به گزارش خبرگزاری به گزارش میهن تجارت، در سال های اخیر رشد آگاهی عمومی در مورد سلامت روان و افزایش دسترسی مردم به منابع آموزشی باعث شده است که مفاهیم تخصصی روانشناسی بیش از پیش وارد گفتگوهای روزمره شود. یکی از این مفاهیم که اکنون در تحلیل رسانه ها و بحث های عمومی جایگاه برجسته ای دارد، «افکار خودکار و منفی» است; الگوهای ذهنی سریع، ناخودآگاه و تحریف شده که می توانند در موقعیت های مختلف فعال شوند و بر ادراک فرد از رویدادها تأثیر بگذارند. کارشناسان تاکید میکنند که درک نقش این افکار در شکلگیری واکنشهای عاطفی، عامل مهمی در بهبود سواد سلامت روان جامعه است و میتواند به کاهش باورهای غلط درباره اضطراب و افسردگی کمک کند.
مطالعات علمی در زمینه روانشناسی شناختی نشان می دهد که افکار خودکار منفی نه تنها می توانند سطح اضطراب و نگرانی افراد را افزایش دهند، بلکه با تکرار و اصلاح الگوریتم های ذهنی را تحت تاثیر قرار داده و باعث کاهش انگیزه، کاهش کیفیت زندگی و تجربه هیجانات ناخوشایند می شوند. محققان تاکید می کنند که این افکار معمولا در پاسخ به محرک های محیطی یا تجربیات گذشته فعال می شوند، بدون اینکه فرد آگاهانه از شکل گیری آن ها آگاه باشد. این جنبه ناخودآگاه نقش آموزش علمی و اطلاع از روش شناسایی و مدیریت این الگوهای ذهنی را بیش از گذشته مهم می کند.
در چنین شرایطی کارشناسان بهداشت روان بر این باورند که رسانه ها نقش مهمی در افزایش آگاهی و انتقال مفاهیم صحیح روانشناختی به مردم دارند. به خصوص در عصری که رسانههای اجتماعی در حال تولید حجم عظیمی از محتوا در مورد «افکار منفی»، «ذهنیتها» و «خود گفتاری منفی» هستند، وجود تحلیلهای معتبر و گزارشهای علمی میتواند از گسترش برداشتهای سادهگرایانه یا غیرواقعی جلوگیری کند. انتشار گزارشهای خبری مفصل در این زمینه نه تنها به ارتقای سطح بحثهای عمومی کمک میکند، بلکه زمینه را برای درک بهتر این فرآیندهای ذهنی و برداشتن راهکارهای سالمتر برای مدیریت احساسات و بهبود سلامت روان فراهم میکند.
مکانیسم های اساسی ذهن انسان چیست؟
زهرا حسنی، روانشناس بالینی وی در گفت و گو با خبرنگار به گزارش میهن تجارت در تشریح یکی از سازوکارهای اساسی ذهن انسان اظهار کرد: مغز ما یک ویژگی قدیمی دارد که هنوز هم آن را به همراه دارد. آنچه ما در روانشناسی سوگیری منفی می نامیم این است که مغز به طور طبیعی محرک های منفی یا تهدید کننده را سریعتر و قوی تر از محرک های مثبت پردازش می کند.
وی افزود: این عیب و اختلال نیست. بلکه یک مکانیسم تکاملی است که به بقای انسان در گذشته کمک کرده است. در زمان های قدیم، سرعت تشخیص خطر، مانند صدای حرکت بوته ها یا سایه حیوانات، ارتباط مستقیمی با شانس زنده ماندن داشت، بنابراین مغز یاد گرفت تهدید را مهمتر از صلح و امنیت ببیند.
این روانشناس بالینی با اشاره به تغییر شرایط زندگی انسان در عصر جدید تصریح کرد: امروزه خطرات بیرونی تغییر کرده است اما سیستم مغزی همان سیستم قدیم است. در نتیجه، گاهی اوقات حتی کوچکترین نشانه ها به عنوان تهدید تعبیر می شود و محصول رفتارهایی مانند انتقاد از خود، نگرانی مداوم، پیش بینی فاجعه و بدبینی است. این افکار معمولاً ناگهانی، تکراری و غیر ارادی هستند. آنچه در روانشناسی افکار خودکار نامیده می شود، افکار منفی خودکار نامیده می شود.
حسنی در تشریح سازوکار این افکار گفت: این افکار بدون اینکه فرصت تحلیل منطقی داشته باشند ظاهر می شوند. جملاتی مانند من شکست می خورم، همه علیه من هستند، یا من به اندازه کافی خوب نیستم در ذهن شکل می گیرد و مغز آنها را واقعی می سازد. حتی اگر شاهد بیرونی پشت آن ها نباشد، فعال شدن این افکار بخش های عاطفی مغز را تحریک می کند و احساساتی مانند ترس، اضطراب و ناامیدی تشدید می شود. درست مانند زمانی که یک فرد در خطر واقعی است.
این روانشناس بالینی با اشاره به پیامدهای ادامه این چرخه گفت: در صورت ادامه این روند می تواند زمینه ساز اضطراب، افسردگی و کاهش اعتماد به نفس شود. انگار رادیوی داخلی داریم که مدام امواج منفی پخش می کند و ما را در حالت آماده باش قرار می دهد. این افکار نشانه ضعف یا ناتوانی شخصیت نیست. بلکه بخشی از الگوهای تکاملی مغز هستند که گاهی اوقات بیشتر از کمک امروز باعث دردسر می شوند.
حسنی با تاکید بر فردی بودن محتوای افکار خودساخته تصریح کرد: این افکار برای همه افراد یکسان نیست. هر ذهنی مسیر خاص خود را دارد و محتوای افکار منفی در افراد مختلف متفاوت است. بسته به تجربیات، خلق و خو و سبک احساسی فرد.
افکار خود به خود بخشی طبیعی از مکانیسم های تکاملی مغز هستند
وی درباره تفاوت این افکار در اختلالات هیجانی مختلف توضیح داد: در افراد افسرده افکار خود به خودی بیشتر حول محور بی ارزشی، شکست و طرد شدن شکل می گیرند. ذهن این افراد مانند راداری عمل می کند که فقط سیگنال های عدم عشق یا طرد را تقویت می کند. حتی اگر چنین قصدی وجود نداشته باشد. این نتیجه الگوی فکری است که افسردگی در مغز فعال می شود.
این روانشناس بالینی ادامه داد: برعکس، افراد مضطرب معمولا افکاری دارند که بر اساس تهدید و پیش بینی فاجعه شکل می گیرد. ذهن این افراد دنیا را از عینک تهدید می بیند. یعنی حتی اتفاقات کوچکی مانند دیر رسیدن یک پیام یا یک اشتباه ساده به نشانه خطر بزرگتر تعبیر می شود. این به خاطر واقعیت بیرونی نیست، بلکه به دلیل حساسیت ذهن نسبت به تهدیدات است.
وی تصریح کرد: در واقع ذهن افسرده به دنبال نشانه های طرد و ذهن مضطرب به دنبال نشانه های خطر است. این تفاوت بسیار مهم است زیرا به ما نشان می دهد که چرا مردم دنیا را متفاوت تجربه می کنند. نه به دلیل ضعف یا عدم منطق، بلکه به این دلیل که هر ذهنی نقشه ای دارد که سال ها تجربه و الگوهای احساسی شکل گرفته است.
به طور کلی، همانطور که زهرا حسنی توضیح می دهد، افکار خودانگیخته منفی بخشی طبیعی از مکانیسم های تکاملی مغز هستند که گاهی اوقات به جای محافظت از ما، ما را دچار اضطراب، افسردگی و نگرانی می کنند. تفاوت این افکار در افراد افسرده و مضطرب نشان می دهد که هر ذهنی روایت خود را می آفریند و ریشه بسیاری از احساسات ناخوشایند در الگوهای قدیمی ذهن نهفته است. دانستن این فرآیند می تواند اولین قدم برای مدیریت موثرتر افکار و بازیابی آرامش روانی باشد.
منبع : به گزارش میهن تجارت





