نکته را مطرح می کرد; من بچه تلویزیون هستم و هرگز نخواستم به هر قیمتی کاری انجام دهم.»

اما از زمانی که با برنامه «با ضیا» به یوتیوب آمد، طوری رفتارش را نشان داد که انگار می خواهد انتقام سال ها برنامه سازی و اجرا در چارچوب خودش و درست تر در رسانه ملی را بگیرد.

او با صحبت هایی که با چند بازیگر زن از مستانه مهاجر گرفته تا پریوش تداری و الهام پاوه نژاد داشت، به جز چند قطعه ویروسی، هیچ نتیجه ای برای مخاطب نداشت، یعنی در واقع گفتگوها محتوای عمیقی نداشت. طعنه ها و رفتارهای عجیب «ضیا» در این برنامه نشان داد که او به هر قیمتی می خواهد این برنامه نمایش داده شود. حتی اگر از خود «سال های زیاد ضیا در تلویزیون» بگذرد.

پیشینه ضیا در گذشته نشان می داد که او این گونه اجرا می کند و از مهمانانش می خواهد حرف هایی بزنند که در فضای مجازی دیده می شود، یعنی در واقع «ویریال شدن» برای علی ضیاء واجب تر از نان شب است.

ویژه برنامه او برای تحویل سال 1403 مصداق بارز این بود که ضیاء واقعاً می‌خواهد دیده شود و برای رسیدن به این هدف از قاب تلویزیون استفاده کرده است.

زمانی که در روزهای ابتدایی سال، ویدیویی از یک خواننده جوان رپ به نام «آشنا» منتشر شد و واکنش های منفی را در پی داشت که از گفتگوی عجیب او با اردشیر رستمی درباره «همجنس گرایی» و همین گفتگوی اخیر با سیدجواد هاشمی (! ) هر چه جلوتر می رود در «باتلاق ابتذال» فرو می رود.

با رفتارهایی که در مورد علی ضیاء گفته شد، می توان این نکته را قطعی دانست; او خود محرک اصلی مهمانانش برای صحبت خارج از عرف است، زیرا به عنوان تهیه کننده در دعوت از مهمان و تنظیم موضوع، سوالات و موضوعات گفتگو موثر است و به عنوان مجری نیز بحث را هدایت می کند. ! بنابراین به نظر می رسد «علی ضیا» عمدا حرکات و رفتار می کند و به اصطلاح سعی می کند در مسیر عادی سازی ابتذال قدم بردارد.

او (علی ضیاء) با این مراحل به نوعی کانون خانواده یا دهه 80 و همان نسل (ز) را هدف قرار داده است. ضیا با این رفتارها فقط سعی می کند به هر قیمتی نقشه اش دیده شود و با کمی بصیرت به گذشته اش می توان فهمید که این نوع رفتار در او نهادینه شده و همواره آن را دنبال کرده است.

ممکن است علی ضیا با خود بگوید که ساختن برنامه در فضای مجازی مانند تلویزیون نیست و می توان تابوها را شکست و خطوط قرمز را رد کرد، اما پیشینیان او به عنوان مجریانی که از قاب تلویزیون به پلتفرم یوتیوب رفتند هرگز نشان ندادند. چنین رفتاری

مشکل اینجا جنبش های ضد فرهنگی برنامه «با ضیاء» است. حتی افرادی مثل سید جواد هاشمی هم از اصالت خود فاصله گرفته اند. شاید الان «ضیاء» بگوید که گفته های سید جواد هاشمی بر اساس اعتقادات خودش است، اما این نکته کاملاً روشن و بدیهی است; او مهمان برنامه بود و تصویربرداری، هدایت گفتگو و تدوین دست علی ضیا و همکارانش بوده و هست، بنابراین مجری هم می خواهد با این دست فرمان برنامه جلو برود.

نمونه دیگری از این انگیزه از گفت و گو با اردشیر رستمی برمی گردد. اگر می خواست ثابت کند که به صحبت های مهمان برنامه اعتقادی ندارد، در مورد همجنس گرایی اعلام برائت می کرد و یا در گفتگو با سیدجواد هاشمی اجازه نمی داد هویت اصلی خود را رها کند و مطرح کند. مسائل و نکاتی که او را به کار خود باور می کند. و اعتقاداتش را حذف کند.

مخاطبان سید جواد را جور دیگری می شناختند و شاید بعد از برنامه علی ضیا آن را جور دیگری بشناسند.

به نظر می رسد علی ضیا باید پختگی و تکامل در اجرا و برنامه نویسی را از دیگر مجریان خارج از کشور بیاموزد. آنها امروز در تلویزیون نیستند و برنامه ای ندارند. سابقه فعالیت در شبکه نمایش خانگی و فضای مجازی را دارند، اما آبرو و سابقه کاری خود را در تلویزیون به هر قیمتی، حتی به قیمت عادی سازی ابتذال، فدای دیده شدن نکردند و به اصطلاح، نمی کنند. از آن درآمد کسب کنید

اگرچه همه می دانیم که اقتصاد همیشه در این نوع برنامه ها مهم بوده و هست و به هیچ وجه نمی توان منکر درآمدزایی شد اما به قیمت عادی سازی ابتذال؟! فردی که سال ها از طریق آنتن سیمای جمهوری اسلامی ایران به شهرت رسید و امروز اسیر و اجیر فضای مجازی شده است، به نوعی به اعتماد مخاطبان خود خیانت کرده است و باید در نظر داشته باشد که هدف قرار دادن فرهنگ کشورمان. در نهایت منجر به از دست دادن حذف خود می شود که اتفاقاً نمونه هایی در این زمینه وجود دارد. دارد

ناگفته نماند که گاهی در بین سابقه و عملکرد مجریانی که از تلویزیون و رسانه های رسمی جابجا شده و کنار گذاشته شده اند، می توان به این نوع شیطنت ها پی برد. مهمانی ها و اجراهای شبانه در کافی شاپ ها انجام می شود و در دنیای آنها اجرای در کافی شاپ مانند مرگ دنیای حرفه ای آنهاست.

مجری دیگری مثل علی ضیا در میدانی قرار می گیرد که گاهی در ارتباطات به بی اخلاقی رسمیت می دهد و با مصاحبه ارزش های هنری را خدشه دار می کند و جایی را برای همجنس گرایی قائل است. چیزی برای او وجود ندارد.

لازم است مدیران ذیربط در رسانه های رسمی در معرفی مجریان و برنامه سازان دقت بیشتری داشته باشند و اگر روزی خواستند در مقابل نظرات بایستند، فرصت دیده شدن و رشد واقعی رسانه ای را به کسی ندهند. و باورهایی که سال ها در رسانه های رسمی فریاد می زدند.

از سوی دیگر، از این نکته نیز نباید غافل شد; این که این روزها در عرصه ساخت برنامه ها و سریال هایی که در فضای مجازی پخش می شود، گاهی با پوشش و رفتار نامتعارفی که مخاطب در گذشته به گونه ای متفاوت از آن شخص یا رفتار آن فرد در تلویزیون و امروز دیده است. در فضای مجازی و شبکه نمایش خانگی با گونه ای دیگر روبرو می شود. شاید موثرترین دلیل آن اسپانسرهایی باشد که ظاهراً به فرهنگ و ترویج فرهنگ یا حقوق مخاطب اهمیتی نمی دهند و حتی گاهی تبلیغات خود را به برنامه های شبکه معاند در ماهواره می دهند.

مخالفت با اعتقادات، عادی سازی ابتذال و دور شدن از اصالت اجرا، بهای پول و همسو شدن با سرمایه ای است که فقط به فکر درآمد خود در برنامه ای پرمخاطب است که می طلبد حامیان مالی و تبلیغ کنندگان کمی در مورد آن فکر کنند. مسئولیت اجتماعی آنها این بار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی