«دکترین دونرو»؛ واشنگتن وارد دوره جدید مداخلات در آمریکای لاتین می‌شود

«دکترین دونرو»؛ واشنگتن وارد دوره جدید مداخلات در آمریکای لاتین می‌شود
پایگاه خبری تحلیلی میهن تجارت (mihantejarat.com):

یورونیوز: استراتژی جدید امنیت ملی ترامپ تمرکز اصلی ژئوپلیتیکی خود را بر کل قاره آمریکا معطوف کرده و از کشورهای این منطقه می خواهد که برای مهار مهاجرت، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و مقابله با نفوذ چین با او همکاری کنند.

برای چندین دهه، آمریکای لاتین به عنوان حیاط خلوت ایالات متحده شناخته می شد، اما اکنون واشنگتن این منطقه را به عنوان حیاط جلویی خود اعلام کرده است. استراتژی جدید امنیت ملی دولت ترامپ که روز جمعه 4 دسامبر منتشر شد، تمرکز اصلی ژئوپلیتیکی خود را بر کل قاره آمریکا از جمله آمریکای شمالی، مرکزی و جنوبی قرار داده است. سیاستی که به ضرر اروپا و خاورمیانه است.

روزنامه اسپانیایی ال پایس در تحلیلی در این زمینه می نویسد که دو قرن پس از دکترین مونرو که آغاز مداخلات آمریکا در آمریکای لاتین در قرن نوزدهم بود و بیشتر علیه دولت ها و گروه های چپ بود، این سیاست با ویژگی های دوران ترامپ بازگشته است.

دکترین مونرو سیاستی بود که جیمز مونرو رئیس جمهور آمریکا در سال 1823 با هدف جلوگیری از مداخله اروپا در قاره آمریکا و گسترش نفوذ واشنگتن در منطقه اعلام کرد.

نمونه ای از این دکترین، لشکرکشی آمریکا به اطراف ونزوئلا است و نمونه دیگر فشار و حتی مداخله در میهن تجارتات برای حمایت از دولت ها و سیاستمداران همسو در این منطقه است که امروز به شدت قطبی شده است.

کاخ سفید این سیاست را «ارتباط ترامپ با دکترین مونرو» می نامد و به شوخی آن را «دکترین دانرو» می نامد که ترکیبی از نام های دونالد ترامپ و مونرو است. در این دیدگاه آمریکای لاتین منشأ برخی از بزرگترین مشکلات آمریکاست و باید همکاری کند تا واشنگتن بتواند به اهداف خود دست یابد. زمینه های همکاری شامل کاهش شدید مهاجرت، مقابله با کارتل ها و جرایم فراملی و محدود کردن سرمایه گذاری چین در منطقه است.

این اهداف هم از طریق مشوق‌های اقتصادی و هم از طریق فشار دنبال می‌شوند و این سند نشان می‌دهد که نیروی دریایی ایالات متحده برای مدت طولانی در کارائیب نزدیک ونزوئلا مستقر خواهد بود.

در سند راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمده است که هدف واشنگتن حفظ نیمکره غربی باثبات و خوب اداره شده، کنترل مهاجرت گسترده، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و جنایات فراملی، حفاظت از منطقه در برابر نفوذ دشمن خارجی و حفظ دسترسی ایالات متحده به مناطق استراتژیک در هر زمان است.

ال پایس می نویسد بنابراین هدف اصلی ایالات متحده در حال حاضر ونزوئلا است. در این کشور و رژیم چاویستی آن، همه عوامل مورد علاقه آمریکا گرد هم آمده اند: منابع طبیعی فراوان، از جمله نفت، جنایات فراملی، مهاجرت گسترده، رژیمی که از نظر ایدئولوژیک با واشنگتن مخالف است و روابط قوی با چین و روسیه دارد، و رئیس جمهوری به نام نیکلاس مادورو که واشنگتن، اروپا و سایر دولت های منطقه او را به ویژه پس از میهن تجارتات ژوئیه نامشروع می دانند.

در اواسط استقرار نیروی دریایی آمریکا در دریای کارائیب، تنش ها به اوج خود رسیده است. ترامپ این تنش‌ها را در هفته جاری با تکرار این نکته تشدید کرد که کارزار نظامی می‌تواند «خیلی زود» وارد مرحله جدیدی شود که شامل عملیات در خاک ونزوئلا می‌شود. در جریان این کمپین نظامی ایالات متحده، که تا کنون تنها بر حملات به قایق های مشکوک به قاچاق مواد مخدر متمرکز شده است، حداقل 87 نفر کشته و 22 قایق غرق شده اند.

به گزارش الپایس، محتوای استراتژی جدید امنیت ملی آمریکا تعجب آور نیست. از زمان بازگشت ترامپ به کاخ سفید، لفاظی های او و دولتش قبلاً با اتهامات نئو امپریالیسم و ​​مقایسه با دکترین مونرو 1823 مواجه شده است. دکترینی که یادآور سیاست هژمونیک آمریکا در منطقه است و شبح وحشتناک ترین دوره های آن را بازگردانده است. از حمایت از کودتاها و دیکتاتورهایی مانند ژنرال آگوستو پینوشه در شیلی گرفته تا مداخلات نظامی، که آخرین آن سی سال پیش در پاناما بود.

در ژانویه، رئیس‌جمهور ایالات متحده تهدید کرد که گرینلند، قلمرو خودمختار قطب شمال دانمارک را ضمیمه می‌کند و به زور کنترل کانال پاناما را پس می‌گیرد. از آن زمان، به رهبری مارکو روبیو، “شاهین ضد کمونیست” در سیاست خارجی، تمرکز دولت بر قاره آمریکای لاتین به طور فزاینده ای آشکار شد.

جان والش می‌گوید آنچه در ماه‌های اخیر دیده‌ایم نسخه جدیدی از دیپلماسی با کشتی‌های جنگی است. به بیان ساده، دولت ترامپ مفهوم «قدرت نرم» یعنی نفوذ از طریق دیپلماسی و همکاری را درک نمی کند و فکر می کند تنها راه رسیدن به قدرت از طریق زور و اجبار دیگران است.

پاداش برای متحدان

این بازآرایی سیاست در سند کاخ سفید رسمیت یافته است. سیاستی که در آن ترامپ از مداخله به نفع متحدانش یا آسیب رساندن به کسانی که دشمن می داند دریغ نمی کند. سیاستی که در آن دموکراسی دیگر یک ارزش اصلی نیست، فساد اصلاً ذکر نمی شود و به کسانی که همسو می شوند وعده «پاداش» داده می شود.

این سند همچنین نیاز به همکاری با دولت‌هایی با جهت‌گیری‌های «متفاوت» را تأیید می‌کند، مشروط بر اینکه آنها مایل به همکاری در موضوعات مشترک باشند. اما برای تندروهایی مانند ونزوئلا، در مورد “استقرار هدفمند” نیروهای نظامی هشدار می دهد که حضور آنها را افزایش می دهد و ممکن است در صورت لزوم به “نیروی کشنده” متوسل شوند.

ترامپ با نجیب باگیله رئیس جمهور السالوادور در دفتر بیضی شکل دیدار کرد. خاویر میلی با یک بسته 20 میلیارد دلاری به آرژانتین کمک کرده است. تعرفه ها برای این دو کشور و برای اکوادور دانیل نوبوآ کاهش یافته است. دولت او از رودریگو پاز، رئیس‌جمهور راست‌گرای جدید بولیوی تمجید کرده و در فرآیندهای میهن تجارتاتی مداخله کرده است، چیزی که به نظر می‌رسید در گذشته پایان یافته است: کمک به آرژانتین مشروط به پیروزی میلی در میهن تجارتات 26 اکتبر بود.

هفته گذشته، دونالد ترامپ با حمایت از نصری اسفورا، نامزد جناح راست، میهن تجارتات هندوراس را برهم زد. ضربه نهایی زمانی وارد شد که خوان اورلاندو هرناندز، رئیس جمهور اسبق هندوراس، که به اتهام قاچاق مواد مخدر در ایالات متحده به 45 سال زندان محکوم شده بود، مورد عفو قرار گرفت و این در تضاد با ادعای ترامپ مبنی بر اینکه دشمنی او با ونزوئلا ریشه در جنگ با مواد مخدر دارد، قرار گرفت.

در همین حال، ترامپ با انتقاد از گوستاوو پترو، رئیس جمهور کلمبیا، او را “جنایتکار” و “قاچاقچی مواد مخدر” خواند. او همچنین سعی کرد با اعمال تعرفه های سنگین به رئیس جمهور برزیل، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، فشار بیاورد، اما پس از آن مجبور به عقب نشینی شد زیرا این تصمیم قیمت مواد غذایی را در ایالات متحده افزایش داد.

خورخه هاینه، وزیر و سفیر سابق شیلی می گوید: دولت های وابسته، هدف واشنگتن این است و می افزاید: و این موضوع در این راهبرد امنیت ملی به صراحت بیان شده است که با کشورهایی که با آنها اشتراک ایدئولوژیک دارند برخورد می شود نه با کشورهای دیگر، این بیانیه بسیار روشن است.

شیلی یکی از کشورهایی است که هدف استراتژی آمریکا قرار گرفته است. دور دوم میهن تجارتات شیلی در 14 دسامبر برگزار می شود و نتیجه آن می تواند توازن سیاسی این منطقه را تغییر دهد. هاینه می گوید که سند استراتژی امنیت ملی ایالات متحده تصریح می کند که کشورهای وابسته به ایالات متحده باید بدون مناقصه قراردادهای مهم را به شرکت های آمریکایی اعطا کنند و واشنگتن در تلاش است شرکت های خارجی، به ویژه چینی ها را از پروژه های زیربنایی خارج کند.

سفیر سابق یادآور می شود که در گذشته، شرکت های آمریکایی این پروژه ها را به دلیل اینکه آنها را سودآور نمی دانستند، رها کردند. پس کشورهای آمریکای لاتین چه باید بکنند؟ او می پرسد. آیا آنها باید به پروژه هایی که واشنگتن دوست ندارد نه بگویند و به توسعه نیافتگی بسنده کنند؟

وی می افزاید: «آمریکا دیر شده است؛ هیچ راه بازگشتی از حضور چین در آمریکای لاتین وجود ندارد».

اولین تست واقعی

تحلیلگر El Pais می نویسد: اولین آزمون واقعی برای استراتژی جدید این است که در ونزوئلا چه اتفاقی خواهد افتاد. رئیس جمهور ایالات متحده با یک دوراهی مواجه است: اگر چنین کند، می تواند رأی دهندگان خود را خشمگین کند، جنبش موسوم به MAGA، که با جنگ های غیرضروری در خارج از کشور مخالف است. اما همانطور که هاینه می گوید، اگر این به یک اقدام نمادین محدود شود، “دولت ونزوئلا ادامه خواهد داد و قوی تر خواهد شد” و نشان دهنده “بازسازی قدرتمند قدرت آمریکا” مورد نظر کاخ سفید نخواهد بود.

والش به ال پایس گفت: ترامپ در سناریوی ایده آل خود موفق می شود به نوعی با مادورو به توافق برسد که به ایالات متحده فرصتی برای افتخار می دهد.

او معتقد است که سقوط چاویسم به ترامپ امتیازات سیاسی داخلی ارزشمندی در مکان هایی مانند فلوریدا خواهد داد. او می افزاید: «این ایده که مارکو روبیو بیشتر است، می تواند یک اثر دومینویی در میان رژیم های اقتدارگرای چپ در منطقه ایجاد کند. شما ونزوئلایی ها را کاملاً در خدمت ایالات متحده خواهید داشت، زیرا دولت جدید وجود خود را مدیون مداخله خواهد بود. سپس نوبت به نیکاراگوئه و جواهر روی تاج روبیو می رسد که کوبا است.”

اما حتی چشم انداز ونزوئلا بدون مادورو نیز بدون خطر نیست. تجربه عراق به ما یادآوری می کند که تغییر رژیم معمولاً خونین و پیچیده است و برای شخص ترامپ بسیار مهم است زیرا بسیار پرهزینه است.

جان والش هشدار می دهد که اگر تغییر رژیم ونزوئلا از طریق مداخله نظامی اتفاق بیفتد، سایر کشورهای آمریکای لاتین به طور جدی دیدگاه خود را نسبت به حاکمیت و استقلال خود تغییر خواهند داد و نسبت به قرار گرفتن تحت فرمان یا فرماندهی ایالات متحده محتاط تر خواهند شد. حتی اگر از نظر سیاسی با واشنگتن همسو باشند، تجربه طولانی مداخلات آمریکا و پایان‌های اغلب فاجعه‌بار آن‌ها، این کشورها را نسبت به رفتار آمریکا بسیار محتاط می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهادات سردبیر:

تبلیغات متنی