اثاثه سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات باستانی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این خاک حق داشتند از کلمه ای که فکر می کردند بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
با این حال ، عرض هنر پیشین
زبان
پری و دیو در کارشماه حسن
با تعجب از دیدن این چیست؟
در این چمن ، آیا شما یک گل خار ندارید.
نور مصطفی
بپرسید چرخ از چه چیزی چرخانده است
این بخشی از بهانه اوست
به نیمی از کره.
من یک ماشبه ایوان و پای خم دارم
جمال دختر نور رز است مگر اینکه
که در ماسک و پرده ماسک است
من هزار خرد و مودب داشتم
حالا که مست شده ام ، یک ضرر دارم
بیا
به سحر و نیاز به نیمی از شب
فرهنگ لغت: رباط: سرم مهمان
تفسیر عرفانی:
پیامبر حافظ در بیت اول می گوید:
اگرچه هنر هنری و برازنده در مقابل محبوب ، که کل هنر است ، مغایر با عرف ادب است ، اما من ساکت هستم. در حالی که زبان من پر از گفتار شیوا است.
شما همچنین یک انسان با منطق و تحصیل کرده اما فروتن هستید که متأسفانه چنین انسانی فروتن در جامعه کمتر ارزشمند است ، اما شما ناراحت نیستید که جهان در یکسان باقی نمی ماند و ارزش واقعی شما سرانجام روشن خواهد شد.
تفسیر غزل:
مدتی است که از کار جهان شگفت زده شده اید و نمی فهمید که چگونه کسانی که بدون هیچ دلیل و نام کامرون و صاحب این زمینه از میدان خارج هستند ، از این میدان خارج هستند. با این ایده ها ، در ذهن خود شرکت نکنید و در عوض استعدادهای خود را درک کنید و از آنها استفاده کنید و بدانید که در زندگی ، هر گل دارای خارهای زیبا و غم و اندوه و خوشبختی است.





