اتصال شبکه‌های برق ایران، روسیه و آذربایجان؛ فرصت ژئوپلیتیکی یا خطر وابستگی؟ / کریدور انرژی دریای سیاه وزن کریدور شمال-جنوب را محدود می‌کند!

اتصال شبکه‌های برق ایران، روسیه و آذربایجان؛ فرصت ژئوپلیتیکی یا خطر وابستگی؟ / کریدور انرژی دریای سیاه وزن کریدور شمال-جنوب را محدود می‌کند!

عبدالله باباخانی کارشناس انرژی درباره تلاش ایران، روسیه و آذربایجان برای اتصال شبکه برق گفت: از نظر اقتصادی کریدور برق شمال به جنوب زمانی سودآور می شود که ایران بتواند ترانزیت برق کشورهای ثالث را نیز بر عهده بگیرد. در غیر این صورت، تنها واردات یا صادرات فصلی نمی تواند موقعیت ژئوپلیتیکی ایجاد کند. بالاخره یک مسیر محدود روسیه ایرانی می شود.

به گزارش میهن تجارت، مقامات ایران، روسیه و جمهوری آذربایجان در 21 اکتبر 1404 در نشست سه جانبه در باکو بر ضرورت توسعه همکاری های انرژی و ایجاد کریدور برق شمال-جنوب با اتصال شبکه سراسری سه کشور تاکید کردند.

این نشست با حضور فرزانه صادق ملواجرد وزیر راه و شهرسازی ایران، شاهین مصطفی اف معاون نخست وزیر جمهوری آذربایجان و الکسی اورچوک معاون نخست وزیر روسیه برگزار شد و همکاری در حوزه حمل و نقل، انرژی و گمرک از محورهای اصلی این گفت وگو بود.

وزیر راه و شهرسازی در این دیدار به موضوع انرژی اشاره کرد و گفت: حوزه انرژی یکی از زمینه های راهبردی همکاری سه کشور است که باید کریدور شمال – جنوب را تا محور انرژی گسترش دهیم و «کریدور انرژی» تعریف کنیم.

همچنین به گزارش ایرنا، مصطفی رجبی مشهدی، مدیرعامل شرکت توانیر روز پنجشنبه در مسکو درباره چشم انداز پروژه های تبادل انرژی الکترونیکی به عنوان عاملی برای تقویت ثبات در منطقه گفت: در گذشته با جمهوری آذربایجان ارتباط برق داشته ایم و در مرحله کنونی توافقاتی در حال شکل گیری است که امکان اتصال شبکه برق ایران و روسیه را از طریق این کشور فراهم می کند. کریدور دیگری وجود دارد که شبکه برق ارمنستان و گرجستان را به شبکه برق ایران متصل می کند که نیاز به کار فنی بیشتری دارد.

در این زمینه باید دید اتصال شبکه برق سه کشور چه پیامدهایی برای ایران دارد و آیا می تواند بخشی از عدم تعادل برق کشور را جبران کند و جایگاه ایران را در سیستم انرژی منطقه ای بازتعریف کند؟

در خصوص اتصال شبکه برق ایران به روسیه، میهن تجارت وی با عبدالله باباخانی کارشناس انرژی گفت وگویی انجام داده است که در ادامه می خوانید.

***

بر اساس ارزیابی های داخلی، تلفات شبکه برق ایران تا 13 درصد برآورد می شود / حتی اگر برق بیشتری از روسیه یا قفقاز وارد شود، تا زمانی که شبکه فرسوده در داخل تعمیر نشود، بخش مهمی از آن هدر می رود.

* با توجه به تلاش برای اتصال شبکه برق و با در نظر گرفتن تلفات بالای شبکه ایران، این موضوع چگونه به رفع عدم تعادل برق کمک می کند؟

بر اساس گزارش های رسمی، مذاکرات سه جانبه تهران، باکو و مسکو برای همگام سازی فنی شبکه ها وارد مرحله نهایی کارشناسی شده است. در این بین مسیر دوم از طریق ارمنستان و گرجستان همچنان در نظر گرفته شده است.

باید دید این پروژه چقدر به کاهش کسری کمک می کند. بر اساس ارزیابی های داخلی، تلفات شبکه برق ایران تا 13 درصد برآورد شده است. به عبارت دیگر از هر 100 کیلووات ساعت برق تولیدی، 13 واحد در حین انتقال و توزیع تلف می شود. این بدان معناست که حتی اگر برق بیشتری از روسیه یا قفقاز وارد شود، بخش قابل توجهی از آن هدر خواهد رفت مگر اینکه شبکه فرسوده در خانه تعمیر شود.

اتصال منطقه ای نباید جایگزین اصلاحات انرژی داخلی شود

سوال کلیدی دوم ظرفیت تبادل است. بر اساس برنامه‌ریزی‌های فعلی، پیش‌بینی می‌شود تبادل اولیه برق از آذربایجان حدود 300 تا 400 مگاوات باشد. اگر مسیر ارمنستان – گرجستان تکمیل شود، می تواند تبادل تا 1200 مگاوات را امکان پذیر کند. این اعداد در مقایسه با کسری های تابستانی ایران که در برخی سال ها تا 24 هزار مگاوات برآورد می شود، زیاد نیست.

اتصال منطقه ای نباید جایگزین اصلاحات انرژی داخلی شود. اگر برنامه جدی برای کاهش تلفات، نوسازی ترانسفورماتورها و دیجیتالی شدن شبکه توزیع و ورود با ساختار علمی انرژی های تجدیدپذیر وجود نداشته باشد، این خطوط بین المللی در عمل فقط «شیرهای فشار» خواهند بود. به همین دلیل، من توصیه می کنم که برنامه اتصال برق با روسیه باید همزمان با برنامه سه ساله کاهش تلفات حداقل دو درصدی ادامه یابد. زیرا هر یک درصد کاهش تلفات معادل چندین گیگاوات ظرفیت جدید بدون نیاز به نیروگاه های جدید و وابستگی به روسیه است.

باید نگران وابستگی ایران به گاز، برق و بنزین روسیه بود

در سطح اقتصادی نیز چالش هایی وجود دارد. برق عبوری از آذربایجان، ارمنستان یا گرجستان مستلزم پرداخت تعرفه ترانزیت (Wheeling Charge) است و به دلیل نیاز به مبدل های DC گران قیمت ممکن است قیمت برق وارداتی بالا باشد. در عین حال باید نگران وابستگی ایران به گاز، برق و بنزین روسیه بود.

وزن کریدور شمال-جنوب با اتصال شبکه برق عراق به شورای همکاری خلیج فارس و کریدور انرژی دریای سیاه محدود شده است.

* با توجه به اینکه همکاری های انرژی زیادی در منطقه در جریان است و ایران تا حدودی از این مسائل کنار گذاشته شده است، آیا اتصال شبکه برق ایران و روسیه که حتی آن را «کریدور برق شمال به جنوب» نامیدند، می تواند جایگاه ایران را در نظم نوین انرژی منطقه بازتعریف و تقویت کند؟ یا وزن کریدورهای جایگزین و روابط انرژی های نو در منطقه بیشتر است و همچنان خطر کاهش نقش ایران در بازار انرژی منطقه وجود دارد؟

در ظاهر و از منظر گروهی که ارتباط با روسیه را راه صرفه جویی انرژی برای ایران می دانند، اگر پروژه اتصال ایران و روسیه به صورت چند محوری (از آذربایجان و ارمنستان-گرجستان) اجرا شود، می تواند ایران را به پلی بین خاورمیانه و اوراسیا تبدیل کند. در نگاه اول، این یک موقعیت ژئوپلیتیکی جذاب است: ایران در وسط دو سیستم بزرگ برق قرار دارد و می تواند از برق به عنوان ابزار نفوذ نرم استفاده کند. گزارش های رسمی از تشکیل کارگروه سه جانبه ایران، روسیه و آذربایجان خبر می دهند و حتی برخی منابع آن را اولین گام در راستای همگرایی انرژی منطقه می دانند.

با تکمیل اتصال شبکه برق عراق به شورای همکاری خلیج فارس، وابستگی تاریخی این کشور به واردات برق ایران کاهش می یابد.

اما همزمان، دو روند مهم در حال شکل گیری است که وزن کریدور شمال-جنوب را محدود می کند. اولین کریدور انرژی دریای سیاه بین گرجستان و رومانی است که با حمایت اتحادیه اروپا تا پایان دهه به بهره برداری می رسد. این پروژه مسیر انتقال برق تجدیدپذیر از قفقاز به اروپا است و در عمل بخش مهمی از برق مازاد منطقه را از ایران دور می کند. دوم، اتصال شبکه برق عراق به شورای همکاری خلیج فارس (GCCIA) است که فاز اول آن انتقال حدود 600 مگاوات برق از کویت به بصره است. با تکمیل این پروژه، عراق بخشی از برق مورد نیاز خود را از کشورهای عربی تامین می کند و وابستگی تاریخی این کشور به واردات برق ایران کاهش می یابد.

تنش های مرزی در قفقاز جنوبی می تواند جریان برق را متوقف کند/ کریدور برق شمال-جنوب زمانی سودآور می شود که ایران بتواند ترانزیت برق از کشورهای ثالث را نیز بر عهده بگیرد.

در چنین فضایی اگر ایران تنها بر یک مسیر (مثلاً محور آذربایجان) تکیه کند، خطر وابستگی ژئوپلیتیکی به روسیه و آسیب پذیری در برابر نوسانات سیاسی افزایش می یابد. مسیر آذربایجان از نظر فنی کوتاهتر اما از نظر سیاسی پرخطرتر است. تنش های مرزی در قفقاز جنوبی می تواند جریان برق را متوقف کند. از سوی دیگر، محور ارمنستان – گرجستان با سرمایه گذاری در پست های DC و حاکمیت چند ذی نفع از ثبات بیشتری برخوردار است و می تواند نقش متعادل کننده ای برای ایران ایفا کند.

از نظر اقتصادی، این کریدور زمانی سودآور می شود که ایران بتواند ترانزیت برق از کشورهای ثالث را نیز بر عهده بگیرد. در غیر این صورت، تنها واردات یا صادرات فصلی نمی تواند موقعیت ژئوپلیتیکی ایجاد کند. بالاخره یک مسیر محدود روسیه ایرانی می شود.

آیا وابستگی شدید ایران به گاز، برق و بنزین روسیه در محاسبات دیپلماسی در نظر گرفته شده است؟

اگر ارتباط شبکه ایران و روسیه به صورت چند جانبه، شفاف و اقتصادی طراحی شود، می تواند برگ جدیدی از ژئوپلیتیک برای ایران باشد. اما اگر به یک پروژه نمادین و وابسته به روسیه کاهش یابد، وزن راهروهای رقیب در نظم جدید برق منطقه بیشتر خواهد شد. آینده این پروژه نه در سیم، بلکه در نوع حاکمیت مشخص می شود. آیا ایران می خواهد پل برق منطقه باشد یا فقط یکی از مصرف کنندگان اضطراری در حاشیه؟ و دوباره این سوال مهم را تکرار می کنم: آیا وابستگی شدید ایران به گاز، برق و بنزین روسیه را در محاسبات دیپلماتیک دیده اند؟

برای مطالعه بیشتر گزارش همکاری ایران و روسیه در زمینه نیروگاه های هسته ای کوچک ر.ک میهن تجارت خواندن

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی