تغییر کلیدی اوسمار در پرسپولیس!

تغییر کلیدی اوسمار در پرسپولیس!


هاشمیان معتقد بود حضور همزمان ارونوف و بیفوما باعث کاهش فشار از جلو و کم تحرکی تیم می شود. دیدگاه او بر اساس نظم دفاع جلو و ساختار مطبوعاتی کلاسیک بود که در ذهن او تنها با دویدن بی امان و حضور بازیکنان سخت کوش حفظ می شد. اما شاید فوتبال فقط خطوط نظری نباشد. فوتبال لحظاتی است که مربی تصمیم می گیرد راه جدیدی برای خروج از بحران پیدا کند.

اسمار آن لحظه را پیدا کرد. او به جای حذف بازیکنان، نقش ها را عوض کرد. به جای اینکه انتظار داشته باشد بیفوما سریع باشد و از کناره ها بدود، او را به مرکز حرکت داد. او آن را نقطه شروع حمله قرار داد. به محوری که حرکت خط حمله را هدایت می کند و در همان لحظه تیم را نزدیک دروازه حریف نگه می دارد. این کار نه جادو بود و نه انقلاب. فقط توانایی ها و اعتماد خود را بشناسید.

در روزهایی که پرسپولیس زیر نظر هاشمیان به گل می رسید، موقعیت های کمی ایجاد می کرد و از بالا تا انتهای زمین شبیه تیمی خسته به نظر می رسید، ناگهان همان تیم در یک مسابقه سه گل به ثمر رساند. او نه تنها گل زد، بلکه فوتبال بازی کرد. او توپ را با ریتم، جریان و آرامش به جلو می برد. چیزی که هوادار مدت هاست به دنبال آن بوده است: تیمی که نه تنها برنده، بلکه متقاعد هم باشد.

نقش بیفوما در این بازگشت تعیین کننده بود. بیفوما همیشه بازیکن سرعت و حرکت در عرض بوده است. مربیان قبلی از او انتظار داشتند که مخفیانه از پشت دفاع عبور کند و با یک دویدن ساده بازی را تغییر دهد. اما اسمار متوجه شد که بیفوما توانایی لمس توپ، جریان نگه داشتن حمله و ایجاد ارتباط بین خطوط را نیز دارد. به او مسئولیت داد. مسئولیت یعنی قدرت. نتیجه همان چیزی بود که روی زمین دیده می شد. بازیکنی که قبلا یک مهره ساده بود حالا فرمانده شده است.

در مورد اورونوف قضیه فرق می کند. استرس جسمانی و روحیه پایین او کاملا مشخص است. این بازیکن هنوز از اینکه بتواند همان تاثیری را که بازیکن اول در مسابقه نشان داد، داشته باشد فاصله دارد. اما مربی که شجاع باشد فرصت می آفریند. اگر اسمار وقت پیدا کند و این بازیکن مصدوم نشود این فاصله را کم می کند. اورونوف دارای ارزش است و این ارزش در ترکیب تهاجمی به بهترین شکل دیده می شود. نه در ساختار مبتنی بر ترس.

گلها فقط نتیجه انتخاب نبودند. آنها نتیجه تغییر دیدگاه بودند. پرسپولیس در بازی با استقلال خوزستان پیروز نشد. لبخندی را به لب هواداران بازگرداند. هواداری که از تیم انتظار هویت دارد. هویت پرسپولیس همیشه شجاعت بوده است. ابتکار حمله فشار از جلو با توسل به توانایی فنی بازیکنان.

با این حال، همه چیز کامل نیست. یک مشکل جدی در دفاع چپ وجود دارد. وضعیت میلاد محمد قابل اعتماد نیست. نیاز مبرمی به بازیکن جدید وجود دارد یا باید تغییرات بیشتری در ساختار اسمار ایجاد شود. این بخش همچنان جای نگرانی دارد و باید به دقت مورد توجه قرار گیرد. زیرا برای تیمی که می خواهد دوباره در اوج باشد، نمی توان آسیب پذیری در سمت دفاعی را نادیده گرفت.

اما فراتر از جزئیات، یک چیز در بازی اول مشخص بود:

شجاعت برگشته ترس از اشتباه کردن از بین رفته است. پرسپولیس دوباره شبیه خودش شد.

هوادار بازی را ندید. نفس کشید آرام شد. او احساس کرد که تیمش دوباره یک تیم است.

اما نباید فراموش کرد که این یک تورنمنت کوتاه مدت نیست. یک لیگ است. اگر پای جادویی وجود داشته باشد، نیاز به پشتیبانی لجستیکی همه جانبه دارد. پرسپولیس در کناره ها و خط حمله به تقویم نیاز دارد. مدیریت و هواداران فکر می کردند که مشکل حل شده است، آنها بزرگترین خودفریبی ممکن را انجام دادند.

بردن سه پیروزی بزرگ نیست، اما نمی تواند فریبنده باشد. به خصوص اگر یادتان باشد حریف پرسپولیس ارزان ترین تیم لیگ بود و بدون تمرین در این بازی حضور داشت. پس برای قضاوت خیلی زود است و فقط باید خوشبینانه به روزهای پیش رو نگاه کرد، جایی که اسمار یک آزمون جدی خواهد داشت – تقابل با تراکتورسازی در 30 آبان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی