چرا ترامپ با بن سلمان مانند یک پادشاه رفتار کرد؟ ۳ محرک ژئواستراتژیک دارد که یک موردش ایران است

چرا ترامپ با بن سلمان مانند یک پادشاه رفتار کرد؟ ۳ محرک ژئواستراتژیک دارد که یک موردش ایران است
پایگاه خبری تحلیلی میهن تجارت (mihantejarat.com):

جیمز استاوریدیس، ستون نویس Bloomberg Opinion، دریاسالار بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده، فرمانده سابق ناتو و معاون رئیس جمهور در امور جهانی در گروه کارلایل، نوشت: اولین بار با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، در سال 2018 در ریاض ملاقات کردم. او مرا از چندین بخش در دفاتر عظیم خود برد و پروژه‌های جاه‌طلبانه و پیشرفت‌های فناوری لازم برای تنوع بخشیدن به اقتصادش را به من نشان داد. نتیجه گیری من بعد از آن جلسه این بود: «او در رگ هایش برق دارد». – یعنی این عبارت دو معنی داشت: یکی مثبت، یعنی انرژی فوق العاده; و دیگری منفی است، یعنی بی دقتی و پیش بینی ناپذیری.

به گزارش سرویس بین الملل “میهن تجارت”در ادامه آمده است: از آنجایی که وی تنها 40 سال سن دارد، احتمالاً چندین دهه حاکم مطلق کشورش خواهد بود. اهمیت حضور وی در واشنگتن برای دیدار با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا – به ویژه با توجه به شرایط متشنج ژئوپلیتیک منطقه و منافع روزافزون جهانی ایالات متحده و عربستان سعودی – ناچیز نیست.

همه چیز کم و بیش طبق برنامه پیش رفت: ولیعهد به گرمی در دفتر رئیس جمهور مورد استقبال قرار گرفت. گفته می شود که پادشاهی قصد دارد تا 1 تریلیون دلار در آمریکا سرمایه گذاری کند. و عربستان سعودی وضعیت مطلوب “متحد اصلی غیر ناتو” را دریافت کرد. پرواز نمایشی جنگنده های F-35 مقدمه ای برای پیشنهاد فروش این جنگنده نسل پنجم به عربستان بود. توافقنامه هایی در مورد انرژی صلح آمیز هسته ای، همکاری در زمینه هوش مصنوعی، مواد معدنی حیاتی و سایر موضوعات نیز پیش رفت.

این سفر نشانگر یک دوستی شخصی گرم بین ولیعهد و رئیس جمهور بود، هر دو چهره غیرقابل پیش بینی. هر گونه سایه باقی مانده از قتل جمال خاشقجی، ستون نویس واشنگتن پست در سال 2018 – که سیا دریافت که به دستور محمد بن سلمان بوده است – کنار گذاشته شد.

اما فراتر از نمایش عمومی همسویی و محبت، محرک های ژئواستراتژیک روابط ایالات متحده و عربستان سعودی چیست؟ دولت ترامپ سرمایه سیاسی ای که با این سفر پر زرق و برق ایجاد کرده را کجا باید خرج کند؟

قبل از هر چیز، کاخ سفید باید عربستان سعودی را تشویق کند تا به طور کامل از طرح 20 ماده ای ترامپ برای صلح خاورمیانه حمایت کند. برنامه ای که شامل بازسازی غزه و اعزام نیروی حافظ صلح پان عربی به این منطقه است. این می تواند به نابودی کامل بقایای حماس منجر شود و ثبات و جریان پیوسته کمک های بشردوستانه را برای 2.2 میلیون فلسطینی ساکن در منطقه ویران فراهم کند. در حالی که اسرائیل احتمالاً یک منطقه حائل را حفظ خواهد کرد، یک نیروی عربی – شاید همراه با نیروهایی از سایر کشورهای اسلامی مانند اندونزی و ترکیه – تنها راه برای آرام کردن کامل نوار غزه است.

پایان جنگ و بازسازی غزه کلید عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل است که یکی از اهداف اصلی دیپلماتیک ترامپ است. اگرچه ولیعهد همچنان می گوید که این روند بدون مسیری معتبر برای تشکیل کشور فلسطین امکان پذیر نیست، اما دولت ترامپ ممکن است بتواند با به تعویق انداختن آن برای چندین سال این شرایط را مدیریت کند.

دومین حوزه مهم نگرانی مشترک ایران است، موضوعی که همیشه در دیدارهای من با محمد بن سلمان مطرح بوده است. بهترین راهبرد ادامه تلاش برای بیرون راندن ایران از منطقه است. به طوری که هیچ بازگشتی برای نیروهای نیابتی ایران در سوریه، لبنان، غزه و عراق وجود ندارد. این امر مستلزم ادامه فشار نظامی واشنگتن با همکاری اسرائیل است. همچنین به حمایت عربستان در زمینه های اطلاعاتی، دفاع هوایی، نظارت، جنگ سایبری و عملیات نیروهای ویژه نیاز دارد. همکاری نظامی اسرائیل و عربستان سعودی در هاله ای از ابهام قرار دارد، اما پس از توافق جدید دفاعی آمریکا و عربستان، ممکن است این عملیات بیشتر نمایان شود.

سومین بخش مهم روابط آمریکا و عربستان مربوط به فروش جنگنده های F-35 است. فروش از دو جهت حیاتی خواهد بود: اول، انتقال چنین فناوری پیشرفته ای همیشه خطر افتادن آن به دست رقبا، به ویژه چین، را به همراه دارد. دوم، اسرائیل احتمالاً از این توافق راضی نخواهد بود، زیرا “مزیت نظامی کیفی” آن نسبت به همسایگان عرب خود – که توسط قوانین آمریکا تضمین شده است – کاهش خواهد یافت. بنابراین، واشنگتن باید این برنامه را با دقت مدیریت کند. هر دو با تضمین های قوی برای حفاظت از فناوری و دیپلماسی فعال برای ایجاد تعادل بین نیازهای امنیتی اسرائیل و عربستان سعودی.

بالاخره بحث انرژی مطرح است. بازارهای جهانی نفت ممکن است با دوران پرتلاطمی روبرو شوند. با سه سناریوی ژئوپلیتیکی بالقوه: تغییر رژیم در ونزوئلا و آزادسازی بیش از 300 میلیارد بشکه از ذخایر نفت در این کشور. توافق مسکو در مورد صلح اوکراین و خروج از تحریم های نفت و گاز؛ و شاید موافقت ایران برای کنار گذاشتن دستیابی به سلاح هسته ای و لغو تحریم ها. احتمال وقوع هر سه در یک زمان بسیار کم است – مانند سه 7 در یک ردیف در یک ماشین اسلات ژئوپلیتیک – اما حتی یک یا دو مورد از آنها بازارها را به آشوب می کشاند.

فراتر از پر زرق و برق دفتر بیضی شکل و حضور میلیاردرهای فناوری در مهمانی، دیدار ولیعهد نشانگر منافع جدی ژئوپلیتیکی بود. اکنون زمان آن است که برق وجود او را به مسیرهای سازنده هدایت کند – غزه، ایران، بازارهای دفاعی و انرژی.

استاوریدیس رئیس دانشکده حقوق و دیپلماسی فلچر در دانشگاه تافتس است. او یکی از اعضای هیئت مدیره گروه مشاوره Aon، Fortinet و Ankura می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی