شاعر صحنه؛ بدرقه «پری صابری» با حضور اندک هنرمندان

وی که سال های پایانی زندگی اش آمیخته با بیماری بود، صبح روز جمعه 23 شهریورماه با حضور جمعی از هنرمندان و مدیران فعلی و سابق هنرهای نمایشی از تالار وحدت تا خانه ابدی اش بدرقه شد. آخرین حضور او در مقابل سالنی که نمایش هایی چون «من به باغ عرفان»، «رستم و سهراب»، «پرنده شمس»، «کوروش» و… را روی صحنه برده بود، بی صدا و بی صدا بود.

به گزارش هم میهن، پری صابری در حضور فرزندانش; مریم و تیمور شیرینلو و تعداد اندکی از هنرمندان مانند داود فتح بیگی، حسین پاکدل، هادی مرزبان، فرزانه کابلی، مریم مطهر، شهره سلطانی و… به درخواست خودش به بلوک این هنرمند نرفتند، بلکه به بلوک 83 بهشت ​​زهرا تهران به همسرش باشد. هوشنگ شیرینلو باید دفن شود.

هنرمندانی که در این مراسم با حضور جمعی اندک و با اجرای نیما کرمی به ایراد سخنرانی پرداختند; ایرج راد بازیگر و رئیس هیئت مدیره تئاتر و همچنین محمد حاتمی و فروغ قجابقلی بازیگران تئاتر، سینما و تلویزیون.
از کرمان به تهران، از تهران به فرانسه

پری صابری به گفته مادرش در 28 بهمن 1311 در کرمان به دنیا آمد، اما در تهران بزرگ شد، درس خواند و تمام اتفاقات مهم زندگی اش در این شهر رخ داد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی در ایران، به فرانسه رفت و در آنجا با افراد زیادی آشنا شد و از هر یک چیزهایی آموخت. پری صابری در فرانسه با دکتر هوشنگ شیرینلو ازدواج کرد و اگرچه از طرف آمریکا به همسرش – که در آن زمان مهمترین پزشک دستگاه گوارش ایران به شمار می رفت – دعوت شد.

او می توانست در آنجا بماند، اما مرداد 1342 به ایران بازگشت و آن طور که در گفتگو با ماهنامه «پارا» می گوید ایران را مادر خود می دانست و معتقد بود که انسان بدون توجه به مشکلاتش می خواهد مادرش را ببیند. پری صابری پس از بازگشت به ایران نزد مهرداد پهلبد، وزیر فرهنگ و هنر وقت رفت و گفت که قصد دارد در عرصه سینما فعالیت کند.

او در دو فیلم «شب قوزی» (1343) و «کشت و آینه» (1343) به توصیه پهل آباد که شرایط سینمای ایران را در آن زمان مناسب حضور خود در این عرصه نمی دید خوش درخشید. سینما را رها کرد یا به گفته خودش سینمای او را ترک کرد تاسیس گروه تئاتر پازارگاد با همراهی زنده یاد حمید سااریگیان، گروهی که 10 سال به کار خود ادامه داد و مهمترین آثار تئاتر آن دوران را روی صحنه برد. از دیگر فعالیت های آن روزهای پری صبری.

از جمله کارهای تئاتری صابری در این زمان، ترجمه و بازی در نمایشنامه «شش شخصیت در جستجوی نویسنده» نوشته لوئیجی پیراندلو با نقش اول فروغ فرخزاد بود. استقرار تالار مولوی در مکانی که در گذشته انبار بوده را می توان نقطه عطف دیگری در زندگی پری صابری دانست. سالن با نمایش «ملاقات بانوی پیر» بر اساس نمایشنامه ای از فردریش دورنمات و کارگردانی حمید سااریگیان افتتاح شد.

با انقلاب، پری صابری با درخواست همسرش مبنی بر خروج از ایران مواجه شد. اما در همان زمان این درخواست را نپذیرفت و کمی بعد به فرانسه رفت و شش سال در آنجا ماند. او در سال هایی که ایران نبود نمایشنامه «مرد از کجا، عشق از کجا» را درباره زندگی فروغ فرخزاد نوشت که چندین اجرا داشت.

این نمایش اولین بار در سال 1360 در آمریکا روی صحنه رفت و پری صابری نسخه انگلیسی آن را در جشنواره هنری «بازی های المپیک» اجرا کرد که با استقبال خوبی مواجه شد. صابری در گفت‌وگو با تاریخ شفاهی بنیاد مطالعات درباره فروغ گفت: او می‌توانست یکی از پیشگامان جنبش زنان ایران باشد، وقتی می‌گفت من آزادم، تظاهر به آزادی نداشتم و می‌توانست بگوید: واقعاً آزادی را در زندگی خود تجربه می کند.”

بازگشت به ایران و در دسترس قرار دادن متون کلاسیک

پری صابری در فاصله سال های 58 تا 68 بیشتر به کار ترجمه مشغول بود و بازگشت او به صحنه تئاتر در دوران ریاست علی منتظری در مرکز هنرهای نمایشی و با «من به باغ عرفان» بر اساس زندگی و روزگارش اتفاق افتاد. سهراب سپهری.

اثری که بخش مهمی از سخنان محمد حاتمی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و کارگردان تئاتر در مراسم ارسال پیکر صبری به خانه عبدی بود. حاتمی با طرح این سوال که پری صبری کیست؟ کی بود و کیست فارغ التحصیل سینما و تئاتر از فرانسه؟ موسس سالن مولوی؟ مترجم و نویسنده بسیاری از نمایشنامه های خارجی و ایرانی؟ وی ادامه داد: برای اولین بار 37 سال پیش در سالن شماره 2 مجموعه تئاتر شهر با او آشنا شدم و برای حضور در نمایش “من و باغ عرفان” دعوت شدم.

«من و باغ عرفان» مروری بر اشعار، نقاشی ها و موقعیت های سهراب سپهری بود. نمایشی که همه چیز درباره ایران صحبت می کرد. شعر، موسیقی، معماری، رنگ، آهنگ و نقش. پری صابری صدای مردم کوچه و بازار; او از دستفروشان تا روشنفکران معروف بود. از غزلیات کوچک باغی تا اشعار حافظ، سعدی، مولانا و فروغ. چیزی که در آن نوازندگان، موسیقی و فضای فعلی روی صحنه غوغا کرد و امروز به آن کنسرت-نمایش می گویند. یه چیزی داخلش خالیه صابری ادبیات، شعر و متون کلاسیک را برای مردم آورد و سعی کرد به این پرسش که مثنوی خواندن چگونه است، پاسخ دهد. او معتقد بود که همه انسان ها، همه شخصیت ها با تبلورهای ذهنی خارق العاده شان همچنان انسان هستند و در معرض نوسان هستند و در موقعیت های خاص ارزش پیدا می کنند.

برای او ادبیات نه چندان دور، بلکه ملموس و سرشار از دانش پنهان بود. او این عنوان; او «به روایت پری صبری» را روی آثارش گذاشت و مدعی نبود که همه آن را بپذیرند. او هیچ دانش موسیقایی نداشت، اما حس او از ریختن روح موسیقی در نمایش مانند آتشفشانی خروشان بود. زنان نقش مهمی در آثار پری صابری داشتند و حضور او نشانه زندگی بود. حضور زندگی با زنان را نشان داد. پری صابری زنی بزرگ بود و تا آخرین لحظه زن زندگی کرد و از او به عنوان یک زن یاد شد. وارد ذهن آقاقی شد.

صابری همیشه می گفت جز ادبیات ایران نمی خواهد کار دیگری بکند و معتقد بود اگرچه شکسپیر و چخوف را می تواند انجام دهد اما قلبش فقط برای آثار مرتبط با فرهنگ ایرانی می تپد.

وی نیاز مردم به شناخت ریشه های خود را بسیار مهم دانست. صابری اگرچه در سال‌های ابتدایی فعالیت خود نمایشنامه‌های ترجمه‌شده را روی صحنه برده بود، اما پس از اجرای نمایش «انسان و باغ عرفان» دیگر آثارش را با استفاده از زندگی و اشعار شاعران مشهور ایرانی اجرا کرد. او مانند; «رند تنها»، «سوگ سیاوش»، «رستم و اسفندیار»، «هفت خان رستم»، «لیلی و مجنون»، «شمس پرنده»، «هفت شهر عشق»، «عشق از من کجاست»، «مرگ». سحر»، «یوسف و زلیخا»، «درون خسته ام» و… علاوه بر این، «آثارش در هر کجای دنیا که اجرا می شد، مهر فرهنگ ایرانی را داشت، چون شناسنامه خودش را داشت و استفاده می کرد. موسیقی ایرانی زیاد.»

این نکته ای بود که فروغ قجابگلی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون و از شاگردان پری صابری به آن اشاره کرد و توضیح داد: مُردم، زنده شدم، گریه کردم، خندیدم/ دولت عشق آمد و من. این بیت در بسیاری از نمایش های پری صابری وجود داشت.

نمایش های پری صابری دل ها را به دست آورد و با تماشای نمایش های او با تئاتر آشنا شدم. مگر نمی شود با شنیدن صدای تنبور او، محمد حاتمی و ابراهیم تفتانی آهنگساز فقید تئاتر را به یاد نیاوریم. سال دوم دانشگاه بودم که شنیدم پری صابری می خواهد «هفت شعر عاشقانه» بنویسد و به هرکسی که بخواهد اجازه داده است که تست بزند.

من و سایر همکلاسی هایم به ساختمان میراث فرهنگی رفتیم و در آزمون شرکت کردیم. او به من گفت برای نقش گنجشک تست بازیگری بدهم. کاری که گفت انجام دادم و قبول شدم. من از خوزستان آمدم و به او گفتم شهر من کارگردان ندارد و دوست دارم کارگردان شوم نه بازیگر. دستیار صحنه و شاگرد پری صابری شدم. او به من ایمان و اعتقاد و عشق داد که تا این لحظه که اینجا ایستاده ام هنرم را با همان ایمان و اعتقاد و عشق عرضه می کنم.

بعدا فهمیدم رازهای پری صبری اسرار استلا آدلر است که در دنیا با روش های بازیگری اش شناخته شده است. پری صبری تعبیر جلال و جلال بود. از حسین پاکدل و مهندس مرتضی کاظمی، مدیر سابق مجموعه تئاترشهر و معاون هنری سابق که می دانستند پری صابری در دوره مدیریت خود چه می کند و به او اجازه دادند تا با آثار خود دوران پر رونقی را برای هنر خود رقم بزند، سپاسگزارم. کشور

دستی که از قبر بیرون مانده است

پری صابری خود را دوستدار فرهنگ ایرانی می دانست و معتقد بود اگر می تواند برای این فرهنگ کاری انجام دهد نباید دریغ کرد. با اینکه مجوز اجرای متون ایرانی برایش خیلی راحت تر بود، اما دلش می خواست با متون ایرانی کار کند و همه این کارها را بی سر و صدا و به قول ایرج راد، بازیگر و رئیس هیات مدیره خانه تئاتر انجام داد. ، “بدون تبلیغات”.

ایرج راد که اولین سخنران مراسم تودیع پری صابری بود، درباره این مترجم، نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر گفت: خانم صابری از هنرمندان برجسته ای است که از دوران جوانی هنرمندان، نویسندگان و بزرگان را می شناخت. نزدیک به آنها و چه نه.” در جلسات آنها در ایران و خارج شرکت می کرد. وی علاوه بر تحصیل در تمامی رشته های هنرهای نمایشی به تجربه بسیار بالایی دست یافت. پری صابری در دو فیلم ارزشمند تاریخ سینمای ایران حضور داشت و آثار بسیار ارزشمندی را روی صحنه برد که توسط هنرمندان و نمایشنامه نویسان بزرگ بین المللی ترجمه شد.

این بزرگوار آثار کسانی را که مایه افتخار این کشور هستند و از بزرگان این کشور هستند و دنیا ایران را به نام آنها می شناسد را اجرا کرد. خانم صابری سابقه طولانی در اجرای آثار خارجی و ترجمه داشتند و کارهای بسیار ارزنده ای و در زمینه آثار ایرانی با استفاده از هنرهای نمایشی ایرانی انجام دادند. او علاوه بر ترجمه های فراوان، نمایشنامه های مختلفی را نیز نوشت که هر کدام جایگاه ویژه ای دارند.

یکی از کارهای مهم خانم صابری ایجاد مکانی برای اجرای نمایش های دانشجویی به نام تالار مولوی بود که همچنان پابرجاست و عرصه ای برای حضور هنرمندان به ویژه هنرجویان هنرهای نمایشی است. او هم 10 سال این سالن را اداره کرد و به بهترین نحو مدیریت کرد. در مورد خانم صابری، مطالب بسیار مختلفی وجود دارد که باید گفته شود و ناگفته های بسیاری وجود دارد که گفته نشده است.

خوشحالم که اخیرا به همت دوست عزیزی به نام بیژن شکارزی کتابی به نام «بانوی رند» از گفتگو با پری صابری توسط انتشارات سوم منتشر شد و همچنین فیلم مستندی درباره پرتره منتشر شد. پری صابری با عنوان «پری بانو» به کارگردانی بیژن. شکرریز – در مورد این بانوی بزرگوار و عزیز ساخته شده است. با تمام این اوصاف هنوز جا برای انتشار ناگفته هایی از خانم صابری و به تصویر کشیدن کارهای ارزشمندی که ایشان برای فرهنگ و هنر این کشور انجام داده اند، باقی است. در تمام عمرش از نوجوانی تلاش کرد، مسئولانه کار کرد و خدمتگزار بدون تبلیغات و سروصداهای عجیب بود، خدمات فرهنگی انجام داد و قطعا نامش برای همیشه در تاریخ هنرهای نمایشی و تئاتر این دیار باقی خواهد ماند.

اگر در مورد زنده یاد حمید سااریگیان گفته می شود که دست او به دلیل پشیمانی از روی صحنه بردن نمایشنامه «گالیله» اثر برتولت برشت از قبر بیرون ماند، در مورد پری صابری هم همین را می توان گفت. آخرین نمایش پری صابری با موضوع زندگی و اشعار سعدی بود که با نام باغ دلگشا در تالار وحدت روی صحنه رفت. صابری که می خواست نمایشنامه «بابا نشاط» را با استفاده از اشعار عبید زاکانی و همچنین نمایشی درباره دکتر محمد مصدق اجرا کند، هرگز نتوانست این دو اثر را اجرا کند.

دلبستگی پری صابری به فرهنگ ایرانی

پری صابری همیشه می گفت که نمی خواهد جز ادبیات ایران کار دیگری انجام دهد و معتقد بود اگرچه شکسپیر و چخوف را می تواند انجام دهد، اما قلبش فقط برای آثار مرتبط با فرهنگ ایران می تپد. از آثار وی در این زمینه می توان به آثار زیر اشاره کرد:

هفت شهر عشق با الهام از عطار نیشابوری ایوان عطار کاخ سعدآباد تابستان 1374

رند خلوت نشین، درباره زندگی و اشعار حافظ، تالار وحدت، 1380.

شمس پرنده، درباره دیدار شمس تبریزی و مولانا، تالار وحدت، تابستان 1379 و پاییز 1386.

سوگ سیاوش، تئاتر شهر، 1382/ هفت خوان رستم، تالار وحدت، 1387/ رستم و اسفندیار، تئاتر شهر، 1388، همه الهام گرفته از شاهنامه فردوسی.

لیلی و مجنون، با استفاده از اشعار نظامی، تالار وحدت، ۱۳۸۴

باغ دلگشا، برگرفته از زندگی، احوال و شعر سعدی، تالار وحدت، 1392.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *