خطوطی برای ژاله علو و آرزو‌های آن

دکتر احسان اقبال سعید; هنوز آفتاب نیمه روز سوم دی ماه بود که خبر خاموش شدن ژاله علو رسید. باور نمی کردم صاحب آن نگاه سنگین و صدای اسطوره ای نفسش بند آمده باشد و نقشی نداشته باشد.

ابتدا با علو خانم با نقش خاله لیلا در سریال جاندار روزی، روزگی امرالله احمدجو آشنا شدم. در آنجا در نقش پیرزن صحرایی و مراد راهزن مرادبیگ شد و با اغماض و تعلیم، نگهبان آتشگاه و منقل و حافظ کرامت انسانی شد. عمه لیلا همیشه برای من مظهر نفس درستی بود که بر ویولن صحرا می دمید و با جامعیت و قدرت رهبری خود از آهن طلا می ساخت. بعدها متوجه شدم خانم ژاله علو با نام کامل شوکت علو دختر خانواده ای اصیل و دعای آلوسلطنه خطاط عصر قاجار است که بر زانوهای عماد الکتاب زانو زده و رضایی، خوشنویس. سنگینی کلمات را در دهانش گذاشت تا در خاطراتش بماند. علو خانم خیلی وقت پیش زندگی می کرد و مثل تماشاچی قدیمی داستان های گذشته و حال بود.

در سال تولد او، 1306، تنها دو سال از فرماندهی سپه توسط رضاشاه می گذشت و دختر لر هنوز از اجرای روح نواز ثمی نژاد از استودیو اردشیر ایرانی و دفتر ثبت عبدالحسین سپنا بیرون نیامده بود. سمی نژاد روح نوازی که برای همان نقش امیر درشت شنیده می شد، سنگسار شد و نفرین شد و در گوشه نشینی مرد و البته اولین نمایشش نصرت الله محتشم سال ها بعد با خانم ژاله علو ازدواج کرد! زمان هم … ثریا اسفندیاری از دوران کودکی در اصفهان روایت می کند که چگونه هواپیمای تک نفره را در آسمان تماشا کرده و نمی دانسته که خلبان آن ولیعهد آن روز است. ایران است که با همسر مصری‌اش فوزیه به اصفهان آمد و صبح همان روز ثریا در قالب دانش‌آموزان مدرسه راهب اصفهان با گل‌هایی برایشان دست تکان داد و سال‌ها بعد دختر را همسر همان خلبان کرد. .

خانم علو در هنرستان تهران در رشته بازیگری تحصیل کرد، همان دبستانی که می خواست آرزوی جماعت بازیگر و بازیگر شدن را برآورده کند. آکادمی هنر بخشی از سازمان پرورش افکار در دوران پهلوی اول بود که می خواست جوانان را آماده کند و بیاموزد تا طرحی نو طراحی کنند و پیشگامان تحول در جامعه شوند، مشابه آنچه در آلمان نازی و ایتالیای موسولینی رخ داد. علو خانم روزهای عجیبی را در هنرستان و هنرجویان تاریخ ساز در کنار خود می دید. از سید علی نصر نویسنده و دیپلمات که بعدها تئاتر نصر را تأسیس کرد و مدیر تئاتر او احمد دهقان روزنامه نگار در مقابل چشمان خانم علو و داریوش اسدزاده بازیگر با گلوله های گلوله به زمین افتاد. حزب توده و تا سالها بعد هیچکس نمی دانست که این ترور توسط افسران توده انجام شده است. همدستی خسرو روزبه. همکلاسی او فهیمه راستکار که خواهر همسر روزبه و بازیگر و همسر نجف دریابندی مترجم معروف و از اعضای حزب توده بود همه اینها را دید و خواست در هنر و سفر بماند و تنش را از سیاست زدود. و تعهد و این راز ماندگاری است و شاهکار نزدیک به صد ساله او در دفتر هنر ایران به خاک سپرده شد.

خانم ژاله علاوه بر بازی در دوبله یا گویندگی به جای بازیگران خارجی، نقش بی نظیری هم داشت و صدای قوی و خیرخواهانه او نقش ها را باورپذیر و خاطره انگیز می کرد. ناصر ملک مطیعی روایت می کند که خانم علو نقش مهمی در زندگی هنری او داشته است. جایی که به او می گوید شبیه بازیگر مشهور آمریکایی جیمز دین است و نباید از شکست تجاری اولین فیلم هایش ناامید شود و ادامه دهد و حتی او را به کارگردان های جدید معرفی کند.

وی تنها فرزند این بانوی فقید از ازدواج با ایرج رزمجو ترانه سرا و قهرمان دو و میدانی بود. رزمجو خالق ترانه ای ماندگار است که مرتضی پاشایی سخنانش را برای خوانندگان دهه پنجاه آن سوی آب ها اجرا کرده است. در کنار تیمور غیاشی، نصرت کردبچه و فرامرز آصف که با این آخری از دویدن دست کشیدند و شروع به خواندن کردند.

به هر حال خانم ژاله علو در سن نود و هفت سالگی نقاب غبار و سکوت بر چهره زد و حاصل تقریباً صد سال زندگی او در کالبد شخصیت ها پیش روی ماست. . عصرها و مردم را به چشم دید و حتی تراموا را… درویش خان، آن ترنوازیگان و مشروطه خواه چی یار عارف قزوینی، یک سال قبل از تولدش، در تصادفی در درشکه، اتل و تار در باغ از دنیا رفت. تا این سالها و این روزها رهام … می گویند یکی از مضرات عمر طولانی این است که همه عزیزان روی زمین افتاده باشند و همچنین تنهایی و بیگانگی و خوبی دیدن عواطف و نشستن است. دنیا را در غبار و سلامت و جهانگرد دیده و در فراز و نشیب هایش دلش نسوخته است…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی