احمد زیدآبادی ، یک روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی ، از وضعیت سیاست خارجی کشور ما در روزنامه وطن انتقاد کرد: “سایه از سرگیری جنگ هنوز بر سر کشور وزن دارد و در برخی از کشورهای همسایه که مشخص نیست ، حرکات مشکوک وجود دارد.
سیاست صبر ، انتظار ، تعلیق و عدم اطمینان ، در حالی که روند تحولات ناخودآگاه در خاورمیانه و مرزهای اطراف ما سرعت خیره کننده ای را به خود اختصاص داده است ، یک جمله سمی برای کشور دارد و دستگاه دیپلماتیک این کشور برای خنثی کردن تهدیدات و مصارف باید نوآوری های خود را به نمایش بگذارد.
با این حال ، به نظر می رسد چنین نوآوری هایی از نمای بیرونی بوروکراسی حاصل می شود و به طوری که باید یک راه حل اساسی برای آن وجود داشته باشد.
اگرچه دیپلمات ها در سخنان خود استعداد فردی دارند ، اما حضور آنها در یک موقعیت سازمانی که سالها تعریف می شود به تدریج ذهن خود را خیره می کند و قدرت نوآوری و نوآوری را به دست می آورد. به طوری که آنها در یک دایره خود ساخته اسیر شده و نمی توانند از آن خارج شوند.
این البته دیپلمات ها و وزارت امور خارجه نیست و در هر دفتر دولتی و غیر دولتی اتفاق می افتد. با این حال ، این عارضه در زمان های معمولی بسیار قابل مشاهده نیست و از دیدگاه ها پنهان می ماند ، اما به محض ظهور بحران ، در تمام ابعاد آن ظاهر می شود.
صرف نظر از استعداد و تخصص شخصی سید عباس اراکچی و تیمش ، متأسفانه نوعی رسوب در اظهارات آنها وجود دارد که منجر به تکرار جملات کلیشه ای و عدم خلاقیت شده است.
شاید به همین دلایل این باشد که دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده نماینده خود را برای مذاکره با ایران از باتجربه ترین دیپلمات ها انتخاب نکرده است ، و در عوض یک تاجر را برای بازرگان خود انتخاب کرده است تا این کار را انجام دهد ، بدون محافل معمولی و بخش های ذهنی گذشته ، با موضوعات باز و باز.
هر گونه اشکال موجود در کار استیو ویتاکاف ، اما او ظاهراً فردی صریح است. بر خلاف مذاکره کنندگان ایرانی ، گویا آنها تکراری ، ابهام ، شک و شک هستند.
یکی دیگر از مشکلات کار تیم مذاکره ایران این است که بی اعتمادی برخی از محافل تأثیرگذار و قدرتمند به وضوح خود را در رسانه ها نشان می دهد. مذاکره در مورد یک موضوع به هر روش قاطع تحت خبر خبرهای برخی از قدرتمندان قدرت خود فلج کننده است و حتی اگر مشکلی در تاروپودهای بوروکراتیک و ذخایر ذهنی وجود نداشته باشد ، این اتفاق نخواهد افتاد.
بنابراین به نظر می رسد تیم مذاکره نیاز به تغییر دارد. ریاست جمهوری این تیم باید به یک فرد خلاق ، خلاق و عاری از کلیشه ها و رسوبات گذشته واگذار شود تا بتواند ابعاد بحران را از زوایای مختلف و به ویژه برای امتیازات واقعی یا واقعی ببیند. چنین شخصی ، مانند Witcaf ، می تواند پیشینه اقتصادی داشته باشد و تجربه فوری سرمایه و سرمایه گذاری در کشور و جستجوی فرصت ها و تهدیدها در گذشته داشته باشد.
علاوه بر این ، مسئول تیم مذاکره باید از حمایت های واضح ، عمومی و سرنوشت ساز برای مؤسسات ذیربط برخوردار باشد تا هیچ فردی ، گروهی ، موسسه ، موسسه ، موسسه و پایه و اساس موضع دولت و وابستگی به حاکمیت نتواند با او مقابله کند و موضع وی را تضعیف کند. بدون چنین پشتیبانی صریح ، عمومی و جامع از مؤسسات مربوطه ، هیچ مذاکره کننده نمی تواند اقدام کند. شجاعت و شجاعت برای مقابله با چنین بار سنگین بر روی یک پرونده به این مبنای حساس و تعیین کننده برای پشتیبانی یکپارچه و متحد ، اما در صورت لزوم.





