روزنامه کیهان در خبر ویژه خود به انتقاد از سخنان رئیس جمهور پرداخت و آن را ناامید کننده خواند.
در این بخش آمده است: اظهارنظر برخی از دولتمردان در زمینه مشکلات و راهکارها یا پاسخگویی به سوالات و انتقادات مخاطبان نیازمند بازنگری جدی است تا اولاً معطوف به واقعیات باشد و خلاف واقع نباشد، ثانیاً کارشناسانه باشد و روایتی کلی و وارونه نباشد و ثالثاً امیدوارکننده و نه ناامیدکننده و نه ناامید کننده از آن جریان باشد. موضع منتقد یا مخالف
بررسی برخی اظهارنظرها در این زمینه نشان می دهد که برخی مدیران نقطه تلمبه قضاوت منفی درباره توان دولت هستند و در حالی که انتظار می رود منطق «می شود»، «می توانیم»، «برنامه داریم» و «بر اساس برنامه برای حل مشکل عمل می کنیم» بر رویکرد گفتاری مدیران دولتی حاکم باشد.
به عنوان مثال در حالی که مردم انتظار برنامه دولت برای مهار افزایش بی رویه و بی رویه قیمت ها را دارند، سخنگوی دولت می گوید: تثبیت قیمت ها به اشتباه در دولت های گذشته انجام شد. دید علمی کافی در این زمینه نداشتند و فکر می کردند اگر قیمت کالاها ثابت شود ما به مردم کمک می کنیم.
این اظهارات در حالی مطرح می شود که نهادهای اقتصادی دولت عملا تنظیم بازار و نظارت بر قیمت ها را کنار گذاشته اند و برخی اقلام نه سالی یک بار بلکه ماهانه چندین بار گران می شوند و مدیران ذیربط در وزارت جهاد کشاورزی، اقتصاد و صمت و… لبخندی از روی رضایت می زنند.
برخی از نکات قابل تامل برخی از سخنان رئیس جمهور است که نه افقی را نشان می دهد و نه مشکلی را حل می کند و نه حکایت از داشتن راه حل و برنامه دارد و نه گزارشی از عملکرد دولت:
-خدایا بیا بریم هر جوری داره ما رو امتحان میکنه.
– راه حل رفع اختلافات وحدت ملی است.
– من در مجلس بودم، هیچکس به ما رسیدگی نمی کرد، الان رئیس جمهور هستم، همان آدم قبلی هستم. من کی هستم که بیام شهر شما را ببینم؟ فکر می کنی بیام ببینم معجزه می کنم؟ شما خودتان مشکلات را می بینید و آنها را حل می کنید.
– اقتصاد با دستور اداره نمی شود. «باید» با ارائه راهکارهای مناسب، فرآیندهای اجرایی فعلی را اصلاح کنیم.
– تلاش برای حذف کامل قیمت گذاری های تجویزی در دستور کار قرار دارد. چون دستور با علم اقتصاد همخوانی ندارد.
– از روزی که آمدیم هر روز برایمان بلایی آوردند.
– هرکسی می تواند مشکلات این حوزه و این حوزه را حل کند. من کی هستم؟ من تا دیروز نماینده مجلس بودم.
– من اصلا دنبال رئیس جمهور شدن نبودم. دوست داشتم مردم روی صحنه بیایند.
– سه بار در ارومیه درخواست دادم، استخدامم نکردند.
– ما روی طلا خوابیدیم و گرسنه ایم.
– ترکیه، ژاپن و کره نفت و گاز ندارند و وضعیت آنها از ما بهتر است. نفت و گاز داریم، اما گرسنه هستیم، مشکل داریم. مشکل کجاست؟
– یک بار گفتند ارومیه پاریس ایران است. حالا ببینید ما چه کرده ایم. حالا یکی دیگر می آید، پاریس ایران و افغانستان را می کشد.
– تا جایی که بتوانیم به شما کمک می کنیم، اما منتظر کمک ما نباشید (یکی از حضار: نشد؛ هم می گویید کمک می کنید و هم می گویید نمی کنید!).
– سال های گذشته 15 تا 18 میلیارد دلار برای کالاهای اساسی هزینه می شد، الان فقط 8 میلیارد دلار تا پایان سال داریم. پس سوال اینجاست که از کجا باید تهیه کرد؟ بعد می گوییم باید مقاومت کنیم که البته باید مقاومت کنیم.
– با مدیری که می گوید «هیچ راهی» نمی توان کار کرد.
سوال مهم این است که مردم، نخبگان، فعالان اقتصادی، کارآفرینان و اقشار مختلف مردم چه چیزی را باید از چنین ادبیات تعمیم دهنده، تصویری، منفی و گاه نادرست بردارد؟
چه اقتصاد و مدیریتی بدون دستور اداره می شود که برخی از مدیران دولتی مدام در سر خود برای توجیه بی عملی یا سوء مدیریت خود «دستور» می دهند، در حالی که دستور مستقیم یا غیرمستقیم افزایش قیمت اقلام و خدمات توسط همین مدیران صادر می شود؟! ارز، خودرو، نان، لبنیات، دارو، برخی کالاهای اساسی، گاز، برق، بلیط سفر و… در یک سال گذشته چقدر گران شده است و بخشنامه های دولت چه نقشی در این امر داشته است؟
96 میلیارد دلار ارز حاصل از صادرات به کشور بازنگشته و مدیران دولتی به جای مقصر دانستن شرکت ها (به ویژه شرکت های دولتی) از کمبود منابع ارزی گلایه دارند و یا مدام برای تامین بودجه به سراغ افزایش قیمت اقلام مختلف می روند. انواع تسهیلات ارزی و ریالی به شرکت های مختلف دولتی و غیردولتی واگذار می شود اما به ندرت پیگیری می شود که تکلیف آن تسهیلات یا بودجه ها چه شد؟ اینجاست که دلالان -علاوه بر اخلالگران رسانه ای مرتبط با اتاق جنگ اقتصادی دشمن- بازار را به هم می ریزند و مدیران ذیربط دولتی به جای اینکه مسئولیت تنظیم بازار و مهار قیمت ها را بر عهده بگیرند، اگر در برهم زدن ثبات قیمت ها نقشی نداشته باشند، حداکثر نقش تماشاچی را ایفا می کنند!
به عنوان نمونه در زمینه نهاده های دامی که نقش مهمی در بازار مرغ و گوشت دارند، دبیر اتحادیه واردکنندگان نهاده های دامی گفته است: از دی ماه سال گذشته مکاتبه ای با رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور و وزیر جهاد کشاورزی و هشدار و پیش بینی کمبود نهاده ها و مرغ به ازای هر 0000 تا 170; اما توجهی نکردند. محور سیاست شرکت هایی که به دنبال منافع خود هستند دلیل گرانی است و دولت باید آگاه باشد و منافع ملی را در نظر بگیرد.
همچنین نهاوندی یکی از اعضای هیئت مدیره اتحادیه واردکنندگان نهاده های دام و طیور می گوید: سال گذشته و در دولت قبل، جو، ذرت و کنجاله سویا به وفور و ارزان در اختیار دامداران بود، اما از ابتدای کار وزیر فعلی همه چیز خراب شده است. تنها دلیل گرانی محصولات کشاورزی در سال گذشته تغییر مدیریت در وزارت جهاد کشاورزی است. سال گذشته قیمت مرغ برای سفره عمومی کیلویی 85 هزار تومان بود، اکنون 145 هزار تومان است. وزیر کشاورزی مقصر این افزایش است.
در زمینه نوسانات قیمت در بازار اقلام اساسی و مصرفی، بهرامی ارض اقدس از اعضای هیئت اتاق بازرگانی تهران تاکید کرده است: آقای وزیر جهاد کشاورزی این شما هستید که رکورد قیمت برنج 400 هزار تومانی را ایجاد کردید. اگر وزارت بازرگانی داشتیم اجازه نمی دادیم بازار برنج اینگونه باشد. صدها واردکننده برنج برنج خود را در دبی ذخیره می کنند و به محض آزاد شدن واردات آن را در بازار می ریزند. آیا واردکننده می تواند 4 روز برنج وارد کند؟ آیا ممکن است شما وزیر جهاد کشاورزی باشید و کاری به قیمت برنج نداشته باشید؟ بنابراین بخش تجارت کشاورزی را برای چه اختیاری در نظر گرفته اید؟
خلاصه اینکه در هیچ بازار آزاد و اقتصاد ابرسرمایهداری، مدیران دولتی خود را بیمسئولیت در قبال فرآیند تولید و مصرف و بازار نشان نمیدهند و اجازه ندارند به جای برنامهریزی خاص و اقدام و گزارش عملکرد، کلیگویی کنند.
مثلاً مدیریت اقتصادی مانند زراعت و آبیاری و برداشت مکانیزه محصولات است نه دیم. گرچه حتی کشاورزی دیم هم با همه کاستی هایش برنامه ریزی خاص خودش را دارد و کشاورزی به جای اقدام نمی نشیند و از زمین و زمان و زمانه بد می گوید!





