رضا صائمی در همه میهن نوشت: ساختار جدید آموزش هنری تحت سلطه الگوهای مدرسه و افزایش متقاضیان آن از سوی دیگر اقتصاد را به هنر نزدیک کرد و بعد صنعتی و تجاری سینما به این ترکیب دامن زد. نسبت به هنرهای دیگر از سوی دیگر جذابیت و شهرت و امکان دیده شدن در این حرفه باعث شد که دامنه تقاضا در این زمینه بیش از ظرفیت عرضه آن رشد کند و تعادل این ترازو به هم بخورد. به طوری که دانشگاه ها و مراکز دولتی و دانشگاه آزاد نتوانستند به این نیاز متمرکز پاسخ دهند و به تدریج آموزشگاه های آزاد سینمایی یکی پس از دیگری شروع به کار کردند و بازار آموزش هنر نیز رونق گرفت.
ماهیت آزاد و مستقل این مدارس و سیستم خودگردانی آنها ایجاب می کند که هزینه مالی این موسسات از جیب دانش آموزان تامین شود. هزینه هایی که شامل حقوق معلمان تا اجاره مدرسه و تجهیزات آموزشی آن می شود. اما آنچه باعث بزرگ ترین دغدغه مالی صاحبان این موسسات و خود دانشجویان می شود، شهریه دوره های آموزشی است که با توجه به رشته هنری و موقعیت حرفه ای استاد متفاوت است. به عنوان مثال به دلیل علاقه تعداد زیادی از هنرجویان، کلاس های بازیگری نسبت به سایر رشته ها شهریه بالاتری دارند که البته این شهریه با توجه به معلمان و خود مدرسه نیز متفاوت است.
آنچه باعث تفاوت شهریه آموزشگاه های مختلف سینمایی می شود، شهرت هنری و آموزشی آن موسسه و نوع اساتیدی است که در آنجا تدریس می کنند. البته نباید شهرت مدیران این موسسات را به عنوان رکن مهمی در تعیین شهریه آنها فراموش کرد. بدیهی است وقتی نام افرادی چون مسعود کیمیایی به عنوان مدیران آموزشگاه های سینمایی مطرح می شود، تعداد دانشجویان متقاضی به این موسسات و البته شهریه ها نیز افزایش می یابد. در سال های اخیر توسعه آموزشگاه های آزاد سینمایی به قدری سریع بوده که اهالی دیگر سرزمین های هنری را به این وادی کشانده است. اگرچه تفاوت شهریه ها با توجه به سطح کیفی دانشکده و اساتیدی که در آن تدریس می کنند منطقی به نظر می رسد، اما به طور کلی این موسسات از یک اختلال عمومی در بخش اقتصادی و گردش مالی و شاید عدم نظارت و حمایت از سوی دانشکده رنج می برند. متولیان وزارت ارشاد و گاه بی عدالتی هایی که در توزیع امکانات بین این مدارس رخ می دهد به ایجاد رقابت منفی حرفه ای در این زمینه دامن می زند که دود آن بیش از هر چیز به چشم دانش آموزان و اساتید و مدارسی می رود که نمی کنند. هنر را فدای گوهر بدیهی است قانونی شدن شهریه آموزشگاه های مستقل سینمایی و درجه بندی آنها می تواند از هدر رفت سرمایه و سوء استفاده های احتمالی در این زمینه بکاهد.
اگرچه بحران اقتصادی سینما در دهه اخیر چرخه مالی سینما را کند کرده است، اما رشد و توسعه مراکز آموزشی هنر هفتم در این مدت توانسته این خلاء را تا حدودی پر کند و البته به علمی شدن سینما کمک می کند، اما این روند فرهنگی همواره در معرض تهدیدات غیرفرهنگی نیز قرار دارد و بیم آن می رود که تجاری و سودآور بودن این مراکز، مسئولیت آموزشی و علمی آن را تحت الشعاع قرار دهد و این نهادهای فرهنگی را به یک مرکز تبدیل کند. بنگاه اقتصادی صرف در شرایط کنونی که وضعیت مالی سینما چندان مشخص نیست و بسیاری از سینماگران در رشتههای مختلف یا بیکار هستند یا درآمد حاصل از پروژههای سینمایی کفاف هزینههایشان را نمیدهد، به سمت تدریس و آموزش در سینما رفتهاند و قطعاً به انتقال خود میپردازند. تجربه برای دانشآموزان جوان میتواند مفید باشد، اما آموزش از روی ناچاری یا بیکاری، میتواند بر کیفیت آموزش تحت تأثیر انگیزههای مالی تأثیر بگذارد و مدارس هنری را به بنگاههای تجاری تقلیل دهد. آنچه مهم است و نباید از آن غافل شد این است که هنر اگرچه نیازی به پول ندارد اما نباید تابع این منطق باشد که هر شهرتی ارزش پرداخت شهریه ندارد.