کوروش چگونه ایران را «اولین امپراتوری جهان» کرد؟

کوروش چگونه ایران را ساخت

منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه مقتدر، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان… این کلمات که روی لوحی استوانه ای در قرن نوزدهم، یادآور فتح بابل توسط ایران و تصرف پایتخت آن در سال 539 قبل از میلاد است.

به گزارش فرادید، پس از روی کار آمدن کوروش در سال 559 پیش از میلاد، ایران متصرفات خود را گسترش داد تا به امپراتوری اصلی جهان تبدیل شود. پیش از این، اقوام دیگری مانند آشوری ها بر بخش های وسیعی از بین النهرین تسلط داشتند، اما هیچ کدام به گستره جغرافیایی ایران که از شرق اروپا تا رود سند امتداد داشت نرسیده بودند.

با تقویت امپراتوری، سیاست مدارا کوروش نسبت به تسخیر شدگان این امکان را به مردم محلی داد تا زبان، سنت ها و مذاهب خود را حفظ کنند، که به نوبه خود باعث شد فرهنگ ایرانی از یک تبادل واقعاً جهانی بهره مند شود.

ایده کورورش برای ساختن یک هویت امپراتوری متشکل از بسیاری از ادیان و زبان‌ها هنوز الهام‌بخش دنیای مدرن است. چنانکه گزنفون مورخ یونانی نوشته است: «کوروش همه پادشاهان دیگر را چه قبل و چه بعد از خود تحت الشعاع قرار داد».

خاستگاه امپراتوری

هنگامی که کوروش دوم در سال 559 پیش از میلاد به پادشاهی ایران رسید، چیزی جز رهبر قبیله ای از قوم پارسوا (پارس) نبود که در جنوب ایران کنونی زندگی می کردند. کوروش، آخرین فرمانروای سلسله هخامنشی، پادشاهی را به ارث برد که عملاً دولت تابعه امپراتوری قدرتمندتر ماد در شمال بود.

مادها در سال 612 قبل از میلاد نینوا پایتخت آشور را تصرف کردند. این پیروزی به آنها کنترل قلمرویی را داد که در سراسر بین النهرین امتداد داشت. بعدها آستیاگ پادشاه مادها در اوج قدرت تصمیم گرفت دخترش ماندانه را در دهه 580 قبل از میلاد با کامبوج اول پادشاه ایران ازدواج کند. پسر آنها، کوروش دوم، نه تنها برای فتح مادها بلکه برای ساختن اولین امپراتوری واقعی جهان برخاست.

داستان معروفی درباره تولد کوروش توسط هرودوت مورخ یونانی حدود یک قرن پس از مرگ پادشاه نقل شده است. روایت او بازتاب چندین افسانه یونانی است، مانند اسطوره ادیپ، که در آن پیشگویی پسری مبنی بر سرنگونی باعث می شود که پادشاه با کشتن پسرش، سرنوشت خود را تغییر دهد. هرودوت می گوید که پادشاه آستیاگ در خواب دید که دخترش آنقدر ادرار می کند که ادرار او شهر را پر کرده است و سپس قطره ای از ادرار او در سراسر آسیا پخش می شود.

پادشاه با حکیمان خود مشورت می کند. آنها این خواب را چنین تعبیر می کنند که نوه او روزی بر مادها غلبه خواهد کرد. آستیاگ برای به چالش کشیدن این پیشگویی، دخترش را به عقد فرمانروای ایرانی در می آورد تا فرزندش نتواند تاج و تخت مادها را به دست گیرد. اما بعدها، آستیاگ در خواب می بیند که درخت مو از شکم دخترش جوانه می زند و در سراسر آسیا پخش می شود. پادشاه که از تعبیر این خواب نگران است مراقب دخترش می شود.

پس از تولد کوروش، طبق افسانه ها، آستیاگ به ژنرال خود هارپاگ دستور می دهد که نوزاد را بکشد. اما هارپاگوس به جای اینکه خودش دست به قتل بزند، نوزاد را به چوپانی می سپارد و از او می خواهد که بچه را در کوهستان رها کند. زن چوپان در ماتم است، چون نوزادش مرده به دنیا آمده بود، کوروش چوپان نوزاد را با خود به خانه می برد. این زوج پس از قرار دادن جسد پسر مرده خود در دامنه کوه، کوروش را به فرزندی قبول می کنند.

نقش رستم، نزدیک تخت جمشید در ایران کنونی

جاده سردیس

داستان هرودوت آشکارا عناصر اساطیری زیادی دارد، اما مانند بسیاری از افسانه ها خالی از حقیقت نیست. بعدها کوروش پدربزرگ قدرتمند خود آستیاگ را با حمله به ماد در سال 550 قبل از میلاد تهدید کرد. سردار آستیاگ که نام اصلی او هارپاگ بود، با جانبداری از کوروش به پادشاه خود خیانت کرد و به پادشاه ایران اجازه داد تا پایتخت مادها، اکباتانا را تصرف کند.

هرودوت نقل می کند که از این لحظه ایرانیان و مادها به رهبری کوروش دوم که به زودی به کوروش کبیر معروف شد، متحد شدند. کوروش با در اختیار داشتن اکباتانا، توجه خود را به پادشاهی لیدیا در ترکیه کنونی معطوف کرد. لیدیا مطمئناً یک هدف وسوسه انگیز بود: لیدیایی ها که به دلیل تجارت خود مشهور بودند، مخترعان سیستم ضرب سکه های فلزی بودند که هنوز هم استفاده می شود.

در سال 547 قبل از میلاد کرزوس پادشاه لیدیا به قلمرو مادها حمله کرد و بهانه خوبی برای حمله کوروش فراهم کرد. بر اساس کتاب‌های تاریخ بابلی (روایت فارسی این دوره که بعداً بر روی لوح‌های گلی نوشته شد)، کوروش از رود دجله گذشت و به سمت پایتخت لیدیا، ساردیس، در امتداد جاده‌ای که بعدها به یک جاده شاهی معروف تبدیل شد، لشکر کشید. جاده ای که توسط داریوش اول ساخته شد تا سارد را با شهرهای کلیدی در سراسر امپراتوری ایران وصل کند.

اولین درگیری بی نتیجه با لیدی ها در پتریا در شمال ترکیه امروزی رخ داد. پس از نبرد، کرزوس نیروهای خود را به محله‌های زمستانی خود کشید و از متحدانش اسپارتی‌ها، مصری‌ها و بابلی‌ها خواست تا در بهار نیروهای کمکی بفرستند. با این حال، کوروش تصمیم گرفت که خطر حمله فوری به کرزوس را بپذیرد.

فرمانده نظامی او، هارپاگوس، پیروزی خیره کننده ای را برای ایرانیان به پایان رساند و ساردیس و گنجینه آن را به دست امپراتور ایران واگذار کرد. اندکی پس از آن، کوروش حکومت خود را بر شهرهای یونانی ایونی در امتداد ساحل غربی ترکیه کنونی گسترش داد.

دهه بعدی سلطنت کوروش به گسترش امپراتوری شرقی اختصاص داشت. تحت کنترل خود درآوردن این قلمرو به کوروش اجازه داد راه های تجاری کاروان ها را کنترل کند. لشکرکشی‌های کوروش او را تا غرب افغانستان امروزی برد و سرانجام به ماراکنده، سمرقند امروزی در ازبکستان رسید.

کوروش چگونه ایران را ساخت

کوروش کبیر برای فتح افغانستان امروزی از رود اکسوس گذشت. طلای ایرانی در نزدیکی این رودخانه در دهه 1860 یافت شد، از جمله این دستبند سر شیر دال.

کنار آبهای بابل

پس از موفقیت لشکرکشی شرق، کوروش بزرگترین جایزه را هدف گرفت: بابل، پایتخت بین النهرین. سیاست داخلی بابل در این لحظه نمی توانست برای ایرانیان مساعدتر باشد. نبونیدوس، پادشاه بابل، اعتماد کاهنان مردوک، خدای اصلی شهر را از دست داده بود، زیرا آنها معتقد بودند که شاه در حال تحقیر مراسم مذهبی شهر است.

کوروش به طور شهودی برای تنوع اعمال مذهبی در سرزمین های وسیع تحت فرمان خود، که عنصر کلیدی ثبات امپراتوری بود، احترام قائل شد. این سیاست فقط قدرت او را تثبیت کرد. در استوانه کوروش آمده است که چگونه مردوک به دنبال «شاه خیرخواه… [و]دست کوروش را گرفت..; و او را به نام خود خواند و با صدای بلند او را پادشاه همه اعلام کرد. این استوانه استقبال بابلی ها از کوروش را به عنوان یک آزادیبخش در پاییز 539 قبل از میلاد توصیف می کند.

کوروش چگونه ایران را ساخت

استوانه کوروش از خشت پخته و با خط میخی بابلی حکاکی شده است.

کاهنان مردوک تنها کسانی نبودند که فتح کوروش بر بابل را جشن گرفتند. بسیاری از یهودیان نیز از زمانی که نبوکدنصر دوم آنها را پس از فتح اورشلیم در سال 586 قبل از میلاد به آنجا آورد، در اسارت در بابل زندگی می کردند. آمدن کوروش زمینه آزادی آنها را از بردگی فراهم کرد.

کوروش به اوج قدرت رسیده بود. همانطور که استوانه کوروش ادعا می کند، او واقعاً «پادشاه جهان» شده است. پس از این پیروزی، پادشاهان تمام آسیا سعی کردند به او ادای احترام کنند. رهبری که بزرگترین امپراتوری جهان را ایجاد کرده بود. استوانه کوروش که به خط میخی نوشته شده است بازگو می کند که چگونه فرمانروایانی از دریای علیا (دریای مدیترانه) تا دریای سفلی (خلیج فارس) برای ادای احترام به کوروش و بوسیدن پای او به بابل آمدند.

سیاست مدارا

فتوحات چشمگیر کوروش او را مجبور به ایجاد حکومتی مناسب برای یک امپراتوری کرد. کوروش شبکه ای از اداره دولتی و جمع آوری مالیات ایجاد کرد و در عین حال بهترین ژنرال های نظامی را از میان مادها به خدمت گرفت.

پس از فتح لیدیا و شهرهای یونانی ایونیا در غرب ترکیه امروز، دولت پارس به استان ها تقسیم شد. بعدها، بابل و سایر مناطق فتح شده نیز به استان هایی تبدیل شدند که توسط ساتراپ ها یا فرمانداران اداره می شدند، سیستمی که بعدها در زمان داریوش اول تکمیل شد.

شایان ذکر است که کوروش هیچ قصدی برای تحمیل دین، زبان یا فرهنگ ایرانی بر فتوحات جدید خود نداشت. سبک حکومت او مبتنی بر احترام به بسیاری از مردمی بود که بر آنها حکومت می کرد و تحمل آداب و رسوم و مذاهب آنها او را از سازندگان امپراتوری قبلی متمایز می کرد.

صالح پرسید

در سال 530 قبل از میلاد، هنگامی که کوروش به 60 سالگی رسید، لشکرکشی را به سمت مرزهای شمال شرقی امپراتوری خود رهبری کرد. به گفته هرودوت، او معتقد بود که «هیچ کشوری نمی تواند از کوروش بگریزد، وقتی کوروش با دست به آن اشاره کند».
آیا روایت هرودوت بوی غرور می دهد؟ کوروش در جریان نبرد با یک قبیله محلی به نام Massagetae کشته شد. به گفته مورخ یونانی، ملکه این قبیله به نام تومیریس که پسر خود را در این نبرد از دست داده بود، سر بریده امپراتور را در سطل خون فرو برد.

اما پایان دهشتناک زندگی کوروش نه تنها از ارزش میراث حیرت انگیز او کاسته نشد، بلکه مانع از گسترش مستمر امپراتوری وسیع او نشد. جانشین بلافصل او، کامبوج دوم، مصر را فتح کرد و سلسله 27 را تأسیس کرد. تلاش های کامبوج برای پیشروی بیشتر به اتیوپی و غرب به سمت کارتاژ شکست خورد و به جانشین او داریوش اول واگذار شد که امپراتوری ایران را تا حد زیادی گسترش داد. او دره سند را فتح کرد و از دانوب گذشت و به اروپا رسید.

در سال 530 قبل از میلاد جسد کوروش به پاسارگاد، پایتخت ایران منتقل شد و در این ساختمان ساده که بر پایه ستون پلکانی ساخته شده بود، قرار داده شد.

داریوش، پسر یک فرماندار ایالت، باید استعداد خود را با سرکوب بسیاری از شورش ها اثبات می کرد. اما بزرگترین میراث او نبوغ اداری او بود: برنامه‌های او برای استاندارد کردن وزن‌ها و ضرب سکه‌ها در سرزمین‌های وسیعش به طرح اولیه امپراطوری‌های جهانی آینده تبدیل شد. در ادامه سیاست دینی کوروش، ادیان درون امپراتوری از جمله مصریان اجازه رشد یافتند.

تمایل داریوش برای گسترش به سمت غرب در نبرد ماراتون در سال 490 قبل از میلاد خنثی شد. شکست جانشین او خشایارشا اول در شکست دادن یونانیان در نبرد سالامیس یک دهه بعد، فصل جدیدی را در تاریخ جهان گشود: شکوفایی آتن در قرن پنجم قبل از میلاد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *