بعدی- فیلم «بیدار مرده» به کارگردانی رایان جانسون مخاطب را از دنیای روشن و پر زرق و برق «پیاز شیشه ای» به محیطی سرد و مرموز می برد; جایی که اعترافات تکان دهنده، قتل در اتاق قفل شده و ظاهر دیرهنگام بنوا بلان داستانی پر از تعلیق و مملو از اشارات اجتماعی و مذهبی را ایجاد می کند.
به گزارش به گزارش میهن تجارت به نقل از فایننشال تایمز سری جدید Knives Out توسط ریان جانسون بار دیگر مخاطبان را در دنیایی از اشارات مذهبی، طنز تند و پیچیدگی داستانی یک معمای جنایی کلاسیک غرق می کند. در این قسمت جدید، دنیل کریگ در نقش کارآگاه معروف جنوبی، بنوا بلان، بازمی گردد. اما واقعیت این است که در بخش بزرگی از فیلم، این جاش اوکانر است که نقش اصلی را بر عهده میگیرد.
اوکانر، هنرپیشه با استعداد بریتانیایی که پیش از این در فیلم های موفقی چون “La Chimera” و “Mastermind” نقش یک دزد را بازی کرده بود، این بار در قالب شخصیتی متفاوت ظاهر می شود. او نقش جاد دوپلنتی را بازی می کند. کشیشی حساس و بی گناه که از نیویورک به منطقه ای آرام و سرد فرستاده می شود تا زیر نظر راهبی عبوس به نام مونسینور جفرسون ویکس (با بازی جاش برولین در یکی از قوی ترین نقش هایش) خدمت کند.
به زودی، ویکس از این کشیش جدید می خواهد که اعترافات او را بشنود. اما اعترافاتی که از دهان او بیرون می آید نه تنها طولانی، بلکه تکان دهنده است، یا بهتر است بگوییم گناهی تکراری که شخصیت مذهبی ویکس را زیر سوال می برد. این سکانس به همان اندازه که خنده دار است ناراحت کننده است. دوپلنتی از خود می پرسد که در چه کلیسایی قدم گذاشته است. سوالی که مخاطب کاملا با او در میان می گذارد.
“Wake Up Dead Man” دومین دنباله این مجموعه است که با موفقیت سال 2019 “Knives Out” احیا شد. پس از موفقیت بزرگ آن فیلم، نتفلیکس قراردادی 469 میلیون دلاری برای ساخت دو قسمت دیگر امضا کرد. قسمت اول این معامله، «پیاز شیشه ای»، داستانی درخشان درباره میلیاردرهای فناوری بود که در فضایی آفتابی روایت می شد. اما اکنون فضا کاملاً تغییر کرده است: هوا سردتر است، لحن فیلم به یک معمای تلویزیونی نزدیکتر است و گروه بزرگ بازیگران یادآور داستان های خانم مارپل است. گلن کلوز، کری واشنگتن، و اندرو اسکات تنها برخی از گروهی هستند که به عنوان پیروان هفته معرفی شده اند.
و سپس به قتل می رسیم. افشای هویت مقتول به معنای افشای داستان است، اما چیزی که فیلم مشخص می کند این است که ما با یک “قتل در اتاق قفل شده” روبرو هستیم. جنایتی که از نظر فیزیکی غیرممکن به نظر می رسد. در این مرحله است که بالاخره بنوا بلان وارد صحنه می شود.
فیلم در کل سرگرم کننده است. مردگان واقعاً مرده نمی مانند، سرنخ ها یکی پس از دیگری منحرف می شوند و نمادهای شوم و فریبنده فراوانند. اما در زیر این ساختار جنایی کلاسیک، تلاش بلندپروازانه تری در جریان است. فیلم مانند یک «پیاز» لایه لایه است و این لایه ها گاهی با یکدیگر ناسازگار به نظر می رسند.
در سطح اول روایت با یک کمدی سیاه پر سر و صدا روبرو هستیم. جایی که شخصیت دوپلانتیس با عباراتی مانند «جوان، ساده لوح و پر از مسیح» توصیف می شود. علاوه بر آن، اشارات سیاسی به وضوح وجود دارد: فیتیله هایی با چهره ای عوام فریبانه و پیروانی که در تئوری های توطئه وسواس دارند. این عناصر در دو فیلم قبلی هم وجود داشت و در اینجا به خوبی با هم ترکیب شده اند.
اما در عمق داستان، فیلم حال و هوای دیگری پیدا می کند. جانسون در مصاحبه های اخیر خود در مورد زمان از دست دادن ایمان مذهبی خود گفته است; حالا طرد این درگیری درونی در فضای معنوی و غم انگیز فیلم احساس می شود. این لحن جدی گاهی با شوخی خوانده نمی شود و حتی ما را به این فکر می اندازد که شاید کارگردان پنهانی ترجیح داده فیلم متفاوتی بسازد. یک نمایش دراماتیک حول محور یک کشیش خوب، بدون اسرار پیچیده و شخصیتهای ثانویه عجیبی که فیلم مدام از آنها دور میشود.
دنیل کریگ بعدها وارد داستان می شود و در نهایت با سخنرانی خود حضور خود را تثبیت می کند. او که سال ها در نقش جیمز باند دیده می شود، این بار به میل شخصی به عنوان بازیگر نقش مکمل ظاهر می شود. اما نمی تواند برای همیشه پنهان بماند. در لحظهای طنز، او در میانهی تحقیقات، زمزمه میکند: «اسکوبی-دو-بی-دو»، یک خط احتمالاً بداهه که باعث شد منتقدان از خنده منفجر شوند. این همان جرقه ای است که به ما یادآوری می کند که مجموعه جانسون و Knives Out در چه بهترین هستند: برخی چیزها بسیار جدی هستند، اما برخی فیلم ها فقط باید خنده دار باشند.





