نیویورک تایمز نوشت: راهبرد جدید امنیت ملی پرزیدنت ترامپ کشوری را توصیف می کند که بر تجارت و کاهش مهاجرت تمرکز دارد و از قضاوت در مورد رژیم های خودکامه اجتناب می کند.
به گزارش سرویس بین الملل «میهن تجارت» در ادامه این مطلب آمده است: کشورهای آمریکای لاتین قراردادهای غیررقابتی را به شرکت های آمریکایی اعطا کنند. اهمیت تایوان به نیمه هادی ها و خطوط کشتیرانی کاهش یافته است. واشنگتن باید «سرزنش کردن» پادشاهی های ثروتمند خلیج فارس را متوقف کند.
دنیایی که از کاخ سفید دیده می شود، دنیایی است که آمریکا می تواند از قدرت عظیم خود برای کسب درآمد استفاده کند.
پرزیدنت ترامپ در طول سال نشان داده است که اولویت دور دوم او تحت فشار قرار دادن کشورهای ضعیفتر به نفع شرکت های آمریکایی خواهد بود. اما اواخر روز پنجشنبه، دولت او این رویکرد سود محور را به عنوان بخش اصلی سیاست خارجی رسمی ایالات متحده تقویت کرد و نسخه ای دیرهنگام از اهداف امنیت ملی آمریکا را در اختیار جهان قرار داد.
این سند که به عنوان استراتژی امنیت ملی شناخته میشود، جهانی را توصیف میکند که در آن منافع آمریکا بسیار محدودتر از آنچه دولتهای قبلی – حتی دولت دوره اول ترامپ – ترسیم کردهاند، است. تصویر دیرینه ایالات متحده به عنوان یک نیروی جهانی برای آزادی از بین رفته است و کشوری جایگزین آن شده است که بر کاهش مهاجرت متمرکز است و از قضاوت رژیم های خودکامه به عنوان منابع مالی اجتناب می کند.
در این سند آمده است: ما به دنبال روابط خوب و روابط تجاری مسالمت آمیز با ملت های جهان هستیم، بدون تحمیل دموکراسی یا تغییرات اجتماعی دیگر که به طور اساسی با سنت ها و تاریخ آنها متفاوت است.
این در حالی است که استراتژی امنیت ملی در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ، جهان را نبرد “بین کسانی که از سیستم های سرکوبگر حمایت می کنند و کسانی که از جوامع آزاد حمایت می کنند” توصیف می کند.
استراتژی امنیت ملی الزام آور نیست و برخی از تحلیلگران هشدار داده اند که نباید آن را به عنوان راهنمای اقدامات آتی خیلی جدی گرفت، به ویژه با توجه به خلق و خوی غیرقابل پیش بینی ترامپ.
اما انتشار این استراتژی – که روسای جمهور اخیر معمولاً فقط یک بار در هر دوره به روز می کنند – به عنوان یک عکس فوری مهم است. در بحبوحه بحثهای جاری میان جمهوریخواهان درباره سیاست ایالات متحده در قبال خاورمیانه، روسیه، چین و جاهای دیگر، این سند نشان میدهد که به نظر میرسد دولت بر تعهد خود برای اجتناب از درگیری نظامی و ارتقای تجارت همگرا شده است.
در مصاحبه ای، دن کالدول، مشاور ارشد سابق وزیر دفاع پیت هگزث، که از مهار حضور نظامی ایالات متحده حمایت می کند، استراتژی جدید را “یک گسست واقعی با اجماع شکست خورده دو حزبی پس از جنگ سرد” توصیف کرد.
او گفت: “برای مدت طولانی، توهمات اساس سیاست خارجی ما بوده است – توهمات در مورد نقش آمریکا در جهان، در مورد منافع ما، در مورد آنچه می توانیم از طریق نیروی نظامی به دست آوریم.” از این نظر، این سند یک سند واقع بینانه است.
این سند بیزاری شناخته شده ترامپ از دولت های لیبرال اروپایی و تمایل او برای چشم پوشی از نقض حقوق بشر – از جمله اظهارنظر “اتفاق یافته” او در مورد قتل و قطعه قطعه کردن یک روزنامه نگار سعودی در سال 2018 برای واشنگتن پست را مستند می کند. گرگوری دبلیو. میکس، نماینده نیویورک، دموکرات ارشد کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، گفت که این سند “دههها رهبری مبتنی بر ارزشهای آمریکایی را حذف میکند و جهانبینی پست و غیراصولی را جایگزین آن میکند.”
این استراتژی اروپا را با “انقراض تمدنی” به دست مهاجران و رهبران جریان اصلی آن توصیف می کند. این سند می گوید که ایالات متحده «مقاومت» را در برابر رهبران جریان اصلی اروپا ایجاد خواهد کرد و ادعا می کند که بسیاری از دولت های آنها «اصول اساسی دموکراسی را برای سرکوب مخالفان تضعیف می کنند».
این موضع واکنش تند سیاستمداران اروپایی را برانگیخت. واکنش شوکهکنندهای مشابه زمانی که جیدی ونس، معاون رئیسجمهور، مقامات آلمان را در ماه فوریه به دلیل تلاش برای مهار رشد حزب راست افراطی این کشور سرزنش کرد. کارل بیلت، نخست وزیر پیشین سوئد، در شبکه های اجتماعی نوشت که استراتژی امنیت ملی “خود را به سمت راست افراطی در اروپا می رساند.”
در خارج از اروپا، این سند – برخلاف دههها سیاست خارجی آمریکا – دموکراسی را به عنوان یک ارزش قابل دفاع توصیف نمیکند. اسرائیل و تایوان – که امنیت آنها مدت ها مورد حمایت ایالات متحده بوده است – نه به دلیل ارتباط آنها با ارزش های آمریکایی، بلکه به دلیل اهمیت اقتصادی منطقه ای آنها مشخص می شود.
در خاورمیانه، این سند منطقه را «منبع و مقصد سرمایه گذاری بین المللی» می نامد. این سند خواستار «ترک تجربه نادرست ایالات متحده در مقصر دانستن این کشورها – به ویژه پادشاهیهای خلیج فارس – برای کنار گذاشتن سنتها و اشکال تاریخی حکومتهای خود» شده است.
در آمریکای لاتین، این سند می گوید که ایالات متحده “دکترین مونرو را برای بازگرداندن برتری ایالات متحده در نیمکره غربی بازگرداند و اجرا خواهد کرد.” در این راستا، دیپلمات های آمریکایی باید به دنبال «فرصت های تجاری بزرگ در کشورهای خود، به ویژه قراردادهای مهم دولتی» باشند.
در این سند آمده است: «شرایط قراردادهای ما، به ویژه با کشورهایی که بیشترین وابستگی را به ما دارند و بنابراین ما بیشترین اهرم را داریم، باید قراردادهای انحصاری برای شرکتهای ما باشد».
این استراتژی اطلاعات کمی در مورد بررسی احتمال حمله به ونزوئلا توسط دولت ترامپ ارائه می دهد. اگرچه او می گوید ایالات متحده باید “غیر مداخله گر” باشد، اما همچنین می گوید که قدرت نظامی ایالات متحده باید از بقیه جهان به آمریکای لاتین منتقل شود تا “تهدیدهای فوری در نیمکره ما برطرف شود.”
کالدول، مشاور سابق هگزت، گفت که بسیاری از اعضای جنبش «اول آمریکا» به رهبری ترامپ «نگران جنگ تغییر رژیم در ونزوئلا هستند».
او افزود: «اما با این حال، آنچه در ونزوئلا و در نیمکره ما اتفاق میافتد سزاوار توجه بیشتری است تا اینکه چه کسی دونباس را کنترل میکند» – منطقهای در شرق اوکراین که روسیه در مذاکرات صلح میخواهد.
استراتژی امنیت ملی نسبت به دولت های قبلی دید محدودتری از رقابت ژئوپلیتیکی ارائه می دهد. اشاره ای به چشم انداز ارائه شده در استراتژی امنیت ملی ترامپ در سال 2017 – “چین و روسیه می خواهند جهانی بسازند که با ارزش ها و منافع آمریکا در تضاد باشد” – حذف شده است.
بدون توصیف روسیه به عنوان یک دشمن، سند جدید می گوید که “پایان فوری درگیری در اوکراین” یک “منافع اساسی” برای ایالات متحده است. هدف از چنین توافقنامه صلح، “برقراری مجدد ثبات استراتژیک با روسیه” و همچنین امکان “بقای اوکراین به عنوان یک کشور قابل دوام” است.
چین به عنوان یک رقیب توصیف شده است، اما عمدتاً در قالب رقابت تجاری که ترامپ بارها آن را تکرار کرده است. این سند میگوید که جنگ بر سر تایوان باید یک عامل بازدارنده باشد، زیرا «عواقب بزرگی برای اقتصاد آمریکا» خواهد داشت. این سند خواستار “یک رابطه اقتصادی واقعا دوجانبه و دوجانبه سودمند با پکن” است – مشابه سازش تجاری ترامپ و شی جین پینگ، رهبر چین که در اکتبر اعلام کردند.
جاناتان زین، مدیر امور چین در شورای امنیت ملی در دولت بایدن، گفت که راهبرد جدید «پیام دلپذیرتری برای پکن» نسبت به نسخههای صادر شده در دوره اول بایدن یا ترامپ دارد. وی افزود که تمرکز سند بر آمریکای لاتین باید خبر خوبی برای چین باشد.
او گفت: «فکر میکنم این سند با نوعی تسکین خیالآمیز دیده میشود.» زین اکنون یکی از همکاران موسسه بروکینگز است.





