عباس عبدی به یادداشتی در مورد جشنواره کوچه در بوشر پرداخته است.
مخالفان به معنای جشنواره کوچه در بوشر چیست؟ ریشه های آن کجاست؟ چگونه آن را درک کنیم؟ این جشنواره سالهاست که به طور عادی برگزار می شود ، پس چرا این سال امسال حساس بوده است؟
این جشنواره از ابتدای سال توسط هنرمندان بوشر با هدف حفظ هویت و ترویج موسیقی محلی ایران و البته تحت تأثیر فرهنگ عمومی مردم بوشر قرار گرفته است.
شاید بوشر تنها شهری باشد که عزاداری آن بدون کلمه و فقط با موسیقی ، سنج و سد است. همچنین ، عزاداری محرم به طور معمول در شهر قدیمی شهر و خیابان ها جریان دارد. شاید آب و هوای بوشر همچنین مردم را به عزاداری و ظهور در خیابان تشویق کند. بنابراین ، جشنواره کوچه در سال حج یا خانه حج آغاز شد و سپس سنت مذهبی به کوچه ها و هر خانه جشنواره کشیده شد.
بنابراین مشکل کجاست؟ چرا برخی از افراد در شهر با این مراسم مخالف هستند؟ مسئله سیاسی است. واضح است که شرکت کنندگان در این مراسم هیچ مرز خاصی با آیین های مذهبی ندارند و ممکن است یک مدل سازی داشته باشند. جالب اینجاست که بلافاصله پس از انفجار گمرک بندر عباس روز شنبه ، برگزارکنندگان جشنواره آن را به روشی عزاداری و گروه های عزاداری هزاران نفر تبدیل کردند. خواندن نوعی مراسم غم انگیز است که در فرهنگ منطقه رواج دارد.
به نظر من ، مسئله اصلی مخالفت ناشی از ترس از رقیب مردم است. از یک مرحله به بعد ، سیستم سیاسی متوجه شد که با خواسته ها و سبک های زندگی بسیار محبوب نیست ، اما توانایی مقابله با آن را نداشت و البته این که فرهنگ و رفتار در عرصه های عمومی پدیدار می شود و در نتیجه نمایش در مناطق خصوصی و محدود خانه و محاصره های بسته است. غافل از اینکه این روند در حال رشد است و چنان چربی که دیگر در محیط های بسته نبود و نیاز به عموم داشت و تلاش برای حضور در حوزه عمومی به دلیل این نیاز بود.
زمینه ای که قبلاً توسط فرهنگ و مراسم مطابق با ارزشهای رسمی انحصار یافته بود ، اکنون رقیب پیدا کرده است که قطعاً قوی تر و مهمتر از قدرت آن ، پویاتر و در حال رشد از جریان رسمی است. در حقیقت ، این مسئله انحصار خیابان و عرصه عمومی و هیچ چیز دیگری نیست.
آنها می گویند که آنها مغایر با قانون یا اختلاط زن و مرد و غیره هستند. از آنجا که آنها قبلاً چنین وضعیتی را برای مناطق خصوصی خود پذیرفته بودند ، بنابراین هیچ دلیلی وجود نداشت و هیچ دلیلی برای این گروه ها محدود و محدود باقی نمی ماند. این اشتباهی بود که در مورد حجاب بود.
در حقیقت ، اگر می خواهیم به فقه فقه نگاه کنیم ، بی نظمی حتی به اندازه موهای خیابان و خیابان نیست ، اما قانون فقط در معابر عمومی نیاز به حجاب مذهبی دارد و این فقط بخشی از فقه است. اما در عمل مجاز به زندگی در مناطق محدود و خصوصی همانطور که می خواستند.
در ابتدا این یک راه حل خوب به نظر می رسید که آنها در خیابان و در معرض دید عموم قرار نگرفتند و سبک زندگی خود را داشتند و تخلیه می شدند. اما این مشکل به این دلیل آغاز شد که آنها بسیار زیاد شدند و نسل جوان نمی فهمید که چرا رفتار بین خانه و خیابان متمایز است. شاید این تفاوت در سطح متعارف پذیرفته شده باشد ، اما نه در سطح مورد نظر. در نتیجه ، تمام این تجلیهای سبک زندگی از خانه به خیابان سرریز شده است. آنها از بهشت نیامده اند. اینها یکسان بودند ، نه فقط در خیابان ، و دولت می دانست که آنها چیست. به خیابان بیایید به معنای حذف آن از انحصار فرهنگ رسمی باشد و این اصلی ترین نقطه مبارزه بود.
حال شما باید بپرسید ، سیاست مؤثر علیه این چیست؟ سیاست های گذشته به جایی می رسد که اکنون به جامعه رسیده و قطبی شده است. برچسب ناسازگاری این رفتارها نه تنها آنها را از این فرهنگ جدا نمی کند بلکه با دین نیز مخالف است. در حالی که بیشتر آنها نیز در عزاداری حضور دارند ، اما بین دین و این فرهنگ درگیری نمی بینند. این رویارویی و عدم شناخت دیگران مطمئناً به ضرر ارزشهای رسمی دولت است. همانطور که در شماره حجاب ، آنها این ضرر را دیده اند.
تنها راه مفید شناختن دیگران و درک آنها در چارچوب فرهنگ و قانون کشور است. قانونی که مطابق با اراده مردم و اکثریت جامعه باشد. با اطمینان می توان گفت که همه مشکلات مربوط به این خطای استراتژیک است که ما دیگران را نمی شناسیم و می خواهیم همه مانند ما باشند. این امکان پذیر نیست و آب در ملات در حال خم شدن است.
منبع: اعتماد