به گزارش خبرگزاری به گزارش میهن تجارت، ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین زمانی در رسانه های غربی به عنوان یک قهرمان ملی و نجات دهنده کشورش از تجاوز روسیه معرفی می شد، اما اکنون واقعیت دیگری نمایان شده است. اوکراین به جای حرکت در مسیر حفظ استقلال ملی به باتلاقی تبدیل شده است که توسط آمریکا برای تحت فشار قرار دادن روسیه طراحی شده و هزینه آن را مردم اوکراین پرداخته اند.
زلینسکی او باید بین «حفظ شرافت ملی» و «از دست دادن بزرگترین شریک خارجی» یکی را انتخاب کند. این انتخاب پرده جدیدی از محاسبات اشتباه سیاستمداران غربی پس از کودتای 2014 را آشکار می کند. اگر کودتا اتفاق نمی افتاد، دولت قانونی اوکراین می توانست توسعه روابط با اروپا را مدیریت کند و استقلال کشور را حفظ کند. اما سیاست های غربی ها دولت وقت را متهم به روسی سازی کرد و در نهایت اوکراین را به ابزاری برای منافع آمریکا و ناتو تبدیل کرد. نتیجه امروز وضعیتی است که اوکراین را شبیه سودان در قلب اروپا کرده است. کشوری با منابع و جمعیت قابل توجه در باتلاق قدرت های جهانی گرفتار شده است.
طرح 28 ماده ای ترامپ؛ صلح یا بازآرایی قوا؟
پس از ارائه طرح 28 ماده ای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با هدف پایان دادن به جنگ در اوکراین، قرار است مقامات آمریکایی در روزهای آینده با طرف روسی دیدار و درباره جزئیات پیشنهاد رئیس جمهور آمریکا گفتگو کنند. این طرح با خشم کی یف و پایتخت های اروپایی مواجه شده و نشان می دهد که آمریکا و روسیه بدون دخالت اروپا معادلات کلان را بازطراحی کرده اند. یکی از نکات کلیدی پیشنهاد گفتگو بین روسیه و ناتو با میانجیگری ایالات متحده است. رویکردی غیرمعمول که در دوره ترامپ برجسته تر شده است. تجربه مشابه در جنگ 12 روزه ایران و رژیم صهیونیستی و درگیریهای فلسطینی نشان داده است که آمریکا در بسیاری از بحرانها هم نقش طرف درگیر و هم نقش میانجی را ایفا کرده است.
محدودیت های نظامی و سرزمینی اوکراین
طرح ترامپ شامل محدودیت های نظامی گسترده در اوکراین است. از الحاق کریمه در سال 2014 تا چهار استان دیگر دونتسک، لوهانسک، زاپوروژیه و اسب هاحدود 20 درصد از مساحت اوکراین و بخش مهمی از جمعیت و منابع آن از بین رفته است. از تعداد پرسنل ارتش نیز کاسته شده است و باید میزان تسلیحات را تنظیم کرد تا تعادل نظامی برقرار شود. در واکنش به انتشار قریب الوقوع این طرح، فرانسه و اوکراین قراردادی برای فروش 100 جنگنده امضا کردند. رافال امضا کرد؛ اقدامی پیشگیرانه برای حفظ تعادل نظامی در برابر محدودیت های طرح ترامپ.
لهستان؛ ستون فقرات ناتو و خط مقدم اروپا
یکی از محوریترین بخشهای این طرح، استقرار نیروهای ناتو در لهستان است تا در صورت نقض آتشبس توسط روسیه، واکنش فوری صورت گیرد. این استقرار ظاهرا تضمینی برای اجرای توافق است، اما در عمل لهستان را به سنگر اصلی و خط مقدم ناتو در شرق اروپا تبدیل می کند. لهستان چهار نقش کلیدی دارد:
- حمایت از سه جمهوری بالتیک: لیتوانی، استونی و لتونی آنها با وجود وسعت و جمعیت کم، برای روسیه اهمیت ویژه ای دارند و تنها از طریق لهستان به ناتو متصل هستند. حضور لهستان برای پاسخ نظامی به هرگونه تحول در این منطقه ضروری است.
- حمایت از اوکراین: لهستان خطوط تدارکاتی و تجهیزات نظامی را از خاک خود به اوکراین منتقل می کند و نقشی حیاتی در تقویت خطوط مقدم جنگ ایفا می کند.
- مهار بلاروس به عنوان عامل روسیه: بلاروس نقش مهمی در جنگ های نظامی و هیبریدی ایفا می کند و استقرار سلاح های هسته ای تاکتیکی روسیه در آنجا بر پیچیدگی اوضاع افزوده است. کنترل لهستان به ناتو اجازه می دهد تا به این کشور پاسخ دهد.
- بی ثباتی دریای بالتیک برای روسیه: با تبدیل لهستان به پایگاه نظامی و انبار تسلیحات، مسیرهای دریایی روسیه برای دسترسی به آب های آزاد محدود می شود و دریای بالتیک به منطقه ای حساس تحت کنترل غرب تبدیل می شود.
احیای قدرت غربی در اروپای شرقی
این اقدامات نشان می دهد که آمریکا و ناتو در تلاش هستند تا توازن قوا را به نفع خود بازگردانند و اوکراین، لهستان و بالتیک را مرکز استراتژی خود قرار دهند. طرح ترامپ در کنار محدودیت های نظامی اوکراین، استقرار نیروها در لهستان و فشارهای سیاسی و اقتصادی، کلید سازماندهی مجدد قدرت ها در اروپای شرقی است. در این میان اوکراین، لهستان و بالتیک در مرکز بازی قدرت جهانی قرار دارند و هر حرکت کوچکی می تواند آینده امنیت و ثبات قاره سبز را تحت تاثیر قرار دهد.
منبع : به گزارش میهن تجارت






