ارهتصاد۲۴- شما جزئیات مصاحبه حسین عبدالبرزی را می خوانید:
1- به عنوان اولین سؤال ، شما در مورد وضعیت “تعلیق” در اقتصاد ایران پس از جنگ پس از جنگ دوازده روزه صحبت کرده اید. معنی آن چیست؟
در مقاله ، من کلمه “تعلیق” یا “تعلیق” را برای توصیف اقتصاد امروز و از نظم و انضباط مالی گرفتم. این اصطلاح بیشتر در ادبیات مالی برای متوقف کردن معاملات یا متوقف کردن موقت یک روند (به عنوان مثال ، تعلیق نماد) استفاده می شود. اگرچه استفاده از معنایی معنی دار است ، در ادبیات رسمی اقتصاد کلان ، اصطلاح “تعلیق” برای توصیف شرایط کل اقتصاد استفاده نمی شود. در عوض ، از اصطلاحاتی مانند “وضعیت انتظار” ، “عدم دقت گسترده” یا “سرمایه داری با انفعال” استفاده می شود.
در این مقاله همچنین آمده است که ما در شرایط “تعلیق” یا “Saspannah” قرار داریم. مردم هنوز در فضای روانی جنگ هستند. اگرچه تیراندازی متوقف شده است ، اما احساس خطر و بی ثباتی از بین نرفته است. جامعه در وضعیت دفاعی قرار دارد: آنها دارایی های طولانی مدت را خریداری نمی کنند ، آنها سرمایه گذاری نمی کنند و اقتصاد به سمت انقباض حرکت می کند. علائم ، مانند رکود فروش کالاهای بادوام ، کاهش سرمایه گذاری جدید و افزایش بیکاری ، همه شواهد این تعلیق است.
وضعیت بازار سرمایه در این شرایط چگونه است؟
بازار سرمایه این تعلیق را منعکس می کند. انتظار عدم کفایت رواج دارد. مردم و فعالان اقتصادی نمی دانند چه چیزی را بسازند. تصمیم منطقی در تعلیق متوقف می شود. این شرایط روانشناختی باعث می شود پول برای درآمدزایی و کاهش نقدینگی جدی نباشد.
2. آیا این بدان معنی است که بازار سرمایه سقوط کرده است ، زیرا اصول شرکت ها مشکلی دارند؟
لزوماً اتفاقاً بسیاری از کارخانه ها و شرکت های تولیدی در اثر جنگ مستقیم آسیب دیده اند. تولید ادامه دارد. اما آنچه منجر به نزول شده است ، کاهش اعتماد به نفس عمومی ، ضعف انتظارات و محیط سیاسی مبهم است. قیمت سهم بازار بازتاب وضعیت روانی جامعه است ، نه فقط عملکرد شرکت ها.
بیشتر بخوانید: بورس اوراق بهادار دوباره کاهش یافت
این ترس و بی اعتمادی از کجا به وجود آمده است؟
مردم نسبت به نهادهای اقتصادی و سیاسی بی اعتماد هستند. تجربیات اخیر مانند نوسانات نرخ ارز ، بی ثباتی نظارتی ، تصمیمات ناگهانی و جو غیر شفاف باعث شده است که فعال کننده اقتصادی باشد. به خصوص پس از جنگ و با احتمال محکم تر شدن تحریم ها ، فعال اقتصادی عقب نشینی می کند و تصمیم را به آینده به تعویق می اندازد.
بنابراین آیا می توان مشکل بازار سرمایه نه فقط از نظر اقتصادی؟
دقیقاً اتفاقاً ، بازار سرمایه در ایران در ماه های اخیر چیزی بیش از پیروی از اقتصاد است و در ماه های آینده خواهد بود. اگر اوضاع سیاسی بسیار زیاد باشد ، انتظارات منفی شکل می گیرد و بازار قفل می شود. بدون حل مسئله سیاسی ، سیاست اقتصادی کمتر می تواند بازار را به حرکت درآورد.
آیا دولت می تواند با تزریق منابع یا حمایت از بازار سرمایه ، اوضاع را بهبود بخشد؟
سیاست های تثبیت ، مانند خرید سهام توسط صندوق تحکیم یا پشتیبانی ، ممکن است نوسانات را برای چند روز کاهش دهد ، اما مشکل اساسی را حل نمی کند. برخی گزارش ها نشان داده اند که در گذشته ، تمرکز پشتیبانی بر روی نمادهای خاصی بوده است. اگر این روند ادامه یابد ، ممکن است احساس تبعیض در بین سرمایه گذاران خرد وجود داشته باشد. صندوق های پشتیبانی باید برای کمک به اعتماد عمومی از سهامداران خرد حمایت کنند.
اگر صندوق ادغام بازار از سهامداران واقعی واقعی پشتیبانی کند ، مشکل چیست؟
هدف صندوق پشتیبانی از کل بازار است ، نه از چند نماد خاص. اگر منابع به سهام اجاره ای بپردازند یا دارای ارتباط خاص باشند ، سرمایه گذاران خرد احساس تبعیض می کنند. به جای کاهش اضطراب ، این باعث نارضایتی می شود.
2. آیا این ارتباطی با زیرساخت ها یا صدمات گاز دارد؟
بله ، البته اگرچه این جنگ باعث خسارت مستقیم به زیرساخت ها نشده است ، اما مواردی از قبیل کمبود برق و گاز و مشکل آب در برخی مناطق ، تولید را پرهزینه تر کرده است. بنگاهها در حال افزایش هزینه های انرژی و مواد اولیه هستند. با این حال ، آنچه که شاخص سهام را به دست آورده است ، عمدتاً سیاسی و روانی است ، نه فقط عملکرد بنگاه ها.
چه باید کرد؟ راه حل چیست؟
مگر اینکه اوضاع سیاسی شفاف نباشد ، اعتماد به نفس برنمی گردد و افق روشن آینده به جامعه ارائه نمی شود ، بازار سرمایه به طور جدی بازیابی نمی شود. راه حل در وهله اول سیاسی است. انتظارات باید بهبود یابد و این بدون اصلاح سیاست خارجی و فضای عمومی امکان پذیر نیست.
در این شرایط ، چه نقشی برای سازنده سیاست مالی وجود دارد؟
سازنده سیاست مالی باید با احتیاط رفتار کند. بودجه دولت باید انقباض و ضد صلاحیت باشد ، نه گسترش ناپایدار هزینه ها. تأمین مالی دولت از طریق بازار بدهی نباید بازار سرمایه را بیشتر تضعیف کند. همچنین ، مراقب باشید که پشتیبانی پراکنده و تبلیغاتی را جایگزین نکنید.
بیشتر بخوانید: پرونده سهام عدالت در شورای عالی بورس اوراق بهادار
سرمایه گذاران چه کاری انجام می دهند؟ برای ماندن یا بیرون رفتن؟
اگر آنها می توانند صبر کنند ، بهتر است. خروج از بازار با خسارات سنگین در چنین شرایطی مناسب نیست. ورودی جدید نیاز به تجزیه و تحلیل دقیق تر دارد. اگر افق مشخصی از ثبات سیاسی وجود نداشته باشد ، باید با احتیاط و صرفاً بر روی نمادهای اساسی و ارزان از دید طولانی مدت سرمایه گذاری شود. عقلانیت حاکی از آن است که ما در زمان تعلیق عجله نمی کنیم.
آیا می توان این بحران را از این بحران انجام داد؟
اگر سازندگان تصمیم بگیرند که بدون ثبات سیاسی ، هیچ بازاری تقویت نمی شود ، این بحران ممکن است آغاز اصلاحات باشد. بازار سرمایه ، زیرا این یک آینه شفاف است ، همه چیز را زودتر از بقیه اقتصاد نشان می دهد. اگر این هشدار را جدی بگیریم ، می توانیم از سقوط بزرگتر جلوگیری کنیم.
آیا در این زمینه نکته دیگری دارید؟
در پاسخ به سؤالات شما ، من بیشتر مشکلات بازار سرمایه را به عامل سیاسی و محیط مبهم سیاست خارجی نسبت داده ام. این بدان معنا نیست که من نقش سایر عوامل اقتصادی و ساختاری بازار سرمایه ایران را نادیده می گیرم. بله ، افزایش نرخ بهره و بازده جذاب بازار بدهی ، به بازار سهام آسیب می رساند. اختلاط ساختار نظارتی بازار سرمایه است. مسئله اساسی و ضعف بنگاه های تولیدی و افشای ناقص یا تأخیر اطلاعات شرکت نیز مهم است. و بله ، نقدینگی نسبت به حدس و گمان در ارز ، ماشین یا رامسر نیز در گذشته مهم بود. اما در ایران امروز ، بازار سرمایه در تعلیق روانی و سیاسی است.
این نتیجه عدم اطمینان ، ضعف انتظارات ، بحران اعتماد به نفس عمومی و ابهام در سیاست خارجی است. بازار نه بر اساس اطلاعات اساسی بلکه بر اساس فضای سیاسی حرکت می کند. بنابراین ، با سیاست های اقتصادی صرفاً نمی توان آن را بهبود بخشید. در این مرحله ، اولویت بازسازی اعتماد به نفس عمومی ، اصلاح انتظارات و روشن شدن افق سیاسی کشور است. بازار سرمایه رهبر سایر بخش های اقتصاد است و باید صدای هشدار آن شنیده شود.
منبع: سنا






