هفت نقش به یادماندنی بهروز وثوقی؛ مردی که تاریخ شد

هفت نقش به یادماندنی بهروز وثوقی؛ مردی که تاریخ شد

Behrouz Vosoughi ، فراتر از یک ستاره خوش تیپ یا یک بازیگر محبوب ، نمادی از مردی است که در هر کاری که بازی می کرد بازی می کرد ، نشان می دهد که یک قطعه رنج و عصبانیت و شکست نسل های معاصر خود را نشان می دهد و رنج و عصبانیت در زمین از نسل به نسل منتقل می شود. “Vosoughi” اسطوره زنده این سرزمین است. پر از درخشش و زیبایی خاطره تاریخی ملت که بارها و بارها خود را در آینه بازی او دیده است. او برای همیشه نمایانگر روح مجروحان ، معترضین ، تنهایی و عاشق یک ملت است. راوی درد ما. ما نگاهی به هفت نقش به یاد ماندنی داریم. آثاری که در یادبود تاریخی سینمای ایران جاودانه شده اند ، نه تنها به یمن ، بلکه بیشتر از همه ، در یادبود تاریخی سینمای ایران جاودانه شده اند.

کایزر | کایزر | مسعود کیمی | 1

کایزر تنها فیلم جنایتکار یا ملودرام در ستایش انتقام نیست. این بیانیه ای در مورد غیرت زخمی و حاشیه ای است. اعتراض ساکت ، طبقه فرعی در جامعه ای است که در آن “فردی” هیچ کس جز “خود” ندارد. در مرکز دنیای فیلم ، کایزر با عصبانیت پر از ترسو است. پس از غیبت بزرگ که او با او روبرو می شود ، او به عنوان یک قهرمان جدید است. در این فیلم ، وسوقی تصویری از مردی را ایجاد می کند که بین یهودیان و دفع سرگردان است ، با کمبود قوانین تئاتری. کایزر ، پس از رنج از دست دادن خواهر و برادر و برادرش ، خود را در جامعه ای دفن می کند که تماشای مرگ حسادت است. کایزر فراتر از یک شخصیت است. او نسلی عصبانی و ابتکاری از هوشیاری است که گویی پایان غم انگیز زندگی آنها سرنوشت اجتناب ناپذیر است که از ابتدا روی پیشانی آنها بوده است.

رضا موتوری | رضا | مسعود کیمی | 1

در رضا موتوری ، شخصیت Vosoughi دو نقش بازی می کند (رضا و فارروک). رضا از یک کلاس و فرخ از دنیای دیگر است. رضا از نجات و زندگی فرخ ناامید شده است. در این فیلم ، Vosoughi با همان مهارت ذاتی ، مرز بین جنون و امید و امید و افسردگی را بازی می کند. رضا موتوری ، با کمک Vosoughi ، تبدیل به یک مرد آواره شده طولانی است که به دنبال راهی برای نجات در شلوغی شهر مدرن مدرن است. راهی که چیزی جز مرگ ندارد. رضا موتوری دنیای سرکش جهان مخالف است که مدرنیته را می پوشد. Kimia has elegantly depicted Reza’s inner journey, and Vosoughi plays it so that after all the years we see Reza Motouri, those penetrating views and those efforts to salvation we see, we fall into the ditch of sadness and regret: Fell on his dirt/ shadow never tired of his head/ sad and tired/ lonely lonely

Toghi | Sayed Morteza Ali Hatami | 1

در “Toghi” ، Vosoughi پیشرفته ترین جلوه های روانشناختی انسان ایرانی را به نمایش می گذارد. “Asid Morteza” عاشق سرنوشت در سرزمینی است که از عشق لذت نمی برد. او بین حرمت سنت ، وسوسه عشق و نفرین سرنوشت به حالت تعلیق در می آید. شخصیتی غم انگیز که در مبارزه بین میل صمیمانه او و نظم و انضباط فرهنگی محیطی که مالکیت او را به همراه دارد ، به سرنوشت سرنوشت کشیده می شود. آسید مورتزا از این جهان چیزی جز پرندگان خود نمی خواهد ، و اکنون “سخت” مانند عاشق دست نیافتنی و در عین حال نشانه اخترشناسی در دستان اوست. با این حال ، عشق بیشتر در راه است: عشق توبا. او از توبا سفر کرد تا با عموی خود ازدواج کند ، اما بین او و آن زن پنهان می شود. در این فصل ها ، Vosoughi نرمی و وسواس عشق به عشق را نشان می دهد. آن سکوت ، اضطراب پیشگیری از رعایت و تمام آن شیدایی ، همه نشانه عشق به مردی است که ابتدا عمیق تر و عمیق تر شده است. سکوت “آنهیدریت” ، که نشانه حجاب او است ، به تدریج به متن تراژدی تبدیل می شود. سکوت او به یک ایده بد تبدیل می شود. به نظر می رسد که خود مورتزا احساس گناه می کند ، بدون اینکه گناه باشد. مرگ “توبا” منعکس کننده شعله سوزان مردی است که وجود آن ناگهان از بین می رود. انتقام او از عباس ، برخلاف سنت های فیلمسازان سابق ، کور نیست ، بلکه غم و اندوه پنهان و مردانه “آقای سید مورتزا” است.

داش آکل | داش آک | مسعود کیمیا |

در اقتباس شیمیایی Sadegh Hedayat ، Vosoughi “Dash Akkel” را به عنوان یک شخصیت اسطوره ای بازی کرد. مردی که بین عشق و سرنوشت گرفتار شد. قهرمان عاشق می شود و ناخواسته عاشق می شود. عاشق یک نگاه شد. اما به نظر می رسد که عشق به عشق هرگز نمی تواند روی بدن شجاع مانند او بنشیند. به همین دلیل است که Vosoughi ظاهری عزاداری و آن سکوت های سنگین دارد. هربار که او “داش آکال” را می بیند ، می خواهد برای آن قهرمان اشک ریخت. در “Dash Akkal” ، Vosoughi ایستاده است: در برابر زمان ، در برابر میل قلب و در نهایت علیه خود. بازی Vosoughi در این فیلم مدیر اجرایی غم و اندوه نجیب است. غم و اندوه قلب شکست خورده. وقتی چاقو در سینه قهرمان قرار می گیرد ، “Dash -al -Ch” نیست که می میرد. مردم می میرند که دیگر قهرمان نیستند. زمانی وجود دارد که مردانگی هنوز عزیز بود.

گوزن | سید | مسعود کیمی | 1

گوزن به کارگردانی کیمیا اثری است که التهاب سیاسی و اجتماعی دهه 50 را به تصویر می کشد. این فیلم استرس زا و ایدئولوژیک و غم انگیز است. Vosoughi در این فیلم نه “کایزر” شلوغ است ، و نه آن عشق بی قرار “تالی”. در عوض ، این مردی است که تمام زندگی خود را از دست داده است. در این فیلم ، او نقشی را ایفا می کند که نه یک قهرمان و نه ضد هرو ، بلکه تصویری کامل از مردی است که انگار از خاکستر خود بلند می شود. در نقش “سید رسول” ، او زیر آوار اعتیاد خرد شده است ، اما هنوز در عمق زندگی خود باقی مانده است. سید خود خود را از دست داده است ، اما ورود “قدرت” از معتاد به مردی تبدیل می شود که دوباره عزت نفس را مزه می کند. عزت که توسط خود و نجات سابق به دست می آید و برای وزن “مرگ” قیمت دارد.

راحتی | علی | مسعود اسدولهی | 1

“همراه” را می توان به عنوان تمثیلی از رویارویی دو جهان دانست: یکی از مردی از حاشیه ها ، دیگری زن متن سعادت. Vosoughi در این فیلم تمام خرابی های کف ساکت را به همراه دارد. مردی از رنج طبقاتی ، با هیبتی کاریزماتیک. به نظر می رسد علی هیچ چیز ندارد ، اما این فقط “کمبود” است که جذابیت دارد. او نه میراث و نه ارثی است و این برای دختر دختر بسیار جذاب است. جذابیت با مردی که ظاهری نافذ و نجیب دارد. علی همه بیش از حد و ناجی بورژوازی است. Vosoughi در این فیلم کاملاً “خارج” است و این مهمترین چیز در مورد بازی او است. بیننده با او به وصل می شود و از مسیرهای ناهموار فرار می کند و در پایان ، هرچند برای مدت کوتاهی ، به صلح خیالی می رسد که نمی تواند واقعیت باشد. علی یک خلسه موقت برای فراموش کردن زخم های کسی است که آن را می بیند.

Suthodlan | مجید آقا داشچی علی هاتامی | 1

“Suttelan” اوج بازیگری Vosoughi است. بازی او در نقش یک مرد ساده آنقدر ظریف است که او شبیه به تاریخ سینمای ایران نیست. او این نقش را با وسواس و شناخت ایفا کرده است که تصور نمی شود کسی بازیگر نقش Majid Dukleh را بازی کند. حضور او در ساترن آنقدر پر از جزئیات است که بیننده برای لحظه ای به “مصنوعی” فکر نمی کند و از عشق مجید غرق می شود. هر عشق که باشد و هر کجا که باشد ، عشق بی گناه است. شادی های ناگهانی و بی گناه از مجید و غم و اندوه بزرگی که پس از آگاهی از حقیقت بر روی سر او ایجاد می شود ، مجید ، تجسم انسانی انسان: مجید دوکله سوات دالان بیش از آن احمق نیست. از این گذشته ، رویارویی مجید با “آقای حبیب داهچی” ، که از زندگی خود خسته و خسته است ، هنوز هم فروتن و نگران است که برادر کوچک خود را -در -law (اگر زیباترین نیست) نگران است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی