IRNA: یک مجله آمریکایی در گزارشی نوشت که براساس محتوای دونالد ترامپ که به ایران ارسال شده است ، این ترکیبی از تهدیدها و وعده های مبهم بود که این سؤال را مطرح کرد که آیا این یک عمل دیپلماتیک واقعی است یا صرفاً دیگری در مورد سیاست.
در گزارشی ، روزنامه آمریكا هیل نوشت: در شماره مسئله همیشه تاری بین ایالات متحده و ایران ، ارسال نامه ترامپ به رهبر عالی ایران ، آیت الله علی خامنه ، آخرین پیچیدگی در این داستان طولانی است. این اطلاعیه که در مصاحبه با فاکس تجارت برگزار شد ، مانند بسیاری از اظهارات ترامپ با لحنی صریح بود. ترامپ در مصاحبه گفت: “من نامه ای به آنها نوشتم و گفتم که امیدوارم مذاکره کنم.” وی افزود که ایران یا می تواند با ایالات متحده روبرو شود یا “توافق کند”.
اظهارات رئیس جمهور آمریكا ترکیبی از تهدیدها و وعده های مبهم بود كه این سؤال را مطرح كرد كه آیا این یك عمل دیپلماتیک واقعی است یا صرفاً دیگری در صحنه سیاست. ترامپ گفت: “من نامه ای به آنها نوشتم و گفتم امیدوارم که مذاکره کنم.”
این اولین بار نیست که رئیس جمهور ایالات متحده در تلاش است تا مستقیماً با رهبر عالی ایران ارتباط برقرار کند. باراک اوباما در تلاش جدی تر به دیپلماسی ، دو نامه را به رهبر ایران ارسال کرده بود. حتی ترامپ از واسطه هایی مانند نخست وزیر سابق ژاپن شینزو آبه استفاده کرد. در سال 2 ، آبه پیامی از ترامپ به تهران تحویل داد ، اما رهبر ایران بلافاصله آن را رد کرد. این اقدام سرنوشت ساز توسط رهبر ایران نشانگر بی اعتمادی عمیق است که از زمان خروج یک جانبه ترامپ از براجام در سال 2 افزایش یافته است. این اقدام که سالها مذاکرات چند جانبه را از بین برده است ، باعث شده دیپلماسی بین دو کشور به همراه بازگشت تحریم های فلج کننده علیه ایران دشوارتر شود.
زمان ادعای ترامپ در مورد ارسال این نامه قابل توجه است. در حالی که او از تمایل به مذاکره صحبت می کند ، در همان روز ، اسکات بوسنت ، وزیر خزانه داری ایالات متحده محدودیت های شدیدتر اقتصادی علیه ایران را اعلام کرد. این تضاد در رویکرد ترامپ نشانه ناسازگاری اساسی در سیاست های وی در مورد ایران است. اسکات بوسنت در سخنرانی خود با باشگاه اقتصادی نیویورک قول داد که دولت دوم ترامپ قصد دارد صنعت نفت و توانایی تولید هواپیماهای بدون سرنشین ایرانی را متوقف کند و دسترسی به سیستم مالی بین المللی را غیرممکن کند.
این تضاد ، پیشنهاد گفتگو ، همراه با تهدید تشدید جنگ اقتصادی ، فقط دیدگاه مشکوک ایران را در مورد هرگونه پیشنهادی از واشنگتن تقویت می کند. مقامات ایرانی بارها اظهار داشته اند که تحت فشار مذاکره نخواهند کرد. آیت الله علی خامنه ای بارها مذاکرات با ایالات متحده را “غیرمسئولانه ، بی پروا و ننگین” توصیف کرده است. این رویکرد مطابق با ذهنیت فرهنگی ایرانی است که همواره نسبت به غرب بدبینی بوده است. از کودتا ، که منجر به بازگشت شاه به قدرت شد ، به تحریم های گسترده ، تهران همیشه واشنگتن را به عنوان کشوری دیده بود که فقط به دنبال امتیاز بود و قصد ارائه امتیاز را ندارد.
ترامپ همواره سیاست تهدید و آشتی علیه ایران را همزمان دنبال کرده است. اگرچه او ادعا می کند که نگرانی اصلی وی جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح های هسته ای است ، اما اقدامات وی نشان دهنده رویکرد متفاوتی است. ترامپ قرارداد هسته ای Brajam را که شامل سخت ترین رژیم رژیم ایران بود ، حذف کرد. در حقیقت ، او مکانیسمی را برای اطمینان از تعهدات هسته ای ایران رها کرد. در عوض ، دولت ترامپ حداکثر سیاست فشار را برای مجبور کردن ایران به رها کردن برنامه موشکی خود و قطع روابط با گروه هایی مانند حزب الله و حوثی ها آغاز کرد.
خبر ارسال نامه قبل از رسیدن به دست خود ، یک حرکت غیرمعمول در زمینه دیپلماسی است ، حرکتی که تحلیلگران بیشتر از یک بازی دیپلماتیک واقعی را می بینند. اگر ترامپ واقعاً به دنبال مذاکره بود ، او همزمان عمل نظامی را تهدید نمی کرد ، یا از او افتخار نمی کرد که تحریم های فلج کننده را تحمیل کند. ایران ، که سالها تحت تحریم های شدید اقتصادی قرار گرفته است ، بعید است تحت تأثیر این نمایشنامه های رسانه ای قرار گیرد.
علاوه بر این ، هیچ مدرک روشنی مبنی بر تهدیدات نظامی ترامپ تأثیر قابل توجهی در دست نیست. حمله کامل به تسهیلات هسته ای ایران برای ایالات متحده چالش برانگیز خواهد بود ، زیرا ایران امکانات هسته ای خود را در مناطق مختلف پراکنده کرده است. هرگونه اقدام نظامی علیه این امکانات بدون شک با واکنش شدید ایران روبرو خواهد شد و می تواند تنش ها را در منطقه و فراتر از آن تشدید کند. خطرات چنین حمله ای به مراتب بیشتر از مزایای احتمالی آن است ، اما ترامپ همچنان از استفاده از نیروی نظامی به عنوان ابزاری برای فشار سیاسی استفاده می کند.
با نگاهی به روابط ایران -us ، به سختی می توان تصور کرد که آخرین اقدام ترامپ نتیجه مثبتی خواهد داشت. عزیمت واشنگتن از توافق هسته ای نه تنها ایران را جدا کرد ، بلکه اختلافات عمیقی بین ایالات متحده و متحدین اروپایی آن ایجاد کرد. در حالی که امضا کنندگان اروپایی در ابتدا سعی در حفظ تیپ داشتند ، سرانجام محدودیت های جدیدی علیه تهران اعمال کردند و منجر به کاهش تدریجی توافق شدند.
در پاسخ به این روند ، ایران به تدریج تعهدات خود را برای پنج سال گذشته پس گرفته است ، زیرا مقامات آن به این نتیجه رسیده بودند که غرب دیگر به تعهدات خود متعهد نبوده است. رهبران ایرانی ، در عین حال ، موقعیت تعیین کننده خود را حفظ می کنند. سخنگوی مجمع مشورتی اسلامی ، محمد بانگر غالیباف همچنین بر این موضع تأکید کرد و گفت که ایران برای حل مشکلات اقتصادی خود به ایالات متحده اعتماد نخواهد کرد. وی توسعه اقتصاد داخلی و تقویت روابط با قدرتهای غیر غربی را به عنوان اولویت های اصلی ایران مطرح کرد.
ترامپ علی رغم ادعاهای خود در مورد مهارت های تجاری ، تاکنون نتوانسته است یک استراتژی منسجم برای مقابله با ایران ارائه دهد. رویکرد وی دائماً بین تهدیدها و وعده های مبهم برای مذاکره نوسان کرده است ، در حالی که همزمان فشار اقتصادی و نظامی بر ایران را افزایش می دهد. اگر هدف وی جلوگیری از پیشرفت برنامه هسته ای ایران بود ، سیاست های وی نتیجه معکوس داشت. وی با از بین بردن تیپ ، محدودیت های مربوط به برنامه غنی سازی اورانیوم ایران را از بین برد.
ایران همواره مذاکرات با ایالات متحده را به عنوان یک تله دیده است ، ابزاری که واشنگتن برای گرفتن امتیاز از ایران از ایران استفاده می کند بدون اینکه به آن امتیاز بدهد. این دیدگاه در دوران ترامپ بیشتر تقویت شده است ، به طوری که مقامات در سراسر طیف سیاسی ایران نسبت به هرگونه پیشنهادی از سوی ایالات متحده بدبین شده اند. در حالی که ترامپ همچنان با ایده از سرگیری مذاکرات بازی می کند ، واقعیت تغییر نکرده است: دیپلماسی واقعی نیاز به اعتماد ، ثبات و تمایل به آشتی دارد ، سه ویژگی که این روزها بسیار کمیاب شده اند.