در ماه فوریه ، خبرنگار “روز زن” گزارش شده در مجله ، که توسط چهره های معروف درباره آن صحبت شده بود ، تلفن را برداشت و تلفن را برداشت. دیوید رشیدای او بازیگر تئاتر 5 ساله را صدا کرد که مدتی نقش های سینمایی را می پذیرفت. در اینجا بخش هایی از گفتگوی رشیدی در این مصاحبه منتشر شده در مجله در تاریخ 5 فوریه آورده شده است:
من دو بار ازدواج کرده ام ، یک پسر 5 ساله داوود رشیدی دارم ، یک پسر 5 ساله دارم که می تواند تمام زندگی من را پر کند ، ازدواج دوم من دارای سه سال تاریخ تاریخی است ، بدون فرزندان ، و به شما قول می دهد ، اما در مقابل شما. “زن روز” سوگند می خورم که او دیگر متعهد نشده است و به طلاق و ازدواج با کسی ازدواج نکرده است ، لطفاً سؤال من را نپرسید و پوست را از سر من مطمئن نکنید.
تئاتر و علوم سیاسی را در سوئیس خواندم. نکته این بود که من پس از دریافت مدرک وزارت امور خارجه ، پس از دریافت مدرک دیپلم پدرم از دیپلم پدرم ، به پاریس رفتم و پس از دریافت گواهینامه ابتدایی کلاس ششم ، که عضو وزارت امور خارجه بود ، جایی که من به دبیرستان رفتم. عشق من به هنر تئاتر از من آگاه بود ، “اگر می خواهید تئاتر را مطالعه کنید ، من حرفی برای گفتن ندارم ، اما یک روز او به ایران می رفت ، جایی که هیچ کس شما را به دلیل داشتن مدرک لیسانس در تئاتر فردی نمی شناسد. شما باید درجه دیگری را در دست داشته باشید ، “و به طور خلاصه ، من در دانشکده پزشکی ثبت نام کردم ، اما از آنجا که به این زمینه علاقه ای نداشتم ، بعد از یک سال به پدرم گفتم که نمی توانم در این زمینه تحصیل کنم بشر برای ادامه ، و اتفاقاً ، پدر من در مأموریتی برای رفتن به ژنو بود ، در ژنو تحقیق می کنم که ساده ترین زمینه تحصیل چیست و اگر این کار را نکردند ، مرا با دانشجویان علوم سیاسی معرفی کردند. این بود که من هنگام رفتن به دانشکده تئاتر نیز علوم سیاسی را مطالعه کردم و سرانجام در هر دو رشته فارغ التحصیل شدم.
از تئاتر تا سینما
صادقانه بگویم ، وقتی بازیگران تئاتر این کشور به سینما شروع کردند ، من مدتی مقاومت کردم و با چنین راهی مخالفم ، اما بعد از مدتی در تئاتر مجبور شدم جلال مغادام را دعوت کنم ، که هنر و کار او پذیرفت و تصویب شد. من پذیرفته ام که در فیلم “تلویزیون” بازی کنم و اکنون به کار خود در سینما ادامه خواهم داد تا اینکه در تئاتر این کشور اینقدر بیکاری وجود داشته باشد.
[…] برجسته ترین امتیازاتی که هنر تئاتر دارد و خواهد داشت این است که زنده ، در حال مرگ و لحظه ای بودن است که رابطه ای استثنایی و جادویی با افراد دیگر ایجاد می کند. حال اگر این رابطه در کشور ما زمان لازم را نپذیرفت ، دلیل رد هنر تئاتر به طور کلی نیست ، همانطور که در حال حاضر در کشورهایی مانند فرانسه ، لهستان ، آمریکا و غیره است. حفظ شده
علت اصلی [از رونق افتادن تئاتر در ایران] نادانی ما از یک سو و بی اعتنایی به مقامات از طرف دیگر نیازهای واقعی مردم است ، زیرا اگر بپذیریم که دلیل تئاتر در کشور فاقد آن است ، پس دلیل تنها تئاتر شهری چیست سالن در تهران. هر شب پر از جمعیت نیست ، اکنون یک سالن تا ده سالن است ، مطمئناً از این بدتر خواهد بود و به نظر من ، مردم در استقبال از تئاتر این کشور کاملاً نامنظم هستند زیرا تجربه نشان داده است که اگر هنری باشد تأمین نیاز واقعی جامعه مورد استقبال قرار می گیرد. بنابراین ، تئاتر نامناسب این کشور هیچ درمانی ندارد مگر اینکه ما در دست خودمان باشیم ، کسانی که در این گودال هستند و بازسازی شده اند …