فرمول فیلم «داستان آمریکایی» در سینما و ایران جواب می‌دهد؟

فرمول فیلم «داستان آمریکایی» در سینما و ایران جواب می‌دهد؟

درست مثل ماجرایی که برای قهرمان فیلم جفرسون اتفاق افتاد، فروش بیشتر فیلم های سطحی در سینمای ایران تضمین شده است اما این قاعده در مورد ادبیات و کتاب صدق نمی کند.

بر اساس این گزارش، نگاه کنایه آمیز «داستان آمریکایی» به دنیای سینما، ادبیات و سلیقه های سطحی، نگاه هوشمندانه ای است که از جهات مختلف می تواند با شرایط حاکم بر فضای فرهنگی و هنری جوامع مختلف سازگار شود.

انتخاب بین اثر عامه پسند و سطحی و اثر هنری برجسته، ایستگاهی است که نویسنده و هنرمند بر سر دوراهی قرار دارند. از نوشتن یک اثر بزرگ که بسیار زیبا و ارزشمند است، اما محبوب نیست، یا تولید یک محصول سطحی، اما سودآور و معروف تردید دارد؟ این فیلم کمدی-درام آمریکایی اولین فیلم بلند کورد جفرسون در مقام نویسنده و کارگردان است. اما در اولین قدم، جفرسون نامزد دو جایزه گلدن گلوب شد و جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را در اسکار 2024 دریافت کرد.

فیلمنامه این فیلم بر اساس رمان «پاکسازی» اثر پرسیوال اورت ساخته شده و داستان زندگی نویسنده سیاهپوستی را روایت می‌کند که به نظر او قصد دارد تحصیل کرده بماند و به جای نوشتن رمان‌هایش بر اساس هنجارها و هنجارها. از بازار و سیاه پوستان او به عنوان گروهی مظلوم و در عین حال جنایتکار و تبعیض، به دنبال ایجاد فضایی است که سیاه پوستان را عادی جلوه دهد و به گونه ای می نویسد که کلیشه های بازار بر آثارش سایه نیندازد.

اما این شیوه داستان نویسی برای او شهرت و درآمدی به همراه ندارد و مدام با ناشر، سردبیر و دیگران درگیر است. نویسنده یک شیطنت می کند و یک کار بیهوده و سطحی را روی کاغذ می آورد که شخصاً با آن مخالف است! اما وقتی اثر توسط ویراستار و دوست نویسنده به ناشران پیشنهاد می شود، در مدت زمان بسیار کوتاهی مشتری چند صد هزار دلاری برای او پیدا می شود.

پذیرش اثر سطحی همچنان ادامه دارد و مشتری یک میلیون دلاری برای نسخه سینمایی آن می رسد. و آن هم در شرایطی که نویسنده ما به شدت بی پول شده است و برای مراقبت از آلزایمر و مادر سالخورده اش به پول نیاز دارد و تمام خانواده اش پس از مرگ یک خواهر معمولی دلسوز و متعهد از هم پاشیده شده است. بعد وقتی میانجی ادعای دروغی می کند و می گوید; نویسنده فراری است و نمی تواند نام واقعی خود را فاش کند، بازار همچنان مشتاق تر است.

نویسنده قهرمان فیلم سعی می کند به اوج ابتذال برسد و نامی کاملا بی ادبانه برای رمانش انتخاب می کند. اما ناشر زیر بار پذیرش این نام بسیار مبتذل و غیراخلاقی است و حاضر است کتاب را با همین نام منتشر کند. یعنی عنوانی که حتی مجری برنامه تلویزیونی در معرفی کتاب از خانواده ها می خواهد که چشم و گوش فرزندان خود را بپوشانند تا او نام کتاب را بگوید!

در این فیلم عملا با چنین معادله ای روبه رو هستیم که هر چه مبتذل تر، محبوب تر و پول سازتر باشد! نکته جالب این است که نویسندگان تحصیل کرده ای که دوست قهرمان فیلم هستند و با هم در هیئت داوران کتاب کار می کنند، کتاب را بسیار دوست دارند. کسانی که نمی دانند نویسنده کتاب دوست سختگیر آنهاست که به شدت با رمان محبوب نورم بازاری مخالف است، همان اثر را به عنوان برنده انتخاب می کنند. یعنی غذای مسموم و فاسد آنقدر خوب بسته بندی و ارائه می شود که حتی توجه سرآشپزها را هم به خود جلب می کند!

«داستان آمریکایی» در ایران چقدر می فروشد؟

فرار کنیم و از آمریکا و بازار کتاب های پرفروش به ایران بیاییم. اگر قرار باشد در این فضا از بازار کتاب و ادبیات ایران صحبت کنیم، با چه معادله ای روبرو هستیم؟ حتما خیلی ها ممکن است بگویند؛ شرایط ایران و آمریکا یکی نیست و بازار کتاب و سینمای آنها نمی تواند یکی باشد. تایید کنید! درست است. اما بالاخره در ایران هم ادبیات و سینمای عامه پسند و بازاری داریم و از طرفی سینمای هنری و ادبیات فرهیخته به دور از فضای رایج. آیا غیر از این است؟

با این قاعده این را بپرسیم: آیا چنین آثاری در ایران نیز با استقبال گسترده ای مواجه می شوند؟ پاسخ ما کمی پیچیده است. در نهایت می توان گفت: همین قاعده در مورد سینما صدق می کند، اما در مورد ادبیات نه. درست مثل ماجرایی که برای قهرمان فیلم جفرسون اتفاق افتاد، فروش بیشتر فیلم های سطحی در سینمای ایران تضمین شده است اما این قاعده در مورد ادبیات و کتاب صدق نمی کند. چون کتاب به طور کلی و کتاب های ادبی به طور خاص در ایران مشتری ندارد و سال هاست در کشوری با جمعیت 85 میلیون نفری و با سابقه ده ها شاهکار ادبی بین المللی، تیراژ یا تعداد کتاب ها زیر یک است. هزار جلد و حتی زیر 500 جلد. کم شده است!

در سال 1402 فیلم «فسیل» ساخته کریم امینی با فروش 261 میلیارد تومانی رکورد زد. دومین فیلم با نام «شهر صدمه» اثر همین کارگردان بود که 63 میلیارد تومان درآمد داشت. «سکم هابس» سامان سالور با فروش 20 میلیارد تومانی سوم شد. دهمین فیلم این فهرست «جنگ جهانی سوم» ساخته هومان سیدی است که 7 میلیارد تومان فروخت. اما بدون شک هیچ یک از رمان ها، مجموعه داستان ها و مجموعه شعرهای نویسندگان و شاعران ایرانی در سال 1402 حتی یک میلیارد تومان فروش نداشت، آیا آسمان برای نویسنده و شاعر جماعت در کشورهای دیگر جهان هم رنگ است؟ نه علاوه بر آمریکا و برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان، حتی در بسیاری از کشورهای منطقه از جمله ترکیه، ادبیات همچنان بازار پر رونقی دارد و رمان و مجموعه شعر با تیراژ چند ده هزاری کم نیست. ، صدها هزار و حتی یک میلیون.

ادبیات در ایران در شرایطی است که حتی برای نویسندگان عامه پسند هم خبری از درآمد کلان و فروش چند هزار جلدی نیست. به بیان ساده، بازار کتاب و ادبیات در ایران، چه برای آثار ادبی فاخر و فرهیخته و چه برای کتاب های پرمخاطب و سطحی، مشتری و درآمد چندانی ندارد. اما سینما به خصوص نوع کمدی کم عمق آن در سال های اخیر همیشه پولساز بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *