اخبار اقتصاد: همان خودروسازانی که آزادسازی قیمت را به عنوان حق ضروری خود در جستجوی واردات واردات برای حفظ بازار یا تلاش برای استفاده از ارز ترجیحی برای واردات قطعات خود می دانند.
روزنامه اقتصاد نوشت:
در طی پنج دهه گذشته ، سیاست کنترل قیمت یک سیاست جدایی ناپذیر از اقتصاد ایران بوده است. این سیاست ناکام ، با وجود هزینه های عظیم تحمیل شده به اقتصاد ایران طی دهه های گذشته ، هنوز هم حامیان جدی در سطوح مختلف حاکمیت و جامعه دارد.
تجربیات تاریخی بسیاری از کشورها در قرنهای گذشته همچنین نشان می دهد که کنترل قیمت (از جمله تعیین قیمت و اجرای مناسب) یک پروژه شکست خورده و پرهزینه است. بنابراین ، با توجه به تأثیرات اختصاصی و توزیع شده (ویژه خوانده شده) این سیاست دروغین و پوپولیستی ، از منظر اقتصاد اجماع شدیدی وجود دارد.
این واقعیت که سیاست کنترل قیمت هنوز در بخش های مختلف اقتصاد ایران استفاده می شود ، نشانگر انگیزه های تا حد زیادی سیاسی و پوپولیستی است. اما با توجه به هزینه های بالای آن و تضاد منافع بین تولید کننده و مصرف کننده این کالاها ، ادامه آن غیرممکن است.
مهمترین نتایج این سیاست عدم وجود کالا ، کاهش کیفیت ، اجبار خرید آن کالاها ، انباشت ضرر ناشی از تولید ، کاهش انگیزه های سرمایه گذاری و تولید و در نهایت از بین بردن اشتغال تولیدی و رفاه اجتماعی است. این نتایج امروزه می توان در اقتصاد ایران برای کالاهایی مانند اتومبیل و روغن مشاهده کرد. در حال حاضر ، مسئله قیمت گذاری خودرو به یکی از مهمترین چالش های خودروساز و استان (وزارت رقابت و شورای رقابت) تبدیل شده است. در میان این مبارزات ، اما مواضع طرفین درگیر در این داستان جالب است. این خودروساز در حرکتی توجیه شده و اقتصادی و اقتصادی از نظر اقتصادی ، معتقد است که دولت باید از قیمت گذاری خودرو خودداری کند.
اما آنچه در نوع خود شگفت آور است این است که همان خودروسازانی که آزادسازی قیمت را به عنوان حق خود در طرف مقابل می دانند به دنبال محدود کردن واردات برای حفظ بازار یا تلاش برای استفاده از ارز ترجیحی برای وارد کردن قطعات خود هستند. مکاتبات ستون های مختلف خودروسازان یا سازندگان قطعات با حاکمیت و تلاش برای ابطال یا متوقف کردن تأیید کابینه از کاهش تعرفه های واردات خودرو در دادگاه عدالت اداری ، نمادی از استاندارد دوگانه فعالان صنعت است. مجموعه اقدامات متناقض خودروسازان و سازندگان قطعات در هفته ها و روزهای اخیر تصویری غیر از رفتار اجاره ای است که باعث کاهش رفاه اجتماعی در سطح کلان می شود. چگونه می توان در یک حوزه از آزادسازی قیمت و در حوزه دیگری برای آزادسازی قیمت ارزی یا آزادسازی واردات جنگید؟ چگونه می توان این تناقض آشکار را توجیه کرد؟





